کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها-21

******************

میلاد حسنی

ای قبله گاه حور و ملک گاهواره ات

می‌جنبد آسمان و زمین با اشاره ات

ای درّ آبدار یدالله تا ابد

برپاست در دیار نجف یادواره ات

این بیت را به فاطمه تقدیم می‌کنم

بانو مبارک است نزول دوباره ات

زینب تو کیستی که به دیوان شاعران

پیدا نمی‌شود مثل و استعاره ات

خاتون کنیزهای شما برگزیده اند

شد همسر خلیل خداوند ساره ات

حق می‌دهم اگر که بیفتد کلاه عرش

با زل زدن به شان رفیع مناره ات

دریای بی‌کران بخدا چشم آفتاب

یک بار هم ندیده به خوابش کناره ات

دین خطبه‌ای برای بقا خواست، باز نیست

در کار خیر حاجت هیچ استخاره ات

************************
مجید لشکری

 کیست که بر لوح قلم می‌زند؟

حول خداوند قدم می‌زند؟

کیست که در وزن نگنجیده است؟

کوه وِقار است و نرنجیده است؟

کیست که مختار کند جبر را؟

کیست که بی‌تاب کند صبر را؟

کیست خم آورده به ابروی قهر

لرزه برافکنده به زانوی شهر؟

کیست به عصمت متجلّی شده

شأن ولی را متولّی شده

او که در افلاک نبی کوکب است

زُهره‌ی زهرای علی زینب است

حلم مجسّم‌شده‌ی نشأتین

روح یکی جسم دوتا با حسین

خطبه‌اش از نهج بلاغت پر است

هیبت مولاست که در چادر است

وجه علی تا که اتم می‌شود

خطبه‌ی او تیغ دو دم می‌شود

بدر دوم، بین کلامش نهان

فاطمه در خطبه‌ی شامش نهان

در سخنش لحن امیر آمده است

کوکبه‌ی دهر به زیر آمده است

صبر الهی ست، تفضّل شده است

«أخرجنا الله من الذُّل» شده است

راهبر قافله‌ی ماست این

زین اب و زینت زهراست این

توسن گفتار که چالاک شد

کاخ یزید از دم او خاک شد

زیر و زبر را به هم آورده است

خواهر سقّا علم آورده است

از دل این سِفله‌متکّای فرش

خیمه برافراشته در تاج عرش

می‌رود از خویش به حیرانیَ‌اش

آینه از آینه گردانیَ‌اش

جلوه‌ی این آینه در مشرقین

سر زده از طلعت روی حسین

قسمت زینب که سفر می‌شود

روی حسین آینه‌گر می‌شود

گرچه به غیر از غم و غارت نبود

این سفر از جنس اسارت نبود

گرچه سزاوار به زنجیر نیست

شیر به زنجیر مگر شیر نیست

از حد اوصاف که رد میشود

دخت علی بنت اسد میشود

گو همه مغلوب که او غالب است

جان علیّ بن ابی‌طالب است

جان علی رنج فراوان کشید

چند بغل روضه به دامان کشید

************************
حسن لطفی

راهِ دل جُز به بی کران نخورَد

جز به کویِحسین جان نخورَد

سر فرازی نصیبِ سر نشود

تا که بر خاکِ آستان نخورد

رفت لیلی،به محملش ای‌کاش

گردی از شوقِ کاروان نخورد

حِسِ پرواز را نمیفهمی

بال وقتی به آسمان نخورد

هست اینجا بهشت و ما هستیم

تا به آن آفتِ خزان نخورد

دلِ تو قرص ما قسم خوردیم

در دلت آب هم تکان نخورد

ما قسم خورده ایم با زینب

یا علی گفته ایم و یا زینب

 

دل سرا پرده‌ی محبت اوست

دلِ عاشق تمامِ قیمتِ اوست

نجف از او مدینه هم حتیٰ

کربلا هست اگر ، زِ غیرتِ اوست

چادرش را بگو تکان بدهد

هست محشر اگر ، قیامتِ اوست

این حسین است یا که آینه اش

این علی هست یا که قامتِ اوست

هر که سر داد در رهش فهمید

گردنش زیرِ بارِ منت اوست

خواست تا بارِ ما سبک گردد

کارِ ما نه فقط عنایتِ اوست

همه پرورده ایم با زینب

یا علی گفته ایم و یا زینب

می نویسم بر آسمانِ حرم

خوشبحالِ مدافعانِ حرم

آه یادش بخیر می شُد کاش

بشنوم باز هم اذانِ حرم

خوشبحالِ کسی که در این راه

جا نمانَد زِ کاروان حرم

ما که باشیم؟رویِ گنبد هست

پرچمِ سرخِ پاسبانِ حرم

تو که هستی؟فقط از آنِ حسین

من که هستم؟فقط از آنِ حرم

دلِ ما تنگِ زینبیه شده

دلِ ما تنگ شد به جانِ حرم

جگر آورده ایم با زینب

یا علی گفته ایم و یا زینب

او حسن او حسین با هم شد

تا که زهرا چنین مجسم شد

از بقیع رفتنش به ما فهماند

که نگینِ امام ها هم شد

سایبانش برادرش شد تا

عصمتش پیشِ ما مُسَلَم شد

در نزولش قیامِ عباس است

در جلوسَش تمامِ مریم شد

زیرِ تابوتِ سینه چاکش باز

شانه یِ شهر های ما خَم شد

یک نفر وصل شد به اقیانوس

یک نفر از میانِ ما کم شد

رگ اگر داده ایم با زینب

یا علی گفته ایم و یا زینب

************************
سید رضا موید

زینب که دل و جان دلیری دارد

در یاری دین سهم کثیری دارد

چون احمد و زهرا و علی و حسنین

نیروی شکست ناپذیری دارد

***

زیبایی گلشن علی زینب بود

پرورده ی دامن علی زینب بود

برخصم شکست داده و خود نشکست

آئینه ی نشکن علی زینب بود

************************
محمد جواد پرچمی

کوکب دردانه عصمت نگین اش زینب است

آیۀ ایاک نعبد ، نستعین اش زینب است

رتبۀ ممسوسۀ فی ذات در تسخیر اوست

جلوه مستغرق رب، دستچین اش زینب است

کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو

کربلا تا شام ، ام المومنین اش زینب است

واقعا زن نیست این ، پروردگار مردهاست

انقلاب کربلا مرد آفرین اش زینب است

خیمه های کربلا ام البنات اش زینب است

کشته های نینوا ام البنین اش زینب است

فاطمه زینب حسن زینب بیمبر زینب است

حیدر کرار لحن آتشین اش زینب است

مستجیر بیرق عباس گرچه شد حسین

پرچم صاحب لوا حبل المتین اش زینب است

آنکه بین ازدحام چشم های خیره سر

رو گرفت از دشمنان با آستینش زینب است

گرچه در بزم عبیدالله او پایین نشست

صبح محشر بانوی بالانشین اش زینب است

************************
محسن ناصحی

مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد

حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد

نیست شایسته ی هر کس که برد نامش را

نام او در خور لبهای مودب باشد

چه نیاز است به موضوع همینکه در شعر

دختر حیدر کرار مخاطب باشد

هرکسی مذهب و آیینی و دینی دارد

زینبی هرکه شود صاحب مذهب باشد

تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند

شام گیرم که پر از خیبر و مرحب باشد

قرب ، همسویی  عشق است و جنون در مقصود

هرکه با اوست از افراد مقرب باشد

او نشان داد که عزت ز مذلت دور است

به اسیری برود باز محجب باشد...

**********************
ولی الله کلامی زنجانی

بیا ای دل به درد شیعه درمان می کند زینب

حسینش داده دم معجز نمایان می کند زینب

اگر با نیت فیض آمدی طوبا به اقبالت

تو را بر سفره عباس مهمان می کند زینب

من از قطره کمم اما به دریا ناز خواهم کرد

که مور بی بضاعت را سلیمان می کند زینب

پیام زینبیه این بُود بعد از صد و ده قرن

یزیدی مسلکان را خانه ویران می کند زینب

معین عترت است این محیی آیات عاشورا

چو زهرا مادرش تبلیغ قرآن می کند زینب

هراس افتاده بر قلب یهود از قهر حزب الله

که یاری بر کفن پوشان لبنان می کند زینب

الا سرباز عاشورا بگو لبیک یازینب

اگر مشکل به کارت هست آسان می کند زینب

************************
قیصر امین پور

دلش دریای صدها کهکشان صبر

غمش طوفان صدها آسمان ابر

دو چشم از گریه همچون ابر خسته

ز دست صبرِ زینب، صبر خسته

صدایش رنگ و بویی آشنا داشت

طنینِ موج آیات خدا داشت

زبانش ذوالفقاری صیقلی بود

صدا، آیینه ی صوت علی بود

چه گوشی می کند باور شنیدن؟

خروشی این چنین مردانه از زن

به این پرسش نخواهد داد پاسخ

مگر اندیشه ی اهل تناسخ :

حلول روح او، در جسم زینب

علی دیگری با اسم زینب

زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق

زنی، پیغمبرِقرآن ناطق

زنی، خون خدایی را پیمبر

زن و پیغمبری ؟ الله اکبر !

************************
حبیب الله چایچیان

کیست زینب؟ واله و شیدای حق

 هم چو مادر، عصمت کبرای حق

کیست زینب؟ بنت زهرای بتول

دخت حیدر، پاره قلب رسول

در بیان و علم و حکمت بی نظیر

 مثل او دیگر نبیند چرخ پیر

زینب است این، دختر شیرخداست

قهرمان داستان کربلاست

زینب است این، یار دیرین حسین

 زینب است این، جان شیرین حسین

زینب است این چون علی شیرین کلام

 زینب است این ماه سرگردان شام

شد اسیرو پیک آزادی هم اوست

 شد غمین و غمزُدای عالم اوست

گرچه در ظاهر پریشان گشته است

 چرخ در فرمان این سرگشته است

از غمش در آسمانها گفتگوست

 خاکیان را نام زینب آبروست

داد خواه خون مظلومان شده

 از بیانش ظلم بی بنیان شده

تا«حسانا» عالم هستی بپاست

 نطق زینب منعکس در گوش هاست

************************
غلامرضا شکوهی

کیست این بانو که خلقی واله و شیدای اوست

 گرمی بازار عشق از گرمی سودای اوست

کیست این بانو که دین را او مسخّر کرده است

 کشور قرآن مصون از همّت والای اوست

فاش گویم زینب است این پاره قلب بتول

 زینب است این کآسمانها فرش زیر پای اوست

مریم و سارا و هاجر بر در دارالسرور

روز محشر هرسه تن محتاج یک ایمای اوست

زینبی را در فصاحت آنکه هنگام سخن

 عالمی سوزان همه از نطق آتش زای اوست

کربلا دارد نوا هر لحظه از بهر حسین

 چون نکو بینی نوای یاحسین از نای اوست

کوفه را ویرانه گر بینی و درهم ریخته

 این ز تأثیر فغان و ناله و غوغای اوست

************************
محسن عرب خالقی

زینب اگر نبود امامت تمام بود   

شکر خدا که سایه او مستدام بود

بعد از حسین پایه گذار قیام بود  

 او خشم ذوالفقار علی در نیام بود

در انقلاب ماریه صاحب سهام بود   

اخت الحسین و واجبه الاحترام بود

اعجاز کار اغلب اوقات زینب است    

تسخیر شام و کوفه فتوحات زینب است  

 قرآن و روضه جزو مهمات زینب است

بانوی ما برای خودش یک امام بود

ناموس حق عقیله عفیفه مکرمه    

طبق حدیث عالمه بی معلمه

ارواح و جن و انس و ملک خادمش همه   

 روحش شبیه شیشه ای از نور قائمه

اما برای دیدن اولاد فاطمه    

 در کوچه های شام چرا ازدحام بود

در خیمه گاه شور و نشور قیامت است    

 معجر به باد و هنگام غارت است

او نور مطلق است به معجر چه حاجت است    

او را اسیر سلسله خواندن جسارت است

زینب به بند عشق و اسیر ولایت است  

 سر را به چوب ناقه زدن یک پیام بود

بی بیِ شام و کوفه و خاتون کربلا   

 سرگشته حوالی هامون کربلا

ای امتداد سرخی گلگون کربلا   

 ای شاه بیت آنهمه مضمون کربلا

مثل همیشه وصف تو یک فکر خام بود

****************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی