انتظار
انتظار
مُردم در انتظار رخت ای امام دل
آیا شود عنایت چشمت به کام دل؟
نه قابلم که دیدن رویت طلب کنم
نه طاقتی که دست کشم از مرام دل
در سوز هجر، جان صبوری به لب رسید
از دست من برون شده دیگر زمام دل
عمرم به سر رسید و نمانده است فرصتی
گویا خدا نموده نگاهت حرام دل
در حسرت وصال تو طی شد تمام عمر
ممکن نشد برای تو گویم کلام دل
این درد را علاج نباشد به روزگار
باخود به گور می برم آخر پیام دل
24-3-92 عارف
×××××××××××××××××××