کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت امام رضا علیه السلام

******************

آیت الله صافی

بیا که قبلۀ دل، کعبۀ رضا این‌جاست

بیا که مشرق انوار کبریا این‌جاست

بیا به طور تجلی بیا به بزم حضور

بیا که معنی والشمس و والضحی این‌جاست

دری که هر که بساید به آستانش سر

ز رنج و محنت و غم می‌شود رها این‌جاست

اگر که ملتجی و مضطر و پریشانی

بیا که مقصد ارباب التجا این‌جاست

بیا به عرض نیاز و ادب که ز امر خدا

کسی که تابع حکمش بود قضا این‌جاست

به‌هوش باش در این آستان عرش‌نشان

که رکن دیـن خدا، فخر ماسوا این‌جاست

بیا که درگه شمس الشموس، رأس رئوس

که خلق راسـت به خلاّق رهنـما این‌جاست

مزار رهبر هشتم امان خلق جهان

قویم عروه دیـن مشهد لقا این‌جاست

بـه پای عجز و بـه حال خلوص درآی

به ایـن حریم کـه سرِچشمـۀ بقـا این‌جـاست

بیا به روضۀ رضوان و وادی ایمن

بیا که حجْـر و حجَـر، زمزم و صفا این‌جاست

دهید مژده به بیمار و دردمند غمین

که آن‌که هست به درد و مرض شفا این‌جاست

جمال صبح ازل، نـور دیـدۀ حیدر

سلیل خیر رسل ختـم انبیـا این‌جاست

امام ثامن ضامن علـیّ بن مـوسی

بـزرگ حجت حق، آیت خدا این‌جاست

بیـا بیـا و طلـب کن هـر آن‌چـه می‌خواهی

که منبع کرم و معـدن سخـا این‌جـاست

بیا چـو «لطفی صافی» بگو به بانگ رسا

بیا که روضۀ سلطـان دین رضا این‌جاست

به گوش «لطفی صافی» سروش غیب، سرود

بیا کـه روضۀ سلطـان دیـن، رضـا این‌جاست

**************

 مهدی نظری

امشب دوباره بندۀ خوب خدا شدم

چون که دخیل اسم امام رضا شدم

شیطان مرا به وادی غفلت کشانده بود

نام تو را که بردم از این خواب پا شدم

دیدم کنار سفرۀ زهرا نشسته ام

در بین زائران تو وقتی که جا شدم

لطفت گرفت دست مرا از همان شبی

که زائر همیشۀ این کوچه ها شدم

یک بار در حریم شما گریه کردم و

یک عمر با دعای شما با صفا شدم

وقتی که آمدم حرم مشهدالرضا

دیدم که زائر حرم کربلا شدم

وقتی برات کرببلا می شود گرفت

پس از غبار صحن شفا، می شود گرفت

صبح حریم تو به سحر طعنه می زند

صحن و سرای تو به گهر طعنه می زند

سنگ حریم تو که کف پای زائر است

هر ثانیه به سنگ حجر طعنه می زند

این صحبت ستاره و خورشید و ابر هاست

والله گنبدت به قمر طعنه می زند

شیرینی زیارت تو چیز دیگری ست

طعم زیارتت به شِکر طعنه می زند

نقش و نگارهای ضریح قشنگ تو

بر واژه های ناب هنر طعنه می زند

بر پایه های عرش و بلندای نُه فلک

گلدسته های توست اگر طعنه می زند

یوسف جمال ها به رخت غبطه می خورند

با دیدن ضریح تو انگشت می بُرند  

لعل لب تو گوهر موسی بن جعفر است

اشک تو مثل باده و چشم تو ساغر است

هر کس که در حیاط شما آب خورده است

می گوید آب صحن شما جام کوثر است

یوسف اگر چه این همه زیبا و دیدنی ست

اما جمال فاطمی ات دیدنی تر است

از آن شبی که دامنتان را گرفته ام

شکر خدا مریض من امروز بهتر است

از عالمان کشور شیعه شنیده ام

با کربلا زیارت مشهد برابر است

تو پارۀ تنی به نبی مثل فاطمه

این حرف من که نیست حدیث پیمبر است

امشب دوباره دیدم حدیث جواد را:

(بابای من زیارتش از کعبه برتر است)

