کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


سرود ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۰

××××××××××××

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
 دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو
نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو
هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
باز، ای محــمد! می‌رسی، این بار با نام علی
یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات
از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات
یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات
یک دم محــمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات
می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی!
حالا که تو هر دو شدی پس یا محــمد! یا علی!
تسبیح زیبایت دل روح الامین را می‌برد
آن قد و بالایت دل اهل زمین را می‌برد
ناز قدم هایت دل سلطان دین را می‌برد
موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد   
غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو
بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو
وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد
یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد
ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد ـ
پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد
صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند
مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند
شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب
ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی،  یا للعجب
چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب
صبح یتیمان می‌رسد تا می‌رسی تو نیمه شب
دستان تو میراثی ست از دست کریم مجتبی
اصلاً تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا
تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی
هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی
با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی
از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟
ای کربلایی این تو و این لحظه‌ی دلخواه تو
ای شیر مست هاشمی این جاست جولانگاه تو
می‌خواستت در خاک و خون اصلاً خدای کربلا
اصلاً سرشتت از گِلی خونین برای کربلا
تا باز باشی بهترین، در روضه‌های کربلا
اما در این توفان امان از ناخدای کربلا
با خواهش چشمان تو تا اذن میدان می‌دهد
با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان می‌دهد
قاسم صرافان

×××××××××××××××××××

من که گرد و غبار بوده ام
کوچه گرد ستاره ها شده ام
امشب از لطف چشمهای شما
مومنی پاک و با خدا شده ام
تا سحر پای نافله ماندم
در نمازم چه بی ریا شده ام
من که اینجا غریبه ای بودم
با حریم دل آشنا شده ام
آسمانها، تمامی ذرات
می فرستند بر شما صلوات
بار دیگر قیامتی بر پاست
دل اهل حرم پر از غوغاست
از فراسوی عرش آمده است
علی دوم همین دنیاست
شب عاشق شدن شب مجنون
شب شادی حضرت لیلاست
همگی از جمال او دیدند
جلوه های محــمدی پیداست
پدرش چشم بر نمی دارد
ازدو چشمی که واقعا زیباست
رد پیشانیش شبیه شهاب
قلب او هم به وسعت دریاست
می درخشد ستاره و مهتاب
چون که حالا پدر شده ارباب
×××××××××××××××××××

ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی

علی علی اکبر مولا علی اکبر
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر مولا علی اکبر


میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
کارم از مستی گذشته
کف میخونه می خوابم
دیگه جایی راهم نمیدند
تا چشمام غرق شرباند
علی علی اکبر مولا علی اکبر
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر مولا علی اکبر


این دل بی تاب   از خونه ی ارباب
برای چشمام خبر میاره    تا سحر امشب
از لب های زینب    به روی نوزاد
بوسه می باره    این علیه یا محــمد
که تو سجاده نشسته   هر کی چهره اش را می بینه
صلوات را می فرسته     علی علی اکبر مولا علی اکبر
میکده بازه باز وقت نمازه    کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی   اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر مولا علی اکبر   

پر عشقه علی اکبر
پر شوره     همه جا صحبت نوره
یه مسافر    یه جوونه
یه گل غنچه توی آیینه در حال ظهوره
توی شیدایی عالم     میگه لبهای فرشته
قربون اون که رو بالم   اسم اکبر را نوشته
میکده بازه باز وقت نمازه    کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی    اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر  

توی خیالم   شش گوشه ی عالم
مثل بهشته با شوق زیارت   

تا که بمیرم      از اینجا نمی رم   

می می خورم باز    تا فیض شهادت   

رد شده از آسمون ها    سینه سرخ های تب تو 

 جوون هایی که رسیدن   به رکاب مرکب تو 
علی علی اکبر ...
مثل موجه   تو دل من
به هوای    ساحل من
یه امیده    مثل کشتی نجاتی که رسیده
دیگه در مقابل من   مثل یک پل که دل ها را می رسونه
جایی که ملک حبیبه   همه جا پر از پگاه عطر سیبه
علی علی اکبر 


میکده بازه باز وقت نمازه 
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر ...
یکی بهم گفت   این حال خرابت
عاقبتی جز  رسوایی نداره
کار میده دستت   این چشم های مستت
شراب و مستی   اندازه داره
اما کاشکی که می دونست    رسوا بودن آرزومه
آبرو دار ها می دونند    که گدایی آبرومه
ای بهاره علی اکبر   خلوت دل شقایق
ای بهای   رفتن عمر دقایق
ای زمینه ی طلوع صبح صادق
ای تو شور سرخیه سینه ی عاشق
مثل چشمه    شده چشمات
چشمه ای که از دلش باده می جوشه
بوی مستی میده ارباب
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی علی اکبر علی علی اکبر

 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
نور تویی   شور تویی
طور تویی  دلبر مسطور تویی
آب تویی   گوهر نایاب تویی
ناب تویی   منبر و محراب تویی
مهتاب زاده ای نه تو خودت مهتابی
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
جود تویی   کرم تویی
مهر تویی    حرم تویی
شوق تویی  ذوق تویی
ابر تویی    باد تویی
سیب تویی  یاس تویی
معدن احساس تویی
همره عباس تویی
طوفان زاده ای نه تو خودت طوفانی 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
علی علی علی اکبر علی علی اکبر 

عشق تویی   مست تویی
یار تویی    دلبر و دلدار تویی
آنکه به صد شور و هوای تو گرفته است منم
روح تویی    زهرا زاده ای نه تو خودت زهرایی
لیلا زاده ای نه تو خودت لیلایی 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 

وفا تویی   صفا تویی
مکه تو و منا تویی
طاها زاده ای نه تو خودت طاهایی
صلح تویی  جنگ تویی
تیغ تویی نیزه تویی
سپر تویی  رزم تویی
ماه تویی  راه تویی
از دل آگاه تویی   معدن ایثار تویی
باده ی سرشار تویی  

نبی تویی   علی تویی  
فاطمه و حسن تویی
آخر عشق من تویی
احمد مختار تویی     حیدر کرار تویی
کرار زاده ای نه تو خودت کراری 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
علی علی علی اکبر علی علی اکبر

×××××××××××××××××××

عاشق آن است که پر می گیرد
فقط از عشق خبر می گیرد
از جگر آتش اگر می گیرد
عشق را مدّ نظر می گیرد
منطق منطقه ی ما عشق است
مذهب مطلقه ی ما عشق است
بی دل آن است که دل داده به تو
کار و بارش فقط افتاده به تو
سجده کرده خود سجاده به تو
می رسد آخر این جاده به تو
راهی جاده ی مجنون شدنیم
بس که آماده ی مجنون شدنیم
ما همه در به در لیلاییم
بیش تر دور و بر لیلاییم
سائل پشت درِ لیلاییم
زیرِ دینِ پسرِ لیلاییم
تو علی اکبر لیلا هستی
نوه ی اول زهرا هستی
کیستی محشر در گهواره؟
فاتح خیبر در گهواره
یا که پیغمبر در گهواره
خنده ات اکبر در گهواره
همه را یاد نبی می انداخـت
یاد میلاد نبی می انداخت
صابر خراسانی

×××××××××××××××××××

گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
تو همان کتاب حسن احمدی 
تو همان وجه خدای سرمدی 
تو همان آینة محــمدی 
به جمال بی مثالت صلوات 
گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
ای ولیّ حق و فرزند ولی 
جدّه ات فاطمه ، جدّ تو علی 
چهره ات آینه لم یزلی 
به چنین قدر و جلالت صلوات 
گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
شب میلاد تو دل نور گرفت 
ملک از شوق و شعف شور گرفت 
لب خندان، دل مسرور گرفت 
به سرور و شور و حالت صلوات 
گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
ای رخت شمع ره هاشمیان 
آفتاب سپه هاشمیان 
گفت عباس مه هاشمیان 
به دو ابروی هلالت صلوات 
گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
ای همه عشق من و تاب و تبم 
ای ثنایت سخن روز و شبم 
گل لبخند وصالت به لبم 
به گلستان وصالت صلوات 
گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
ای رخت آینه مصطفوی 
در تن پاک تو روح علوی 
صفت و خلق و خصالت نبوی 
به تو و خلق و خصالت صلوات 
گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
به جمال تو قمر مبهوت است 
به دعای تو سحر مبهوت است 
به کمال تو پدر مبهوت است 
به تو و اوج کمالت صلوات 
گل لیلا به جمالت صلوات 
به جبین و خط و خالت صلوات 
××××××××××××××××××××

دوبــاره در جهـان پیغمبر آمد

کــه میـلاد علــی اکبــر آمـد

اَلا یا فاطمه چشم تو روشن

حسینت را حسین دیگر آمد

که میلاد علی اکبر آمد

 

محــمد یــا پیمبــــر زاده لیلا

رســـول الله دیگــر زاده لیلا

چراغ و چشم حیدرزاده لیلا

امــام مجتبـی را مظهـر آمد

که میلاد علی اکبر آمد

 

عیـــان آئینــۀ داور شـــد امشب

عروس فاطمه، مادر شد امشب

چـراغان بیـت پیغمبر شد امشب

کـه هـر نسـل جـوان را رهبر آمد

که میلاد علی اکبر آمد

 

عیــان نــور حـق از بیت ولا شد

زمین خرّم تر از عرش علاء شد

عیــان مــاه شهیـد کربـلا شـد

صــلا از مهــر و مـاه و اختر آمد

که میلاد علی اکبر آمد

 

عیان شد مصطفی را اشبه الناس

بـه رخسـارش زنـد گلبوسه عباس

حسن می‌بوید او را چون گل یاس

تبسّــم از لـــب زیـنـب بــــــر آمــــد

که میلاد علی اکبر آمد

 

به گلشن‌ها فراز شاخساران

بود این جمله در صوت هزاران

گل لیلا شکفت و شد بهاران

بهـــاران را بهـــاری بهتــر آمد

که میلاد علی اکبر آمد

××××××××××××××××


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی