کوثرنامه
پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه
کوثرنامه
پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه
صفحه اول
درباره شهید فتحی
وبلاگ مهر خوبان
ترکیب بندها
وبلاگ های شعر
پیوند ها
اساسنامه هیئت ذاکران
تماس با ما
تقدیم به شهید غلامحسین فتحی
خلاصه آمار
پربیننده ترین مطالب
زمزمه های مناجات با امام زمان (عج)
۶۸۳۰۴ نمایش
نوحه اسارت اهلبیت – کوفه
۲۸۲۸۲ نمایش
کرامات و عجایبی از شهید زنگی آبادی
۱۷۴۵۸ نمایش
نوحه های حضرت علی اصغر علیه السلام
۱۳۵۳۳ نمایش
نوحه شهادت امام علی علیه السلام-4
۱۳۳۲۳ نمایش
نوحه شهادت امام علی علیه السلام-3
۱۰۹۴۳ نمایش
اشعار اسارت آل الله در شام
۱۰۲۸۹ نمایش
نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها -2
۹۷۱۷ نمایش
اشعار شهادت حضرت رقیه (س) 1
۹۵۰۱ نمایش
نوحه بازگشت کاروان به مدینه
۹۸۹۸ نمایش
کلمات کلیدی
حضرت فاطمه(س) مرثیه
امام علی(ع) مدح
رسول خدا(ص)مدح
امام علی(ع)مرثیه
دهه اول محرم
حضرت فاطمه(س) مدح
امام مهدی(ع) مدح
امام رضا(ع) مدح
امام مهدی(ع) ولادت
امام علی(ع)ولادت
امام حسین(ع) مدح
حضرت علی اکبر(ع) مدح
امام حسن(ع) مدح
ام البنین
امام حسین(ع) مرثیه
حضرت زینب(س) مرثیه
امام جواد(ع) مدح
حضرت معصومه(س)
امام کاطم(ع) مرثیه
مبعث
ولادت پیامبر ص
رسول خدا(ص)مرثیه
حضرت زینب(س) مدح
امام صادق(ع) مرثیه
حضرت عباس (ع) مدح
ولایت شهدا دفاع مقدس
امام حسن(ع)مرثیه
مناجات با خداوند
سبک مشترک محرم
عید غدیر
طبقه بندی موضوعی
خدای متعال
(۲۶)
رسول الله (ص)
(۹۲)
امام علی (ع)
(۱۲۲)
حضرت زهرا (س)
(۱۳۰)
امام حسن مجتبی (ع)
(۶۸)
امام حسین (ع)
(۱۴۳)
امام سجاد (ع)
(۳۶)
امام باقر (ع)
(۲۶)
امام صادق (ع)
(۳۹)
امام کاظم (ع)
(۴۲)
امام رضا (ع)
(۷۲)
امام جواد (ع)
(۴۴)
امام هادی (ع)
(۲۳)
امام حسن عسکری (ع)
(۲۸)
امام مهدی (عج)
(۷۹)
حضرت زینب(س)
(۶۸)
حضرت عباس ( ع)
(۴۱)
حضرت علی اکبر (ع )
(۴۹)
بانوان و اصحاب اهل بیت (ع)
(۸۷)
قبرستان بقیع
(۱۲)
ولایت شهدا دفاع مقدس
(۲۸)
دهه اول محرم
(۸۸)
اسارت,اربعین,مدینه
(۴۴)
اشعار فتحی
(۱۹)
پیوندهای روزانه
ساعت و تقویم رسمی ایران
وبلاگهای شعر
وبلاگ های به روز شده
مهر خوبان2
سربازان اسلام
کراماتی از شهید یونس زنگی آبادی
پیوندها
پایگاه جامع قرآن کریم
خطبه غدیریه پیامبر(صلی الله علیه و آله)
خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
کتابخانه سایت غدیر
کتابخانه احادیث
ترجمه عربی به فارسی
آیت الله مجتبی تهرانی
استاد انصاریان
حاج هادی طیبی
حاج سید جواد رفیعی
مهر خوبان
میثم مطیعی
کراماتی از شهید یونس زنگی آبادی
هیئت محبان العباس تهران
هداة الابرار
بی پلاک
تیشه های اشک
حدیث اشک ( اشعار اهل بیت- ع)
وارث
صوت المستضعفین
اوقات شرعی
سایت های شعر و سبک
شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۱
۱۱۱۸ نمایش
شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۱
***************
ساقیا امشب ازآن باده گلنار بگو
من همه ظلمتم از ماه شب تار بگو
بیخود از خودکنم و پیش من از یار بگو
وصف دلدار نه یکبار که صد بار بگو
کمی از آینه حیدر کرار بگو
لب گشا تا سحراز چشم علمدار بگو
دامن شعر پر از بوی خوش یاس شده
وصف ارباب ادب حضرت عباس شده
وصف او در همه جا نقل محافل گشته
آیه نصر من اله ست که نازل گشته
ناوک دیده او قاتل هر دل گشته
مادرش ام بنین است که قابل گشته
دیده و دست فدا کرده که واصل گشته
شب میلاد خداوند فضایل گشته
پسر شیر خدا نوردوعین آمده است
کاشف الکرب زرخسار حسین آمده است
قمر هاشمیان ماه زمین آمده است
گوهر بحر ولا در ثمین آمده است
زور بازوی علی ناصر دین آمده است
قوت قلب همه حصن حصین آمده است
پاسبان حرم خسرو دین آمده است
پسر فاطمه ام بنین آمده است
اشک شوق است که با آمدنش شد همراه
همه گفتند ولا قوه الا با اله
روی دامان علی آینه روی علیست
این همان ماه درخشنده در کوی علیست
تیغ ابروش چنان تیغ دو ابروی علیست
پسر شیر خدا قوت بازوی علیست
دیده گان همه اهل ولا سوی علیست
مات و مبهوت از این منظره بانوی علیست
ساغرو باده پیمانه شده سرمستش
میزند بوسه علی اشک فشان بر دستش
زیر لب زمزمه با حی قدیرش دارد
اسد الله نظر بر روی شیرش دارد
تا سحر چشم سوی ماه منیرش دارد
راز ها با پسر وپور دلیرش دارد
نکته ها با وی از آن امر خطیرش دارد
اشک چشمش خبر از سر ضمیرش دارد
این پسر همره خود شورو نوا آورده
در مدینه خبر از کرب و بلا آورده
بر لب حور و ملک زمزمه یا عباس است
باب حاجات همه خلق خدا عباس است
این شنیدید که شمع شهدا عباس است
پاسبان حرم آل عبا عباس است
ساقی تشنه لب کرب و بلا عباس است
واپسین لحظه صدا کرد اخا عباس است
تا به خون فاطمه او را پسرم کرد خطاب
ناله زد جان اخا بیا مراهم در یاب
ذکر هر روز و شب ام بنینی عباس
قمر هاشمیان ماه زمینی عباس
عبد صالح خدا ناصر دینی عباس
به خدایی خدا حبل متینی عباس
با وفا و ادب و صبر عجینی عباس
باب حاجات همه اهل یقینی عباس
اشک شوق است که از چشم ترم میگیرم
امشب از دست ابالفصل حرم میگیرم
مجید رجبی
**********************
غلامرضا سازگار
سرم چه قابل خاک تو سر کجا تو کجا؟
گهـر بـه پـات بریزم گهر کجا تو کجا؟
تو آفتـاب جهـانی قمـر کجـا تو کجا؟
فراتر از بشـر استـی بشر کجا تو کجا؟
تـو سـرو بـاغ هـدایت حدیقۀ یاسی
تو یک حسین ز پا تا به سر تو عبّاسی
قیام توست قیامت، قیـامتت نازم
مرام توست کرامت، کرامتت نازم
پیِ امــامِ امامت، امــامتت نازم
به هر دلیت اقامت، اقامتت نازم
چراغ و چشم ولایت گل و گلاب علی!
مـه دو فاطمـه، بیـن دو آفتاب علی!
تو خیل هاشمیان را ستارۀ سحـری
تو آفتاب جهانی، که گفته تو قمری
علیـت بـاب و عزیــز دل پیـامبری
به مرتضی پسری و به عالمی پدری
چنـان ز کـام تو آب حیات میجوشد
که خضر از لب خشکت گلاب مینوشد
تـو مـاه امّبنینـی، بنیـن به قربانت
تمام خلـق زمـان و زمین به قربانت
ملک، بشر ز یسار و یمین به قربانت
تمام هستـیِ هستآفرین به قربانت
ز دستهـای تو گلبوسۀ علی روید
همان سزد که ولی اللّهت ولی گوید
مـزار تــوست چــراغ دل مسلمــانها
به حضــرتت متــوسل شوند سلمـانها
کم است اگر چه شود خاک زائرت جانها
مقــام تـوست فراتــر ز وهــم انسانها
جلالت تو کجا ما کجا؟ «بنفسی انت»
امـام گفت تو را «یا اخا بنفسی انت»
تو با دو دست جدا از بـدن کنی اعجاز
تـو بـا ملائکـه در آسمـان کنـی پرواز
ادب بـه خـاک درت ایستـاده بهر نماز
به دامن کرمت دست عالمی است دراز
جـواب تـوست به هر سائلی جواب حسین!
که گشته نام خوشت هم عدد به «باب حسین»!
گرهگشاست دو دستِ ز تـنْ بریدۀ تو
سلام یوسف زهرا بـه دست و دیدۀ تو
درود بر تن در خاک و خونکشیدۀ تو
جهـان پـر است ز فریـادِ ناشنیدۀ تو
چه قرنها که به هر نسل گفتگو داری
هنـوز زمزمـۀ «اِنْ قَطعتُمـوا» داری
تو را به امّبنین مادرت قسم عباس!
تو را به مرتبۀ خواهرت قسم عباس!
تو را به حق جراحات پیکرت عباس!
تو را به خون گلوی برادرت عباس!
مرا ز من بستان و از آن خود گردان
کرم نمـا و سگِ آستان خود گردان
نشان سجده نشانـی است از عبادت تو
شهــادت تــو بــوَد بهترین ولادت تو
کرم، سجیّه و احسان و جود، عادت تو
سلامِ آب بـــه آقایــی و سیــادت تو
هنوز علقمه گوید درود بر صبرت
هنوز حضرت زهراست زائر قبرت
تو مـرد غیــرت و مهــر و وفـا و ایثاری
تو همچنــان پــدرت حیـدری و کراری
تو چون حسین، همان خون حیِّ داداری
تو یـک سپـاه نــداری، ولــی علمداری
اگر چه دست نداری، حسین را دستی
سپه نیـاز نداری که خود سپاه استی
قسم به آنچه که بود و قسم به آنچه که هست
تو با خدای خـودت دادی از ولادت، دست
خـدا زمـام دل خلـق را بـه زلـف تو بست
اگر چه دست تو از تن فتاد و فرق شکست
به دست و چشم و سرت میخورم قسم عباس!
کـه در تمـام شهیـدان تویی علم عباس!
سلامِ کعبه به صحن و حریم محترمت
پیمبــران خداینــد زائــرِ حــرمت
به خود همیشه ببالد کرامت از کرمت
خدا گواست که باشد ثنای خلق، کمت
شـود ز کـوه غمت قامتِ امامت، خم
برای گفتنِ مدحت چه آورد «میثم»
***************************
جواد حیدری
بس که دست دلبرم مشکل گشایی می کند
خلق می گویند این سقا خدایی می کند
گر چه از فرط گنه بیگانه گشتم با دلش
اوست دائم با دل من آشنایی می کند
تا بگیرد دست هر کس ناتوان است در جهان
دست هایش از بدن میل جدایی می کند
هر که سوگندش دهد بر مادرش ام البنین
با نگاهی روزی اش را کربلایی می کند
قبله ی اصحاب ممتاز حسین ابروی اوست
بر قلوب عاشقان فرمانروایی می کند
هر که خواهد حاجتی مردانه از باب حسین
این اباالفضل است بر او خوش عطایی می کند
بی نیاز از هر دو عالم می شود بر حق قسم
هر که بر درگاه این آقا گدایی می کند
آن چنان جا در دل زهرای اطهر کرده است
فاطمه در ماتمش صاحب عزایی می کند
چشم او با تیر لب وا کرد و گفت از غصه اش
قطره قطره خون او قصه سرایی می کند
چشم من شرمنده ی لب های خشک اصغر است
مادرش همراه لالایی دعایی می کند
دست دادم، چشم دادم، تا رسانم آب را
لیک این مشک است با من بی وفایی می کند
*************************
یوسف رحیمی
ای تکسوار یک دله روحی لک الفداء
پشت و پناه قافله روحی لک الفداء
لحظه به لحظه سیرۀ ناب حسینی ات
بر عشق و عقل تکمله روحی لک الفداء
گرد لب تو کوثر و تسنیم و سلسبیل
گرم طواف و هروله روحی لک الفداء
حالا ببین میان حرم از تب عطش
برپاست شور و ولوله روحی لک الفداء
با مشک تشنه اذن سقایت گرفته ای
خون گشته قلب حوصله روحی لک الفداء
حس کرد دست تو خنکای شریعه را
اشک تو کرد از او گله روحی لک الفداء
سیراب گشت مشک تو و پر کشیده ای
سمت خیام صد دله روحی لک الفداء
حالا سپاه روبرویت صف کشیده اند
سخت است طیّ مرحله روحی لک الفداء
با نیزه و عمود و سه شعبه رسانده اند
خود را به این مقاتله روحی لک الفداء
ناگاه از یسار و یمین قُطّعت یداک
برخاست بانگ هلهله روحی لک الفداء
با چشم مهربان تو ای ماه من! چه کرد؟
گلزخم تیر حرمله روحی لک الفداء
رفتند تا که رخت اسارت به تن کنند
بعد از تو اهل قافله روحی لک الفداء
می دوخت چشم حسرت خود را به چشم تو
دستی میان سلسله روحی لک الفداء
این قبر کوچک تو و آن قامت رشید!
سخت است این معادله روحی لک الفداء
****************************
محمود ژولیده
ای ماه بنی هاشم عشق است شعاعت را
در پَرتُو نور خویش دریاب جماعت را
تو عبد حسینی و ما بندۀ درگاهت
هنگام عطا کردن بگذار قناعت را
تو سَرور و سلطانی ارباب سلیمانی
در کوی تو آوردیم چون مور بضاعت را
مستیم و تهیدستیم کشکول تهی هستیم
پس سائلِ محتاجیم هرگونه مَتاعت را
ما تشنة یک جامیم شایستة اکرامیم
جامی بده ای ساقی دریاب جماعت را
ما پیرو عباسیم بر نام تو حسّاسیم
بر دشمن تو داریم اعلام برائت را
فرمانبر مولائیم جانباز تو آقائیم
آمادة اجرائیم فرمان مُطاعت را
ای شیر نرِ حیدر وی میرِ یَلِ لشگر
سرداریِ صِفّینت کافی است شجاعت را
ای جام می باقی خون گریه مکن ساقی
شک نیست که شرمنده کردی مِیِ طاعت را
حق را تو ادا کردی بی دست چها کردی
حتی سپه دشمن دیدند دفاعت را
چون مشکِ تو گریانیم با اشک تو بارانیم
از تو ادب آموزیم مَردیم اطاعت را
در شأن تو ای آقا فرمود چنین زهرا
دستان علمگیرت کافی است شفاعت را
**************************
ای بام صبح، خورشید، ای شب، سحر مبارک
در دامن ستاره، قرص قمر مبارک
بر گلبن ولایت یاس دگر مبارک
طوبی ثمر مبارک، دریا گهر مبارک
میلاد ماه آمد، خورشید راه آمد
یوسف ز چاه آمد، میر سپاه آمد
شمشیر آل هاشم، شیر حسین و حیدر
***
دریای معرفت را در کف گهر ببینید
بعد از طلوع خورشید قرص قمر ببینید
شیر خدا علی را، شیر دگر ببینید
در ماه روی عباس، روی پدر ببینید
روح فتوت است این، جان محبت است این
دریای غیرت است این، سقای عترت است این
دادند بوالحسن را امشب حسین دیگر
***
گلبوسة ولایت، بر چشم و فرق و دستش
ناخورده شیر، دادند، پیمانة الستش
شد در نگاه اول، وقف حسین هستش
از اشک شوق لبریز، شد جام چشم مستش
از عشق رنگ و بو داشت، در مهد هایوهو داشت
با یار گفتگو داشت انگار آرزو داشت
ناخورده شیر، گردد، قربانی برادر
***
امّ البنین گرفته، در دست ماهپاره
ای آسمان بیفشان، در مقدمش ستاره
آغوش یار بر او، گردیده گاهواره
گوید هزار نکته، چشمش به یک اشاره
من جان نثار یارم، سر روی دست دارم
این قلب بیقرارم، این چشم اشکبارم
از گاهواره روحم، در کربلا زند پر
***
در هر نی وجودم، آوای نی نوایی است
شورم همه حسینی، عشقم همه خدایی است
جانم، تنم، وجودم، دستم، سرم، فدایی است
عالم همه بدانند، عباس کربلایی است
ایثار دین و دینم، زخم است زیب و زینم
مرگ است نور عینم، من عاشق حسینم
کو مرگ تا بگیرم، او را چو روح در بر
***
دریای سرخ غیرت، روح وفاست عباس
خون حسین یعنی، خون خداست عباس
عشاق جان به کف را، فرمان رواست عباس
باب الحوائج خلق، مشکل گشاست عباس
مهر و وفاش عادت، دلدادهاش عبادت
از لحظة ولادت، تا لحظۀ شهادت
عشق حسین در دل، شور حسین در سر
***
ناخورده شیر مادر، زد ساغر بلا را
در مهد ناز میدید، صحرای کربلا را
خوشتر ز شیر نوشید، صهبای سرخ لا را
از لحظۀ ولادت، بشنید این صلا را
تو کشتۀ ولایی، تو عاشق بلایی
عطشان بحر لایی، سقای کربلایی
زیبد که بوسدت دست، شیر خدا مکرر
***
تا حشر میدرخشد، در موج بحر، نامت
در عین خشک کامی، دریاست تشنه کامت
حسرت برند عشاق، در حشر بر مقامت
از اولیا درودت، از انبیا سلامت
خون برادر تو، جوشد به پیکر تو
از پای تا سر تو، زهراست مادر تو
بهر شفاعت آرد، دست تو را به محشر
***
ای تشنۀ لب تو، آب حیات، عباس
باب المراد عباس، باب النجات، عباس
گردیده دور قبرت، آب فرات، عباس
خون خدات فرمود، جانم فدات، عباس
خوی حسین خویت، روی حسین رویت
چشم حسین سویت، میثم گدای کویت
لطفت نمیگذارد، او را برانی از در
غلامرضا سازگار
************************
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافله فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهواره سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانه او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
***
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت
!
این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت
علی اکبر به ثنا گویی او می آید
:
چقدر منبر کعبه به عمو می آید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانه او پای نکشیدم هرگز
چون حسینی تز از عباس ندیدم هرگز
***
«کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی
!
روی چشم تو بود جای حسن جای حسین
هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت
تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟
!
ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
«
أشهد أن علیاً ولی الله» بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
*******************
علی
حضرت عباس (ع) مدح
نظرات
(۲)
۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۲
ذره ی ناچیز
تبریک
الهی همواره سر سفره ائمه اطهار باشید و با شهدا مانوس
خدا قوت
پاسخ:
سلام
خدا به شما و همه پیروان اهل بیت علیهم السلام
خیر دنیا و آخرت بدهد
از لطف شما ممنون
۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۸
خادم اهل بیت
سلام لطفا ما رو لینک کنید.
در ضمن سایت عالی دارید.
http://ansaralmahdii.blog.ir/
ممنون
یا علی
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
الهی همواره سر سفره ائمه اطهار باشید و با شهدا مانوس
خدا قوت