کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۱۱

************

زیبایی ایام جمال حسنین است

دشمن خجل از جاه و جلال حسنین است

فرمود که سرخیل جوانان بهشت اند

این ذکر دل انگیز مدال حسنین است

حکم و سند بخشش سینه زن عاشق

در روز جزا در پر شال حسنین است

دادند به آن پیر چه خوش درس وضو را

این اندکی از اوج کمال حسنین است

آنجا که ببخشند عطا غیر خودی را

غفلت ز خودی کار محال حسنین است

اندیشه مکن از غم هجران شب مرگ

آندم به خدا صبح وصال حسنین است

کردند شفاعت چو ز وحشی عجبی نیست

احسان به گنهکار روال حسنین است

 

سیدمحَمد میر هاشمی

***********************

آلاله نو دمیده چیدن دارد

آواز فرشتگان شنیدن دارد

میلاد حسین است و ابوالفضل و علی

یک ماه و دو افتاب دیدن دارد

********************

خـنده هایـت طـلوع امـید است

ابروانت غروب خورشید است

بـین دست تـو کهکشـان ها و

زیر پایـت بهشت جاوید است

ماه شهر مدینه کم نور است

صورت تو به ماه تابیده است

سـجده کـردی بـه دامن مـادر

سجده های تواصل توحید است

بـازی ِ کودکـی  ِ تـو خـلـق

زحل ومشتری و ناهید است

روز محشر به توشه ی نوکر

گوشه چشم تو مهر تائید است

نا امیدی گرفته ایم ، بخند

خنده هایت طلوع امید است

مجتبی خرسندی

*************

 

**************

ای قبله عوالم بالا حسین جان

ای شعله شعله آتش دلها حسین جان

ح س ی ن خدا یا حسین جان

ماییم و هرنفس نفس ما حسین جان

یک واژه هست لذت دنیا حسین جان

 

هرچه به دل به سینه به سر داشتی علیست

ذکری که در تمام سحر داشتی علیست

نامی که در گشودن در داشتی علیست

جانت علیست هرچه پسر داشتی علیست

سر تا به پات رفته به مولا حسین جان

 

چشم تو گشت و از همه مارا خطاب کرد

لطفش بلند باد که کار صواب کرد

هرکس که بندگی تورا انتخاب کرد

او را نگاه مادرت عالیجناب کرد

گفتیم بعد حضرت زهرا حسین جان

 

آشفته زلفمو شب طوفانم آرزوست

کنعانم آرزوست سلیمانم آرزوست

یک بار از لب تو حسن جانم آرزوست

باخون رقم زنم که دو سلطانم آرزوست

امشب بیا بزن رگ مارا حسین جان

 

مست است آنکه بر در میخانه ایستاد

مرد است آنکه تا ته پیمانه ایستاد

سر نیست آن سری که روی شانه ایستاد

بر پای عشق جز تو که مردانه ایستاد

کو نیست غیر زینب کبری حسین جان

 

تو میرسی و با تو خبر ها یکی یکی

لبخند میزنی به پسر ها یکی یکی

افتاده اند پیش تو سرها یکی یکی

با ماه هاشمیت قمرها یکی یکی

عباسَ نوکرم شب فردا حسن جان

 

ما پیر میشویم شبیه حبیب تو

شبهای جمعه ایم پر از بوی سیب تو

امشب سلام ما به لب بی نسیب تو

ما را که کشته است صدای غریب تو

جان خواستی به چشم بفرما حسین جان

 

**************************

شاهنشهی که شیشه ی جانها به دست اوست

گـر بشکند به سنـگ ، فقـط مُزد شَست اوست

در خانــه­ ای کــه قبله بُوَد مشتبـه بـه خلـق

ابروش قبله ، قبله نما چشم مست اوست

شاهنشهی که عـرش مقـام نشست اوست

بـا لطف حق ، لوای شفاعت به دست اوست

بـا این جـلال و مـرتبـت و جـاه و منـزلت

گر نوکرش رود به جهنم شکست اوست

شاهنشهی که دوش نبی جا نشست اوست

مفتاح باب جنت و دوزخ به دست اوست

گر خوانمش خدای یقین کفر گفته ام

غیر از خدای هر آنچه بگویم شکست اوست

علی اکبر لطیفیان

************************

با غمزه های چشم صنم مست میکنم

تا ذوق شاعرانه کنم مست میکنم

در گیر و دار قافیه هم مست میکنم

تا میکده قدم به قدم مست میکنم

دیوانه ام که دم همه دم مست میکنم

 

امشب بساط مستی مان جور میشود

شاعر به شوق مدحیه مجبور میشود...

مدحیه خوان غم زده مسرور میشود

حالا که حرف خوشه ی انگور میشود

من بی خیال غصه و غم مست میکنم

 

از من مپرس محتسب دین! حساب را

بر من نخوان شرایط فقه کتاب را

ساقی کجاست تا برساند شراب را ؟؟

فکری کند خماری حال خراب را

تا بر پیاله لب بزنم مست میکنم

 

در جست و جوی گوهر نایاب سرخوشم

در می گساری شب مهتاب سرخوشم

با یک پیاله از پدر اب سر خوشم

من رعیتم به حضرت ارباب سرخوشم

حتی ز یاد او به عدم مست میکنم

 

دل میدهم که دلبر و دلدار میرسد

سر میدهم که سید و سالار میرسد

باب نجات مردم بیدار میرسد

حالا که ناخدای فداکار میرسد

در کشتی نجات امم مست میکنم

 

روزی رسان فصل حیاتم فقط حسین

سر منشأ همه حسناتم فقط حسین

حج و جهاد و خمس و زکاتم فقط حسین

ختم کلام  صوم و صلاتم فقط حسین

هرشب به جام و باده قسم مست میکنم

 

از اشکم چشم او بشود جانماز ، تر

چون او نبود بنده ی بنده نواز تر

شد بی نیاز از کرمش بی نیاز تر

از شرم ما نشد در این خانه باز تر

با لقمه نان شاه کرم مست میکنم

 

اینجا که در دوراهی ان دل مردد است

اینجا که مستی همه عشاق بی حد است

اری برای عشق شروعی مجدد است

این تکیه و حسینیه ها اصل میکده ست

شب های جمعه زیر علم مست میکنم

 

دارد شمیم سیب جنان میکشد مرا

دارد مناره های اذان میکشد مرا

ان نهر پاک و اب روان میکشد مرا

رسوا شدم مگر به عیان میکشد مرا ؟؟؟

در کوچه باغ ان بدوم مست میکنم

 

میخانه را به مستی ما احتیاج نیست

احباب را به  جام بلا احتیاج نیست

در نینوا به نی و نوا احتیاج نیست

اصلا سفر به کرببلا احتیاج نیست

زل میزنم به عکس حرم مست میکنم

علیرضا خاکساری

***********************

بهترین واژه ی دنیا حسین است حسین

شافع محشر و عقبی حسین است حسین

روی قبرم بنویسید که مجنون بوده

به یقین حضرت لیلا حسین است حسین

دانش آموز دروسش همه پیغامبران

دم احیاگر عیسی حسین است حسین

عاشقی درس قشنگیست به راه معشوق

عالمین قطره و دریا حسین است حسین

در پی روزی عشق بودم و یک آن دیدم

آنکه جان کرده مهیا حسین است حسین

وقت دیوانگیم مست شود با نامت

سرورو ماه و شهنشاه حسین است حسین

(من زلیخای کهن سال تو هستم یوسف

عشق جاوید زلیخا حسین است حسین)

تا قیامت به مرام و کرمت مدیونم

نمک سفره ی دل ها حسین است حسین

پر پرواز بده تا که بیایم حرمت

سند بندگی ما حسین است حسین

سینه ام سرخ و دلم سوخته از داغ غمت

پسر ام ابیها حسین است حسین

حسین خیریان
************************

امشب شب تبسم و اشک پیمبر است
بی ‌شبهه از هزار شب قدر بهتر است
جانمحَمد است در آغوش مرتضی
یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است
امشب خدا به وسعت ملک وسیع خویش
با جلوۀ حسینی خود نور گستر است
امشب بوَد برای خدا هم شب حسین
گل بوسۀ نبی است به لعل لب حسین
***
امشب خدا ولیمه به خلق جهان دهد
امشب خدا به پیکر توحید جان دهد
امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول
روی حسین را بهمحَمد نشان دهد
تنها به یک ملک ندهد باز بال و پر
امشب حسین بر همه خط امان دهد
«فطرس» به فوج فوج ملک ناز می‌کند
دور حسیـنِ فاطمــه پـرواز می‌کند
***

این قبلۀ دل همه، جان پیمبر است
این روح انبیا و روان پیمبر است
این مصحف نبی به سر دست فاطمه
این دست حیدر است و زبان پیمبر است
این بر فراز شانه مدالمحَمد است
این روی سینه تاب و توان پیمبر است
این است آن حسین که آقای عالم است
آقایـی تمــامی عالــم بــر او کـم است
***
ماه رسول، ماه خدا را نظاره کن
خورشید آسمان هدا را نظاره کن
بر روی دست فاطمه با صدهزار چشم
رخسار سیدالشهدا را نظاره کن
بر گرد کعبۀ دلِ ختم رسل بگرد
سعی آور و صفای صفا را نظاره کن
سر تا قدم رسول خدا زاد فاطمه
الحـق که سیدالشهدا زاد فاطمه
***
مادر، حسین زاده بر این مادر آفرین
این حیدرِ علی است، بر این حیدر آفرین
این منظر جمال خداوند سرمد است
بر منظرآفرین و بر این منظر آفرین
گوهر بوَد حسین و صدف، قلب فاطمه
بر این صدف سلام و بر این گوهر آفرین
امشب خدا سلام فرستد به سوی او
گیرد رسـول در بر و بوسد گلوی او
***
ای خاک پات تاجِ سرِ شهریارها
ای برده دل ز طایفه‌ها و تبارها
احمد که انبیا همه بوسند دست او
داده است عضوعضو تو را بوسه بارها
بیش از هزار سال گذشت زمان هنوز
باشد هزاره‌ات همه لیل و نهارها
دل‌هـای دوستـان خـدا نینـوای توست
هر لحظه یک هزارۀ کرب و بلای توست
***
ملک وجود گوشۀ صحن و سرای تو
دل‌های انبیا حرم باصفای تو
بالله قسم چراغ هدایت به هر زمان
باشد به نوک نی سر از تن جدای تو
دین خدا ز خون گلویت وضو گرفت
خود کیستی که هست خدا خونبهای تو؟
سر تا به پا تمام سرشتمحَمدی
اقرار می‌کنم که بهشتمحَمدی
***
تو از خدا جلال خدایی گرفته‌ای
بر عالمی برات رهایی گرفته‌ای
در بین انبیا و امامان تو از خدا
عنوان سیدالشهدایی گرفته‌ای
هم خود فدای دوست شدی با هزار زخم
هم روی دست خویش فدایی گرفته‌ای
وقتی که تیغ خصم گلوی تو را برید
خون تو را خدا به بهای خودش خرید
***
ای بر تن مطهر تو جای نیزه‌ها
آوای دلربای تو در نای نیزه‌ها
غیر از سر مقدس تو در چهل مقام
خورشید را که دیده به بالای نیزه‌ها؟
قرآن بخوان که تا در دروازه‌های شام
آیند مرد و زن به تماشای نیزه‌ها
از بـس زدنـد بـر تـن پاک تو نیشتر
زخمت ز حلقه‌های زره گشت بیشتر
***
ای خون زخم‌های تو فرش عبادتت
لطف و کرم، سجیّه و ایثار، عادتت
هر چند چهره در مه شعبان گشوده‌ای
میلاد توست روز بزرگ شهادتت
تا بامداد روز جزا روح انبیا
آیند کربلا پی عرض ارادتت
تنها نه در طریق تو «میثم» حسینی است
عالـم حسینینـد و خـدا هم حسینی است

غلامرضا سازگار

***************************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی