سبک هماهنگ - از کـودکـی سـیـنـه مـیزنــم
سبک هماهنگ - از کـودکـی سـیـنـه مـیزنــم
محسن طالبی پور
طلیعۀ محرم
از کـودکـی سـیـنـه مـیزنــم وقـف حـسین شد سـر و تـنم
تـا کـه نـفـس تـوی سـیـنـمـه من از حـسـیـن دل نـمیکـنـم
کاش ای خدایا، امروز و فردا * از خدمتم راضی بشن علی و زهرا
کاش ای خـدایا، نـوکـر بـمانم * تا جان بـدم تو روضههای شاه تنها
بــنـگـر پـریــشـانـم حــسـیـن بـا گـریـه مـیخـوانـم حسین
فـــدای تـــو جــانــم حـسـیـن
یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک* یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک* یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک
******
عـمـریه تو روضه میشـینم اشک غـم از دیده میچـیـنـم
ایــنــه امـــیــــدم دم آخـــــر آقــا بــیــایـی بــه بــالــیــنــم
میـده شهـادت، این سیـنـۀ من * عـمری برای داغ تو سیـنه زدم من
آقــا دعــا کـن، کـه آرزومـه * کـشته بشم تو راه تو گر چه بدم من
شــاه غــریـب و بــیکــفــن ای کُــشــتــۀ دور از وطــن
کـاشکـی که بـودم بـا تو من
یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک* یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک* یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک
**************** مسلم بن عقیل ****************
من پـیـک خـون خـدا هـستم در به در کـوچـههـا هـسـتـم
تـنـهـا و بـیکـس گــرفــتـار ایـن مـردم بــیوفــا هــسـتـم
کردم وصیت، پیکی فرستـنـد * نیا که کـوفه شهر نیـرنگ و فـریبِ
کاش مینـوشتم، نـامه به آقـا * اینجا کسی که با عـلی باشه غـریبِ
کـوفـه خـودش کـربـبـلاسـت شهـر غـم و رنـج و بـلاست
مهـمان کـشی ایـنجا رواست
کـوفـه نـیـا آقـای مـن* کـوفـه نـیـا آقـای مـن* کـوفـه نـیـا آقـای مـن
*****
من گرچه غمگین و دلگـیرم راضی از این درد و تقدیرم
شـد عــزّت، و افـتـخـار مـن که بـا لـب تـشـنـه میمـیـرم
بـاکی نـدارم، من از شـهـادت * وقـتی که جـانـم نـذر شـاه عـالـمینِ
این اشک و آه و، دلشوره من * تـنـهـا بــرای داغ طـفـلان حـسـیـنِ
حــالا که در تــاب و تـــبــم ذکــر حــســـیــنِ رو لـــبـــم
دل نــــگـــــران زیـــنـــبـــم
کـوفـه نـیـا آقـای مـن* کـوفـه نـیـا آقـای مـن* کـوفـه نـیـا آقـای مـن
**************** ورود به کربلا ****************
خـیـمـه نـزن ای حـبـیب من ای آشــنـــای غـــریـب مــن
تـرسـم از ایـنـه شود ایـنـجـا درد جــدایــی نـصـیـب مــن
آشفـته حـالم، دلـشوره دارم * داغ تو را حس میکنم بر روی دوشم
حس میکنم که، تو این بیابان * باید برای مـاتـمت مـشکـی بـپـوشم
مـیمــیـرم ایـنـجـا از غـمـت از غــربـت و یــــار کـمـت
از نــــــالـــۀ دم بـــه دمــت
خـیـمه نـزن بـرادرم * خـیـمه نـزن بـرادرم * خـیـمه نـزن بـرادرم
******************
مـیســوزم از ســوز آه تــو جــانــم فـــدای نــگـــاه تـــو
بــاور نــدارم کـه مـیبـیــنـم بـا چـشـم خـود قـتـلـگــاه تـو
انـگـار برادر، دارم میبـیـنـم * که قـامـتت از مـاتم سـقـا شـکـسـته
گوئی برادر، دارم میبـینم * آن لحظهای که شمر روی سینه ات نشسته
انـگـار مـیبـیـنـد خـواهـرت خـنـجـر بـه روی حـنـجـرت
جـــدا شــده از تــن ســـرت
خـیـمه نـزن بـرادرم * خـیـمه نـزن بـرادرم * خـیـمه نـزن بـرادرم
**************** حضرت رقیه ****************
عـمّـه چــرا بــوی نــان آمـد از چـشـمت اشک روان آمد
حـسی بـهـم میگه که بـابـام آمـــد ولــی بـینــشــان آمــد
دلـتنگ بابام، چیزی نمـیخـوام * جـز دیـدن روی دل آرای پــدر را
سر میگذارم، بر روی ماهش * تا که ببوسم روی پُر خون قـمر را
این چــیــه تـو طـشـت طـلا خــوش آمــدی ســلام بــابــا
دیـــر آمــدی پــیــشـم چـــرا
بابای خوب من حسین* بابای خوب من حسین* بابای خوب من حسین
******************
عــمــه بـرام گـریـه میکـنـد واسه مـوهـام گـریه میکـنـد
شـبـهـا هــمـش از کــبــودی پـلک چـشـام گـریـه میکـنـد
یـادم نـمـیره، میگـفـتـی بـابـا * مـوی سر دخـتـر باید بـلـند بـمونه
سرم شکست و، موهای من سوخت * حالا دیگه گل سر من لخته خونه
بـال و پـرم مـرهـم میخـواد پـلـک تـرم مـرهـم میخـواد
زخـم سـرم مـرهـم میخـواد
بابای خوب من حسین* بابای خوب من حسین* بابای خوب من حسین
*************** عبدالله ابن الحسن ***************
واویـلـتـاه قـتـلـگـاه غـوغاس خیلی عمو بیکس و تـنهاس
عـمّـه بـایـد مـن بـرم مـیـدان حالا سر پـیـکـرش دعـواس
دارم میبـیـنـم، بـاران تـیـر و * نیزه میباره رو سر عـمو حـسیـنم
چیکار کنم من، که لشکر شمر * افـتاده جـان پـیکـر عـمـو حـسـیـنم
عـــمــه رهــایــم کــن بـــرم مــیـــاد صـــدای دلـــبــــرم
صـــدای زهـــــرا مــــادرم
جـانـم فـدای تو عـمـو* جـانم فـدای تو عـمـو* جـانم فـدای تو عـمـو
******************
روی تنت پـر شـده خـاشاک افـتادی اینجا چرا صد چاک
مـن انـتـقـامت رو میگـیـرم خــون خــدا ای شـه افـلاک
پیش نگـاهت، میجنـگـم حالا * یا خـون قـاتل های تو بریـزه یا من
دستم فـدای، لـبهای تشنه ات * از این به بعد جسارت سه شعبه با من
رو جــســـم تـو فـــدا شـــدم آئـــیـــنـــۀ ســــقــــا شـــــدم
بــیدســت کـــربـــلا شــــدم
جـانـم فـدای تو عـمـو* جـانم فـدای تو عـمـو* جـانم فـدای تو عـمـو
**************** قاسم بن الحسن ****************
سـر بـنـد یـا فـاطـمـه بـسـتـم شـیـر افکـنِ ضـربۀ شـصتـم
شــاگـرد رزم ابـاالـفــضــلـم من قـاسـم بن الحـسن هـستـم
تو کـربـلام تا، که جـای بـابـا * جـنگ جـمل بر پا کـنم جای مدیـنه
طوفـان شده باز، تو سینۀ من * خـون تـمـام این سـپـاه پـای مـدیـنـه
مـن لــشــگــر خــون خــدام غـیرت میبـاره از چشم هام
خــــون عــــلـیِّ تــو رگـــام
من مجـتـبای کـربلام* من مجـتـبای کـربلام* من مجـتـبای کـربلام
یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک* یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک* یا لـیـتـنا کـنـا مـعـک
******************
آه ای عمو من کمین خوردم زخم جگر روی زین خوردم
بـرس بـه فـریـاد ســربـازت از روی مرکب زمین خوردم
تا که نفـس هـست، بیا کـنارم * تا روی مـاهـت را دم آخـر بـبـیـنـم
اما عـمو جان، طاقـت نـدارم * تو را غریب و بی کس و مضطر ببینم
بـبـیـن چـقــدر زیــبــا شــدم چـه خـوش قـد و بـالا شـدم
شــکـــــر خـــدا فـــدا شــدم
من مجـتـبای کـربلام* من مجـتـبای کـربلام* من مجـتـبای کـربلام
************** حضرت علی اصغر **************
داره مـیســوزه دلــم عــلـی از داغ تــو حـاصــلـم عـلـی
میدونی که عـاقـبـت میشه شــرمـنـدگـی قـاتــلـم عــلـی
دارم میسوزم، که پیش دریا * این خیمهها حتی یه قطره آب نداره
کردم دعا تا، شاید علی جان * از آســمـان کــربـلا بــاران بــبــاره
ســــرِ تــــو آویِِـــزان شـــده جـسـم تـو نـیـمـه جـان شـده
کــار ســـپـــاه آســـان شــده
لای لای علی، لای لای علی* لای لای علی، لای لای علی* لای لای علی، لای لای علی
******************
با قـلب خـون میبـرم تـو را ای غــنـچـۀ پــرپــرم تـو را
زیـر عــبــا مـیبــرم حـــرم ای طـفـلـک بـیسـرم تـو را
چی کار کنم من، کجا برم من * جان میده مادرت اگر تو رو ببینه
در پشت خیمه، یا توی صحرا * باید تو را خاکت کـنم راهـم همینه
شــرمـنــدهام مـن از ربــاب کـشته تو را یک قـطـره آب
لای لای علی آرام بـخـواب
لای لای علی، لای لای علی* لای لای علی، لای لای علی* لای لای علی، لای لای علی
*************** حضرت علی اکبر **************
حـرفی بزن ای عـلـی با من میمیـرم از داغت اینجـا من
ای قـــوت زانــــوی بـــابـــا افـتــادی افــتـادم از پــا مـن
از جا بـلـنـد شو، هـستی لـیـلا * هـیچ کس به فـریاد من تـنها نمـیاد
میخوام تو را باز، بغل بگیرم * اما دیـگه دسـتـای من بـالا نـمـیـاد
ای هــسـتـی ام ؛ ای اکــبـرم دارد مــیســوزد جــــگــرم
عـــمــه رســیــده از حـــرم
ای وای عـلی اکـبـرم* ای وای عـلی اکـبـرم* ای وای عـلی اکـبـرم
******************
ایـنـجـا تو را کـوفــیـان زدند بـا کـیـنـه بـا نـیــزههــا زدند
یـــاد غـــم مـــادر افـــتـــادم تــا کـه تـو را بـیهــوا زدند
هر جا که میرم، گل داده جسمت * باید چقدر لاله از این صحرا بچینم
آه ای علی جان، سختِ که تنها * جـسم تو را میـان این عـبا بچـیـنم
سخت است تو را ای اکـبرم بـه ســمــت خـیــمـه بــبــرم
بــایــد بـیــان اهـــل حــــرم
ای وای عـلی اکـبـرم* ای وای عـلی اکـبـرم* ای وای عـلی اکـبـرم
*************** حضرت عباس ****************
افــتــادی و لـشـکــرم افـتــاد افــتـادی و خـواهــرم افـتــاد
ادرک اخــا گـفــتـی و دیــدم تـو قــتـلـگــاه مــادرم افــتـاد
وقتی برادر، افتادی از زین * از غصهات در خیمهها افتاده خواهر
جسمت برادر، صد پاره گشته * الْآنَ انْـکَـسَـرَ ظَـهْـرِی؛ ای بــرادر
آه ای امــــیـــر لـــشــگـــرم خــیـز و بــبــیـن بـی یـاورم
داغــت شــکــسـتـه کــمــرم
سـقّـای دشت کـربـلا * سـقّـای دشت کـربـلا * سـقّـای دشت کـربـلا
******************
تــنــهــا امــیــد قــیـــام مــن پـشـت و پــنــاه خـــیــام مـن
تـا که تـو هـسـتی حـرم امـنِ ای ذوالــفــقــار نــیـــام مــن
حالا که جسم، تو روی خاکِ * انگار داره پشت همه عالم می لرزه
ای غیرت الله، برخیز و بنگر * دشمن کمینم را کشد با تیـر و نیـزه
گـر چـه شـده دسـتـات قــلــم تـکــیـه بـزن بـه ایـن عــلــم
دشـمــن رســیــده بـه حــرم
سـقّـای دشت کـربـلا * سـقّـای دشت کـربـلا * سـقّـای دشت کـربـلا
***************** شب عاشورا ****************
آمـــد شـب آخـــر حــســیــن دلــواپـس خــواهــر حـسـیـن
بـا چـشـم تـر مـثـل پــروانـه مـیگـرده دور سـر حـسـیـن
صحـرا گرفـته، بوی جدایی * میبـاره اشک فـاطمه از چشم زینب
تو اوج گـریه، با هر بهانه * میگـرده دور قـامت مـولایـش امـشب
غــوغـایـی شـد تـو کــربــلا از آســمـــان خــیــمـــههــــا
مـیبــارد بـــــاران عــــــزا
واویـلــتـاه واویـلـتـاه * واویـلــتـاه واویـلـتـاه * واویـلــتـاه واویـلــتـاه
******************
شد کـربـلا غـرق اشک و آه دارد بــرا شـــاه بــیســپـــاه
یـه مــادر قــد خـــمــیــدهای روضه میخـونه تو قـتـلگـاه
روضه میخونه، از داغ فردا * از پیکری که میره زیر سم مرکب
در عـصر فـردا، یکّـه و تنها * فـریـاد وا مـحـمّـدا سـر داده زیـنـب
مـیخـوانـد از شـتـاب تـیــر از اصـغــر بـــدون شــیـــر
از گـــریـــۀ بــابــای پــیـــر
واویـلــتـاه واویـلـتـاه * واویـلــتـاه واویـلـتـاه * واویـلــتـاه واویـلــتـاه
*************** قتلگاه سیدالشهدا ***************
هـر جـوریــه پــاشـو بـرادر از قـتـلـگــاه زیـنـب و بــبـر
مــانــدن مـیــان نـامــحـرمـا سـخـتِ بـرا دخـتــر حـیــدر
پشت پناهم، پاشو کمک کن * باید بـرم خـیمه ولی می لـرزه زانوم
چشمهای خیسم، سیاهی میره * نمیزاره از جا بلـند شم درد پهـلـوم
بـرات بـمـیــره خــواهــرت خـاکـی شــده مــوی ســرت
جــدا شـد از هــم پـیـکــرت
بـــرادر غـریـب مـن* بـــرادر غـریـب مـن* بـــرادر غـریـب مـن
************************************
سبک هماهنگ - سلام ای عـزیـز دو عـالـم
مجتبی صمدی شھاب
طلیعه ماه محرم
سلام ای عـزیـز دو عـالـم سـلام ای شـهـیــد مُــحــرّم
شده دیـن حـق از تو زنـده بـود اسـم تـو اســم اعــظـم
تو دریای رحـمت تو خـون خـدایی شه تـشـنـه لـب در صف کـربـلایی
به دوش نـبـی جـای تـو بـوده اما؛ سر جـدایی
شدی محروم از مهر مادر* شدی پامال پای لـشگر* به غارت رفت از تو انگشتر
غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله
*********
نــســیــم مــحــرم وزیـــده قـد و قـامـت مـه خـمــیــده
مـرا لـطـف زهـرا دوبـاره بـه بـزم عـزایـت کـشـــیده
بـه درگــاه تـو آمـدم دیــده گــریـان شدم مـیهـمان تو ای تـشـنه مـهـمان
بـود حـال من حـال حُـرّت که آقـا؛ شد پشـیمان
به یاد غـمهایت میسوزم* به یـاد لـبهـایت میسـوزم* به یـاد آوایـت مـیسـوزم
غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله
********
فــدای تـو و بــچــههــایـت فــدای تـو و خــاک پــایـت
الـهـی که روزی بــمـیــرم بـرای تـو در کــربــلایـت
شـدی خـسـته و تـشـنـه قـربـانی آقا شـدی کـشـته با زجـر طـولانـی آقا
شده کار من روز و شب آه و روضه خوانی آقا
شد ازنیزه پُرخون پهلویت* شده شانه با نـیزه مویت* نشـسته پنجه بر گـیسویت
غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله
*******************مسلم ابن عقیل**********************
مـنــم سـر بـه دار تـو آقــا که در کـوچه افـتادم از پـا
بـه تـو نـامـه دادم بـیــایـی خجل هستم از روی زهرا
نـمـانـده بـرای تو در کـوفـه یـاری به غیر از من اینجا تو محرم نداری
شـده کـار سـردار تو از غـریـبـی؛ آه و زاری
میاورهمراهت اصغر را* میاور همراهت دختر را* میاور همراهت خواهر را
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
******************* ورود به کربلا *********************
شده جـسـم عـالم پر از تب شـده سـیـنـه از غـم لـبـالب
به جاه و جـلال و شکوهی پـیـاده شـد از نـاقـه زیـنـب
عــصـایـش شـده شـانـۀ مــاه لــیـلا رکـابـش شده دست و زانـوی سـقـا
میآیـد بگـوش دل از این بـیـابـان؛ آه زهــــرا
رسد از این صحرای سوزان* شمیم اشک و آه و هجران* ندارد اینجا ابر و باران
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
********
در این سو همه مست دلبر در آن سـو سیـاهی لـشـگر
در این سو همه با خـدایـند در آن سو شده جـمعِ کافـر
شده خـیـره چشمان زینب به یارش الــهــی نـیـفــتـد گـره بـیـن کــارش
الهـی نـبـیـند شده شـمـر و خـولی؛ همجوارش
الهی زینب در این صحرا* نبیند غرق خون یارش را* شـده پـامـال زیـر پـاهـا
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
*******************حضرت رقیه **********************
مـنـم دخـتـر مـو پـریـشـان مـنـم حـوری دیـده گـریـان
مـرا بـا خـودت از خـرابـه بـیـا و بـبـر ای پـدر جــان
پـدر بـعـد تـو سـایـبـان سـرم رفـت رمـق از تن خـسته و پـیـکـرم رفت
شدم مثل زهـرا بـبـین چـهـرهام به؛ مادرم رفت
شـدم آواره بـیـن صـحـرا* لـباسـم پـاره شـد ای بـابـا* شده زخمی جسمم سرتا پا
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
*****
مـن آن درد پُـر مـاجـرایـم که با هـر چـه غـم آشـنـایم
مرا چـکـمه کـرده نـوازش شـکـسـتـه شـده دنـدههــایـم
الـهـی کـه عـمـرم دگـر سـر بـیـایـد نـفـس در گــلـویـم بـه آخـر بـیــایـد
چنان کنده شد موی من که بعید است؛ در بیاید
مرا تا که بـیبـابـا دیـدنـد* الـنـگـوهـایم را دزدیـدنـد* مرا هو کردند و خـندیـدند
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
******************عبدالله بن الحسن *********************
عـمـوی بـه خـون آرمـیـده که جـان بر لـبانت رسـیـده
بـمـیـرم نوک تـیـر و نـیـزه به مـوی تو شـانه کـشـیـده
تـرک خـورده مثل کـویـری زبـانت ز بس رفته خون از تو رفته توانت
رسـیـدم که قـاتـل برد نـیـزهاش را؛ از دهـانت
سپـر میسازم دستـانـم را* دهـم دستانم را چون سـقـا* زنــــم از دل داد وا اُمــا
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
********
منم از تو و قوم و خویشت که حـالا رسـیـدم به پیـشت
چـگـونـه بـبـیـنـم که قـاتـل زند پنجـهاش را به ریشت
رسـیـدم که اینـجـا نـمـانی تـو تـنهـا مکـش ناخنت را روی خاک صحرا
بـمـیرم که کوبـیـده گـشتـه تنت از؛ رد پــاهــا
من از جام عشقت هستم مست* حلالم کن که خون این دست* به روی ماه رویت بنشست
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
*******************قاسم بن الحسن *********************
کـجـایــی عــزیــز بــرادر کجایی گـل سـرخ و احـمر
کجـا گـم شدی بین صحـرا صــدایــم بــزن بـار آخــر
یـتـیـم حـسن در بـرم میـدهـی جـان فـتادی چو غـلـطان به خاک بـیـابان
تنت مثل گـل وا شده بسکه گـشـتی؛ نیـزه باران
شـمیم خـون بویت واویلا* شده در هم رویت واویـلا* کـشیـده شد مـویت واویلا
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
**************************************************
ز غم نجمه در خیمه مانده بـرای تو مـرثـیـه خـوانـده
چه کس سینهات را شکسته به تـو ارث زهـرا رسانـده
تو را مـیبـرم گـرچه جـانی نـدارم ز داغ تـو دنـدان به هـم میفـشـارم
چنان اکـبـرم ای گـل من به رویت؛ سر گذارم
ز داغت شد نجمه آزرده* خسوف خون نورت را بُرده* گـل شادم گـشتی افـسرده
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
***************** حضرت علی اصغر********************
قــنــاری خـامــوش مــادر ز آغـــوش بـابـا زدی پــر
خـدا تـسـلیت گـفـتـه داغت غــم تـو نـیـایــد بــه بــاور
پریـدی تو از بیـن گهـواره اصغـر ببـین مـادرت گـشته بیچاره اصغـر
گـلوی نحـیـف تو و قـلـب من شد؛ پاره اصغر
دلـم بیسـامـان شد لالائی* سـرت آویـزان شد لالائی* نـوایم سـوزان شد لالائی
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
**************************************************
بـبـیـن صبـر بابـا سـر آمد بـبـین لـرزه بر پـیـکـر آمد
از این تیر مرد افکنی که به حـلـقت از آن لشکر آمد
شدم مـات و حـیـران مـیـان بـیـابان ز چـشـمـم بـبـارم به کـام تو بـاران
نـهـانت کـنـم تا نـیـفـتـی تـو گـیـر؛ نیزه داران
بخواب آرام ای جان بابا* که بعد از این گردی در عُقبا* تو مهـمان دامان زهـرا
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
****************** حضرت علی اکبر********************
به مـیـدان رود مــاه لـیــلا به لشگر زند شیر صحـرا
الـهـی نـیــفـتـد بـه خـاک و نـگــردد تـنـش اربـاً اربــا
پــــدر طــاقــت داغ او را نــــدارد به روی پُـر از زخـم او سر گـذارد
اگر خـواهرش بهـر یـاری نـیـایـد؛ جان سپارد
شکـسـته آمـد بابا سـویش* شکـسته شد خـط ابـرویش* درآمـد لاله بر گـیـسویش
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
**************************************************
ز تـیغ عـدو دست و پا زد پـدر از غـمـش نـالـهها زد
عـلـی را عـدو مـثل زهـرا به یک ضـربـۀ بـیهـوا زد
شـبـیـه عــلـی شـد شـبـیـه پـیـمـبــر سرش وا شد از ضربۀ تـیغ لـشگـر
گـرفـتـه گـلـوی اذان گـوی ما را؛ خون حنجر
به هم خورده روی زیبایش* کشد بر خاک صحرا پایش* شده کم سو چشم بابایش
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
******************* حضرت عباس *********************
عــلــمــدار نـــام آور مــن چه خـاکی شده بـر سر من
پُر از عـطـر یـاسی گـمانم شــده زائــرت مـــادر مـن
تـوئـی افـتـخـارم کـه والا مـقــامـی زدی در دل شـط ولی تـشنـه کامی
بمیرم که بر جسم نازت سه شعبه؛ زد حرامی
به راهـم افـتاده دسـتانت* شده جانم بر لب چون جانت* شده پاره پلـک چـشمانت
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
**************************************************
پر از لرزه گردیده این تن رود تــا فـــلـک نــالــۀ مـن
جـمـال تـو گـردیـده درهـم سرت واشد از ضرب آهن
شکـسـته کـمـر گـشـتم و قـد خـمیده خـبـر از بـلا بیتـو بر من رسـیـده
اگر برنـخـیـزی عـدو دخـتـرم را؛ مـو کـشیده
سر بالینت هستم حیـران* کـشم آهی با چشم گـریان* شود زینب بیتو سرگردان
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
******************* شب عاشورا **********************
شـب آخـر است و رهـایـی جـز آهــم نــدارم دعــایـی
الـهـی نـبــیــنــم کـه فــردا تو خـورشید بر نـیـزههایی
الـهـی نـبـیـنـم پـس از ظـهـر فــردا تن بیسرت غـرق خـون زیر پـاها
الـهـی نـکـوبی سـرت بـر بـیـابان؛ پیش زهـرا
شب آخر هست و بیتـابم* ز کابوس فردا بیخـوابم* غـمت چون شمعی کرده آبم
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
**************************************************
ز تـو دیـده را بـر نـگـیـرم بـه دام مـصـیـبـت اسـیــرم
دعا کن که قبل ازتو امشب رسـد بر لـبـم جان بـمـیـرم
زن بیکس و خسته در شوره زارم سـرم را ســر زانــویـم مـیگــذارم
ز تو دیدههای پُر از خون خود را؛ بـر نـدارم
شود صبح فـردا عـاشـورا* سرغـارت بر جـسمت آقا* سر نعـشت میگـرد بلـوا
واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا
******************************