آقا طواف کعبه اگر هفت مرتبه است

قطعاً طواف کوی شما هشت مرتبه است

آقا خوشا به حال کسی که کنار توست

ایران نه عرش و فرش در این سایه سار توست

خورشید هم به خاک حرم بوسه می زند

از صبح تا غروب فقط در جوار توست

می آید و به خاک حرم سجده می کند

این هم یکی ز معجزه های غبار توست

از آن زمان که صاحب صحن و حرم شدی

در حسرت نگاه به سنگ مزار توست

تو آمدی و صاحب ایران ما شدی

پس هر چه عزت ست فقط اعتبار توست

ایران ما به کل جهان فخر می کند

این سربلندی و شرف و ناز، کار توست

عشقت اگر نبود که ایمان نداشتیم

آقای من بدون تو سلطان نداشتیم

ما را برای نوکریِ خود سوا کنید

با یک نگاه قلب مرا با صفا کنید

ما زخم خورده ایم، به یمن حضورتان

درد دل شکستۀ ما را دوا کنید

کی می شود که با مدد صاحب الزمان

در سینۀ بقیع ضریحی بنا کنید

کی می شود که مثل حریم قشنگتان

گلدستۀ امام حسن را طلا کنید

امشب به حق چادر خاکی فاطمه

آقا گره ز کار من خسته وا کنید

در روضه های خاصّتان یا ابالحسن

یکبار هم شده منِ بد را صدا کنید

ما آمدیم باز صدایت کنیم که

ما را دوباره راهیِ کرببلا کنید

بوی محرم است که از دور می رسد

فصل زمینه نوحه دم و شور می رسد

 

**************

سرود میلاد امام هشتم (علیه السلام) از استادحبیب الله چایچیان

بــــــه گوش دل ندا آمد، که یار دلبر آمد

به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا آمد

خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده

که آمد بهترین بنده، رضا آمد، رضا آمد

بباید مِفرَشی از نور، ز تار گیسوان حُور

که آمد قبلۀ منظور، رضا آمد، رضا آمد

فروغ زهرۀ زهرا، ز نجمه تافت بر دنیا

که خورشید جهان آرا، رضا آمد، رضا آمد

زمین رفت و، بهشت آمد، که زیبا جای زشت آمد

گل مینو سرشت آمد، رضا آمد، رضا آمد

چو عیسی می کند احیا چو موسی با ید بیضا

ز نسل حیدر و زهرا، رضا آمد، رضا آمد

به دانش، تالی حیدر، به عصمت، وارث مادر

ولایش عین و پیغمبر، رضا آمد، رضا آمد

پناه انس و جان است این، امام مهربان است این

شفیع شیعیان است این، رضا آمد، رضا آمد

حسان از غصۀ دوران، دلت را منصرف گردان

بــگو با چهرۀ خندان، رضا آمد، رضا آمد

*************************

*********

شعر میلاد امام رضا علیه السلام

********

آرام کن به جامی شور و نوای ما را

سلطانی و دمَت گرم داری هوای ما را

از سفرۀ کریمان عمری ست فیض بردیم

پر کرده ای همیشه تو کسیه های ما را

دادیم تا سلامی تحویلمان گرفتی

از خاطرت نبردی حتی صدای ما را

سهمیۀ گدایان محفوظ باشد اینجا

بگذاشتی کناری سهم عطای ما را

باز آمدیم ای دوست بار گناه بر دوش

راضی نما دوباره از ما خدای ما را

روزی اگر بنا شد ما را ز در برانی

گو مادران بپوشند رخت عزای ما را

زیباییِ ضریح و ایوان و صحن هایت

در گوشۀ حریمت بسته است پای ما را

جان جوادت آقا جان عزیز لیلا

امضا نما دوباره کرببلای ما را

باب الجواد یعنی صحن علی اکبر

تنگ غروب دیدی تو گریه های ما را

در پیش چشم بابا اکبر شد اربا" اربا

فرمود شاه: عباس، آور عبای ما را

قاسم نعمتی
 
********************

شعر میلاد امام رضا علیه السلام

ای نام تو خوشبوتر از آلاله و شب بو

یک عالمه گل کاشته ام در خم ابرو

خورشید هم از شرق نگاه تو می آید

هر صبح که در بند کنی حلقه ی گیسو

از دانه ی اشک دل زوّار تو روئید

بر گِرد ضریح تو چنین حلقه ی بازو

مشغول طواف حرمت، هر چه کبوتر

مهمان صفای قدمت هر چه پرستو

تصویر فلک یکسره در صحن تو پیداست

از بس که به آن بال ملائک زده جارو

تا صید کند یک نظر از گوشه ی چشمت

صیّاد که ناله زده:یا ضامن آهو

پیش تو دراز است مرا دست گدایی

با کاسه ی دل، کاسه‌ی سر، کاسه ی زانو

ای ناب ترین مایه ی الهام غزل ها

با تو چه نیازی است به معشوق و لبِ جو

بیمار توأم آقا! نذرت دل تنگم

بنویس برای دل من نسخه و دارو

عباس احمدی

**********************

شعر میلاد امام رضا علیه السلام

آن حریمی که در آن دل ها کبوتر می شود

پر زدن تا محضر زهرا میسر می شود

عشوۀ معشوق و ابراز نیاز عاشقان

به وصال عاشق و معشوق منجر می شود

این نسیم عفو از آب و هوای گنبد است

هر سحر کل حرم از آن معطر می شود

در کنار دست صاحبخانه منزل می کند

زائری که وارد صحن مطهر می شود

آب سقاخانه اینجا طعم کوثر می دهد

عطر و طعمش موجب ایمان کافر می شود

هر دلی اینجا توسل کرد عرشی می شود

هر سری اینجا به خاک افتد سرور می شود

با تمام غصه ها هر طور می شد آمدم

گفتم از مشهد به بعد اوضاع بهتر می شود

من هو یعطی الکثیر بالقلیل آقای ماست

پاسخ یک خواهش اینجا صد برابر می شود

خوش به حال زائری که بعد مشهد آمدن

دل پسند زادۀ موسی بن جعفر می شود

عطر و بوی کربلا دارد حریمت، این گدا

کی دوباره زائر ارباب بی سر می شود

از حرم تا قتلگه، از قتلگه تا به حرم

این مسیر از اشک های فاطمه تر می شود

حسین قربانچه

************************

شعر ولادت امام رضا علیه السلام

تو آمدی و بر این باغ آبرو دادی

بهار بودی بر باغ رنگ و بو دادی

قدم به خاک نهادی تمام هستی را

به پاس مقدم خود قدر و آبرو دادی

ظهور کردی و آفاق از تو روشن شد

به چشم بی رمق مهر و ماه سو دادی

ز فیض نور خود ای آفتاب هستی بخش

به آسمان و زمین جلوه ای نکو دادی

تو هشتمین خم جوشندۀ تولائی

که بر تمامی تشنه لبان سبو دادی

ز هجرتی که تو را از مدینه کرد جدا

چه حسرتی به دل بی قرار او دادی

ز جای پای تو سبز است خاک نیشابور

به خاک پاک خراسان تو آبرودادی

کلام وحی ز لب های تو شنیدن داشت

که شرح حصن ولا را تو مو به مو دادی

نماز عید تو شد یک حماسۀ دیگر

پیام بر همه از لاتفرقو دادی

به هرکسی که به دارالأمان تو رو کرد

همیشه فرصت و امکان گفتگو دادی

فدای قلب رئوفت شوم که دل ها را

کبوترانه به این آستانه خو دادی

عجیب نیست زتو گر به گوشه چشمی

جواب این همه چشم پر آرزو دادی

برای عرض ارادت «وفائی»آمد و گفت

سیاه نامۀ ما را تو شستشو دادی

سیدهاشم وفائی

 ***********************

شعر میلاد امام رضا علیه السلام

دل اگر دیده به دلدار نبندد چه کند

دیده گر از کرمت بار نبندد چه کند

تا دل سوخته را مثل تو دلداری هست

دل اگر دیده ز اغیار نبندد چه کند

دارد آن خاک وجوبت که ندارد کعبه

زائر این حرز به دیوار نبندد چه کند

دل ز عالم به خدا حُجب نگاهت ببرد

مِهرت آیینه به رخسار نبندد چه کند

دلبری چون تو که دل هاست گرفتار غمش

چشم بر چشم گرفتار نبندد چه کند

کیست شایستۀ مدح قد سرو تو رضا

دل دخیل قدم یار نبندد چه کند

سائلت وقت عبور تو ز بازار نظر

راه با چشم خریدار نبندد چه کند

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

ای همه عالم امکان شده سرگردانت

وی سر خان ولای تو همه مهمانت

همه افلاک به زیر قدمت ریگ رَهَند

همۀ کون و مکان ریزه خور دستانت

پلک مستانه چو بر هم بنهی شب گردد

دیده چون باز کنی روز شود حیرانت

سایه بر سر فکن ای دودۀ زهرا و علی

دودمان تو نظر دوخته بر چشمانت

پارۀ جان پدر کوثر ثانی رسول

مادرت محو ز بر داشتن قرآنت

چون به توحید گشودی لب شیرینت را

مَلَک از هر سخنت بُرد دُر غلطانت

انبیاء کارگذار ره نورانی تو

پاسبانان مقرب همگی دربانت

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

گرچه گشتیم سخن ساز نگفتیم از تو

هر چه گفتیم سخن باز نگفتیم از تو

آری از هر دری آوای غزل سر دادیم

ای غَمَت جاذبه پرداز نگفتیم از تو

از دم عیسی مریم همه دم دم زده ایم

ای مسیحای بشر ساز نگفتیم از تو

سخن از کشف و کرامات بزرگان گفتیم

ای همه عمر تو اعجاز نگفتیم از تو

گر تویی ضامن آهو و شفا بخش مریض

کیست طاغوت برانداز نگفتیم از تو

تو ولیعهد همه آل رسول اللهی

گر چه سلطان سرافراز نگفتیم از تو

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

ای همه مُلک جهان بر تو خراسان آقا

ذره خورشید شود نزد تو آسان آقا

آشنایان اگر ای یار تو را نشناسند

می شناسند تو را چهره شناسان آقا

گر همه عالم و آدم ز رهت برگردند

تا خدا هست دلت نیست هراسان آقا

قدر لطف تو اگر خلق ندانند بد است

ای دعاگوی همه نیک سپاسان آقا

حیف اگر رنگ مناجات نگیریم از تو

که تو دوری کنی از سست حواسان آقا

میزبان داری اشرار ز اخلاق تو نیست

می نشینی به بَر کهنه لباسان آقا

هر گَه از کرب و بلا دور بمانی یعنی

کربلای دل ما هست خراسان آقا

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

محمودژولیده

 ***************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی