کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار ولادت حضرت امام جواد علیه السلام ۲۵

×××××××××××××××××××

قسم به آنکه به گنجشک بال و پر داده

همان که بال قنوت دم سحر داده

قسم به سوره ی خورشید و آیه آیه ی آن

که نور را به دل روشن بشر داده

قسم به آه درختی بدون بَر،که جبر

شکوه ساقه ی خود را به یک تبر داده

دمیده بر دم صور مدینه اسرافیل

ترانه خوانده و آواز عشق سر داده

که هان تمامی هفت آسمان نظاره کنید

فلک به دامن خورشیدتان قمر داده

کسی که وارث پیغمبر است ابتر نیست

خدا دوباره به این خاندان پسر داده

پسر نه کوثر قرآن ضامن آهو

جواد آل علی جان ضامن آهو

همان که سجدگهش آسمان عیسی شد

همان که خاک درش کوه طور موسی شد

همان که آرزویش بر دل زکریا ماند

همان که دیدن او آرزوی یحیی شد

همان که ذره شد از لطف چشم او خورشید

همان که قطره ز شوق نگاش دریا شد

همان که روشنی چشم آسمانی هاست

ستاره ی سحر آسمان بابا شد

همان که در وسط طعنه ها و تهمت ها

رسید و قصه ی کوثر دوباره احیا شد

مدینه مکه و ریحانه هم خدیجه ی آن

رضا رسول خدا و جواد ،زهرا شد

رسید سیب بهشت خدا، خدا را شکر

رسید یوسف یعقوب ما،خدا را شکر

به شیوه ی پدر این چشم مهربان شده است

همان نگاه همان عاطفه همان شده است

همان صمیمیت و گرمی و صفای سبز

همان پناه که آهو دخیل آن شده است

اگر غلط نکنم بوی یاس می آید

اگر درست بگویم رضا جوان شده است

جواد،جود خداوند آسمانها هست

که با زبان زمینی او بیان شده است

منم گدای امامی که قرص مهر و ماه

به دست سائل او مثل قرص نان شده است

فقط نه ملجأ حاجات مردمان زمین

که مأمن همه ی آسمانیان شده است

کسی که سائل این خانه هست می داند

جواد، جود کند سائلی نمی ماند

مخاطب همه ی نامه های من شده ای

توسلی همه روزه برای من شده ای

خودت نه حرز جوادت برای ما کافی ست

هزار شکر خدا را دعای من شده ای

در این زمین که هوای نفس کشیدن نیست

حیات من نفس من هوای من شده ای

دلم بهانه صحن تو دارد آقا باز

بهانه ی سفر کربلای من شده ای

مرا سفر ،سفر کاظمین قسمت کن

مرا زیارت قبر حسین قسمت کن

 محسن عرب خالقی

 ×××××××××××××××××××

یکی بخیل میشود یکی جواد میشود
یکی مرید میشود یکی مراد میشود

یکی امیر میشود برای سلطنت ولی
یکی تمام عمر عبد خانه زاد میشود

از آن دری بیا که سائلت نشسته پشت آن
بدون تو که کار و بار من کساد میشود

فقیر شد کسی که روز و شب گدایی ات نکرد
کنار توست رزق و روزی ام زیاد میشود

به اعتقاد بنده تا که هست حرز نام تو
دگر کجا کسی دخیل "وان یکاد" میشود

طلایه دار رحمت کثیر و مهربانی است
کسی که از طفولیت رضانژاد میشود

ز برکت نگاه ویژه ی تو است اگر کسی
کمیت و دعبل و فرزدق و فؤاد میشود

به گریه گفتمت که میشود حرم عطا کنی ؟
نگاه ذره  پرورت جواب داد میشود

حسین میشوی و حجره ات دوباره شاهد
نزول کاف و ها و یا و عین و صاد میشود
 
گریز میزنم به کربلا ولی چه سری است
میان روضه ی تو از هلال یاد میشود

بسنده میکنم و بیش از این جلو نمیروم
که حال مادرت ز فرط گریه حاد میشود
علیرضا خاکساری

×××××××××××××××××××

گندم صنمی آمده خیرات بریزید
نقل ادب و عرض ارادات بریزید
پر شد ز گدا خانه ی سلطان خراسان
عیدی شده لبریز در این خانه فراوان
رندی ست اگر زایر مشهد شده باشید
مهمان رضا گوشه ی مرقد شده باشید
نورش ز شب تار مگر راه گرفته
انگشت تعجب به لبش ماه گرفته
قنداقه ای از نور به دست پدرش رفت
گفتند ببینید پسر به پدرش رفت
گویا که نشانده به دهان حبه ای از قند
انداخت به لبهای پدر نوگل لبخند
تا صبح فقط زیر لبش ذکر خدا بود
مشغول تهجد چقدر پور رضا بود
گیرم که دو سال است ولی همچو رسول است
بهتان مزنید این پسر از نسل بتول است
این طفل دوساله یل هر عرصه ی تنگ است
اثبات امامت ز بیانش چه قشنگ است
در منقبتش گفت رضا همچو کلیم است
بی شک به هر مخزن اسرار علیم است
حاجات، نگفته، به نگاهش چه عیان است
آن را که عیان است چه حاجت به بیان است
عمریست که لطفش به من بنده زیاد است
عمری ست به انگشت دلم حرز جواد است
عمری ست کبوتر شده و جلد دو جایم
در پیش رضا زایر فرزند رضایم
این خصلت جود است عطا قبل بیانش
قربان چنین عادت و این جوی روانش
افتاد پدر تا که به بستر به برش رفت
انگار که همراه پدر هم پسرش رفت
اینجا پسری پیش پدر اشک فشان بود
در کربوبلا قصه فراتر ز بیان بود
آنجا پدری بود به بالین جوانش
این داغ گرفته ست ز او نا و توانش
آنجا که زبان قاصر از گفتن آن است
آن را که عیان است چه حاجت به بیان است


قاسم احمدی

 ×××××××××××××××××××

اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است

اگر آسمان در قفس می کشی
اگر قسمتت بی پَرو بالی است

 

اگر کار و بار تو پیچیده و
اگر چند وقتی بد اقبالی است

اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصه ها نقش این قالی است

اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است

علاجت فقط یک نفس یا علی است
خدا هست با آنکه او با علی است

خدا در شکوه جلال علیست
خدا در ظهور جمال علیست

خدا در نزولش علی می شود
خدا در مقامش کمال علی است

حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست

پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علی است

علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلاد آل علی است

علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهی کاظمینش شدیم

مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید

محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنه ی این محالم کنید

مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید

فقط روی چشمان خود می کشم
از این خانه هرچه”حوالم”کنید

مرا می کشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید

ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را

شلوغ است اگر آستان جواد
پُر از برکت است آسمان جواد

گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها می کند تکه نان جواد

پیمبر پدر با خدیجه شدو
رضا نیز با خیزران جواد

علی اکبر خانه ام را ببین
رضا می شود مدح خوان جواد

شبیه نماز حسین است این
نماز رضا با اذان جواد

فقط شانه ات را بدیوار نِه
فقط زیر لب گو بجان جواد

تو را می دهد تا قیامت مراد
گره وا کند خاک باب الجواد
حسن لطفی

 ×××××××××××××××××××

 رستخیز کلمات است، قلم می خواهم

دل من می رود از دست، قلم می خواهم

جوهرم مست شده؛ مست، قلم می خواهم

ساقی از میکده ی عرش شراب آورده

از لغت نامه ی حق، واژه ی ناب آورده

خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست

بهترین باده اگر باده ی روحانی ماست

بخدا زیر سر یار خراسانی ماست

شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا

ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا

امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد

آمده تا که از این خمر ثمر بردارد

هر که در نسل خودش با برکت تر دارد

شرف الشمس تر از ماه خدا، بسم الله

پسری مثل جواد بن رضا، بسم الله

هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست

کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست

دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست

قمری کرده به دست قمری جلوه گری

چه مبارک پدری و چه مبارک پسری

آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است

پسر شاه، بوالله شهنشاه همه است

او که با سن کم خود ولی الله همه است

بین گنجینه ی زهرا نهمین دُر شده و

درک او بیشتر از حد تصور شده و

دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است

دشمن از سحر کلامش بخدا مبهوت است

از کرامات جواد بن رضا مبهوت است

او اشاره بکند معجزه ها خواهد کرد

ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد    

 آمده تا که جهان پر شود از جود فقط

قطره در جوف صدف دُر شود از جود فقط

عالمی غرق تفکر شود از جود فقط

نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او

به امامان، بخدا جود و کرم دارد او

قدسیان، روبرویش بال و پر انداخته اند

شیرها، پیش نگاهش جگر انداخته اند

علماء، پای علومش سپر انداخته اند

علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست

آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست

شعرا، واژه کم آمد، بنویسید جواد

جبرییل آمده باید بنویسید جواد

بعد از این جای محــمد، بنویسید جواد

او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است

پسر شاه خراسان همه ی پنج تن است

دشمنانش، بخدا پست تر از خاشاکند

دوستانش همگی محترمند و پاکند

زائران حرم او، همه ی افلاکند

عاشقان حرمش اهل نجاتند همه

انبیاء، دور و برش در صلواتند همه

با دو مولود، دلم معتکف قنداقه است

چشم دل، دیده دو دُر در صدف قنداقه است

بوسه باران پدرها، هدف قنداقه است

یکی از نسل رضا مثل علی اکبر شد

یکی از نسل حسین است و علی اصغر شد

علی اصغر، ولی از عشق پدر شد اکبر

عمر شش ماهه ی او نوح ترینِ محشر

سپر دین خداوند شده با حنجر

از سه شعبه شده هر چند کباب این کودک

سربلندی حسین است و رباب این کودک

امیر عظیمی

×××××××××××××××××××

شاد شادیم مثل آقامان

فارغ از هرچه شب که دلگیر است

ماه تابان اهل بیت آمد

نور از آسمان سرازیر است

××

بوی موی جواد می آید

جشن و خوشحالی است در مشهد

دل سلطان مملکت شاد است

جای ما خالی است در مشهد

××

کوری چشم فتنه ها آمد

پسری از سلاله کوثر

طعنه بسیار پیش از این زده اند

انّکَ شانِئَک هو الابتر

××

خارها دور باد از پایت

ای ز گل بهترِ امام رضا

کاش داغ تو را نبیند او

ای علی اکبر امام رضا

××

شرط عشق است در محبت تو

شرط عشقی و بهترین حصنی

ما فقیر ولایتت هستیم

یا جواد الائمه ادرکنی

××

مشت هایی که بر زمین زده ای

شد گواه شجاعتت آقا

بغض داری برای غصب فدک

ای به قربان غیرتت آقا

××

یا جواد الائمه مرحمتی

تا نگیری ز نوکران نظرت

کیست سلطان من ؟ امام رضا

کیستم جز موالی پدرت

××

هر زمانی که میروم مشهد

از جوانش همیشه میخوانم

تا که آقا نظر بیاندازد

پشت باب الجواد میمانم

××

قرص ماهت رسید یا سلطان

قرص نانی به این گدا بدهید

عیدی ما به جای خود اما

صدقه رزق کربلا بدهید

 

شاعر؟؟
×××××××××××××××××××

سائل ، شبی که زائر باب الـمُراد شد

تسبیح وار ، گرمِ دَمِ "یاجواد" شد

در کربلا نیافت مَـجالِ گریستن

در کاظمین روزیِ اشکش زیاد شد

حتّی غمی که کُـنج دلش جا گرفته بود

وقتِ بغل گرفتنِ این کعبه ، شاد شد

گَرد گُـناه را ز رویِ شانه اش تکاند

وقتی نسیمِ صحن مُبدّل به باد شد

شد با سواد گیسوی دلبر سپیدبخت

تا بر سواد آینه بی اعتماد شد

حتّی نصیب حور و ملک هم نشد به عُمْر

خیری که سهم زائر خَیرُالعِباد شد

هرکس نداشت مِـهر جوادالائمه را

واللهِ روسیاه تر از قوم عاد شد

هرکس که "یاامام رضا"گفت و جان سپرد

سوگند بر جوادِ رضا "زنده یاد"شد

در اوّلین قدم به مُراد دلش رسید

سائل ،دمی که ساجدِ"بابُ الجواد"شد

 محــمد قاسمی

 ×××××××××××××××××××

تویی مونس جان امام جواد!

به هر جای ایران امام جواد

تویی میوه ی باغ موسی الرضا

عزیزِ دل و جان ؛ امام جواد

پس از فاطـمه بینِ معصوم ؛ تو :

جوان تر شهیدان امام جواد

ردای نیابت به هفت سالگی

تو را بسته پیمان امام جواد

به صحبت تو مأمونیان را تباه

نمودی نمایان امام جواد

امامت به نُه سالگی شد نصیب

تو را در خراسان امام جواد

به یاد تو اشکِ رضا و حسین

بریزد به دامان امام جواد

نهم اختر شیعه در آسمان 
تو هستی نگهبان امام جواد

به جان صاحب و شعر او
تویی حامیِ آن ؛ امام جواد !

 حامد فروغی

 ×××××××××××××××××××

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی