کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعارامامت حضرت مهدی (عج(-4

*************************

اسماعیل شبرنگ

ربیع آمده اما بهار من نرسید

به داد این دل سرگشته یار من نرسید


خداکند که بمیرم در این غروب غریب


از این که جمعه گذشت و نگار من نرسید


سوال می کنم از خود شبیه هفته ی قبل


چرا پناه دل بی قرار من نرسید؟؟


کنار منتظران زار می زنم...از بس


زمان سرشدن انتظار من نرسید


تمام ایل و تبارم فدای آمدنش


امید آخر ایل و تبار من نرسید


محرم وصفر دیگری گذشت اما


دوای زخم دل سوگوار من نرسید


خداکند برسد باخودش مرا ببرد


تمام سینه زنان را به کربلا ببرد


************************


سید هاشم وفایی


هر لحظه تو احوال مرا می بینی


آئینـــۀ اقبــال مرا می بینی


می میرم و زنده می شوم از خجلت


چون نامۀ اعمال مرا می بینی


***


ای جلوۀ نور سرمدی یا مهدی


گنجینۀ علم احمدی یا مهدی


هدیه به امامت تو ما آوردیم


صدباغ گل محــمدی یا مهدی


***


برچینی بشکستۀ دل بند زدند


ما را به ولایت تو پیوند زدند


آغاز امامت تو گویی به بهشت


زهرا و علی ز شوق لبخند زدند


************************
یوسف رحیمی


تسبیح زمین و آسمان: یا مهدی


ذکر همه ی فرشتگان: یا مهدی


حالا که رسیده روز بیعت با عشق


لبیک بگو از دل و جان!: یا مهدی


************************
مهـدی کــه عـالمند رهیـن کـرامـتـش
سر زد طلوع صبح نخست امامتش

همچون لباس کعبه که بر کعبه زینت است
زیبا بود لباس امامــت به قامتش

امروز شد امام ولی بوده است و هست
تا صبح روز حشر به عالم زعامتش

برخیز و از سرور جهان را به هم بزن
از« انمــا ولیکــم الله » دم بـزن

آتش به باغ دل همـه « بـردا سـلام » شــد
صبح ستمگران همه از یاٌس شام شد

وجد و سرور و شادی و عیش و خوشی حلال
اندوه و درد و رنج و مصیبت حرام شد

پیغــام بر تمــام ستمــدیــدگــان بـریــد
مهــدی امام بود و دوباره امام شد

خورشید عدل و داد جهان گستر آمده
گویی دوبـاره بعثــت پیغمبـر آمده

در چشم خلق نور هدایت مبارک است
بر خاک خشک بحر عنایت مبارک است

آیات نصــر بر ورق لاله هــا ببیــن
در باغ عصر این همه آیت مبارک است

آید ندا ز سامره بر عالـــم وجود
با این بیان که عید ولایت مبارک است

همت کنید در فرج آل فاطمــه
بیعت کنید با پسر عسگری همه

خیزید تا به گمشدگان رهبری کنیم
بر خلق آسمان و زمین سروری کنیم

اول صلا به خیل ستمدیدگــان زده
آنگه ز اهـل بیــت پیـام آوری کنیم

آریم رو به سامره آنگه ز جان و دل
تجـدیــد عهد با پسر عسگری کنیم

فرمان عدل و داد به خلق جهان دهیم
تا دست خود به دست امام زمان دهیم

پاینـده تا قیــام قیامـــت قیــام مــا
گردون زده است سکه عزت به نام ما

چون نور افتاب که تابد بر آنچه هست
پیداست مجد و سروری و احتـرام ما

مــا را خــدا ائمـه گیتــی قـراد داد
گردید تا که یــوسف زهرا امـام ما

میثم، وجود غرق به دریای نور اوست
هر چند غایب است جهان در حضور اوست
سازگار


************************


علی اکبر لطیفیان


زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود
گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود

مهر شما به داد تمنای ما رسید
ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود

تعداد بی نظیریِ تان روی این زمین
از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود

پیراهن، اشتیاق نسیمانه ای نداشت
تا چشم های حضرت یعقوب تر نبود

بی تو چه گویمت که در این خاک سرزمین
صدها درخت بود ولیکن، ثمر نبود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟

این جشن ها برای تو تشکیل می شود
این اشک ها برای تو تنزیل می شود

رفتی، برای آمدنت گریه می کنم
چشمانمان به آینه تبدیل می شود

بوی خزان گرفته ی پاییز می دهد
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود

ایمان ما که اکثراً از ریشه ناقص است
با خطبه های توست که تکمیل می شود

تقویم را ورق بزن و انتخاب کن
این جمعه ها برای تو تعطیل می شود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟

ای آخرین توسل خورشید بام ها
ای نام تو ادامه ی نام امام ها

می خواستم بخوانمت اما نمی شود
لکنت گرفته اند زبان کلام ها

ما آن سلام اول ادعیه ی توییم
چشم انتظار صبحِ جواب سلام ها

آقا چگونه دست توسل نیاوریم
وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها!

از جا نماز رو به خدا و بهشتی ات
عطری بیاورید برای مشام ها

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟

آقا بیا که میوه ی ما کال می شود
جبریل مان بدون پر و بال می شود

در آسمان و در شب شعر خدا هنوز
قافیه های چشم تو دنبال می شود

یعنی تو آمدی و همه گرم دیدن اند
وقتی کنار پنجره جنجال می شود

روز ظهور نوبت پرواز می رسد
روز ظهور بال همه بال می شود

بیش از تمام بال و پر یا کریم ها
دست کبودِ فاطمه خوشحال می شود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟
علی اکبر لطیفیان
************************


رحمن نوازنی


در ربیع شادمانی با خدا


می نویسم شعر لبخند تو را


می نویسم با بهشتی از سرور


با قلم هایی که دارد رنگ نور


ای ربیع آرزوهایم سلام!


برگ سبز گفتگوهایم سلام!


ذکر ما را با حضورت دم بده


مژدگانی های ما را هم بده


مژدگانی هایی از جنس حضور


مژدگانی های ایام سرور


اول از مدح تو می نوشم عسل


کوزه ای از دست کندوی ازل


آب زمزم را تو شیرین کرده ای


کام آدم را تو شیرین کرده ای


آسمان با نور تو تزیین شده


با قدم هایت زمین سنگین شده


ای تپش های زلال آسمان


زندگی بی زوال آسمان


جانشین مطلق آئینه ها


ای امام جمعه ی آدینه ها


بعد بسم الله رحمان رحیم


نام تو برده است موسای کلیم


خلوت سجاده های انبیاء


گرمی حال و هوای انبیاء  


می وزی مثل نسیمی کو به کو


با صدای دل نواز هو و هو


می وزی و دشت را پر می کنی


خارها را می بری حر می کنی


راستی روز نهم عید شماست


روز خوشحالی خورشید شماست


تو که خوشحالی! خدا خوشحال تر


فاطمه با مصطفی خوشحال تر


ای ربیع شادمانی ها سلام


عید اهل آسمانی ها سلام


باید این جا سنگ بردارد غزل


تا بکوبد بر رخ لات و هبل


سنگ بر پیشانی شیطان بزن


یک قدم در حج مظلومان بزن


آری احساس برائت می کنم


چون ولایت را قرائت می کنم


با تولی می شوم مرغ سحر


با تبری می پرم من بیشتر


با تولی می شوم مثل بلور


با تبری می رسم تا پای نور


با تولی سرمه می سایم به چشم


با تبری خوب می آیم به چشم


گفته بودم سنگ بردارد غزل


تا بکوبد بر رخ لات و هبل


من چه گویم که خدا فرموده است


در بیان شأن شان "بل هم ازل"


کیست "شر" جز منکر فضل علی


کیست جز مولای ما خیر العمل!


گندم از گندم بروید جو ز جو


این هم از آوردن ضرب المثل


هر که با آل علی شد رو به رو


زیر و رو شد، زیر و رو شد، زیر و رو 


 ************************
غلامرضا سازگار


جهان چو باغ دل شیعه، خرم است امشب


محیط نـور خدا ملک، عالم است امشب


سرور آل رســولِ مکــرّم اسـت امشب


امــامـت ولــی‌الله اعظــم است امشب


پیمبران خدا! عیدتان مبارک باد


تمامی شهدا! عیدتان مبارک باد


موالیـان ولایـت، ز جــا قیـام کنید


غدیـر دوم شیعه است، احترام کنید


نظـاره بــر ثمــر یــازده امام کنید


حضور حضرت مهدی همه سلام کنید؛


تمام ملک خدا شد ز نور، پوشیده


امام عصـر، لبـاس ظهـور پوشیده


دوباره بعثت نو در جهان شده تکرار


بهـار تـا به ابـد، جاودان شده تکرار


کمال دین به زمین و زمان شده تکرار


ولادتِ همـه پیغمبـران شـده تکرار


پر از فروغ ولایت شده تمامِ زمان


امام گشته به امر خدا، امامِ زمان


گرفته عید به ارض و سما، خدا، امشب


به خلق می‌دهد عیدی جدا جدا، امشب


الا تمــام امـامــان و انبیــا، امشب-


نظر کنید به سـرداب سامرا امشب؛


بـه روی منتقم آیت خـدا نگرید


فـراز شانـۀ او رایـت خـدا نگرید


شبِ ظهـور بـوَد، یـا قیامتِ کبراست؟


که عید منتقم خـون سیدالشهداست


به اولیـای خـدا، عید اولیای خداست


کسی که از همه خوشنودتر بوَد، زهراست


گشوده شیر خـدا بـاز، رایتِ ظفرش


مبارک است به زهرا و یازده پسرش


************************
والطور دل به طور ولایش اقامت است


واللیل لیلۀ شرف است و کرامت است


والعصر عصر منزلت است و زعامت است


والشمس روز جلوۀ شمس امامت است


عید خدای عزّوجلّ عید احمد است


عیـد غدیـر دوم آل محــمد است


عید صعود آدم و میلاد خاتم است


عید نزول حضرت عیسی ابن مریم است


عید ظهور منجی اولاد آدم است


یک عید نه، تجلی اعیاد عالم است


شب رخت بسته صبحدم نصر آمده


عیـد امــامتِ ولــیِ عصــر آمده


عید امید سلسلۀ انبیاست این


عید نزول مصحف نصر خداست این


ای اهل آسمان و زمین عید ماست این


مستضعفان به پیش! که عید شماست این


عالم به ظلِّ رایت توحید مهدی‌اند


اعیـاد مـا مقدمـۀ عید مهدی‌اند


مهدی که سکۀ ابدیت به نام اوست


مهدی که حکم آدم و خاتم پیام اوست


مهدی که آرزوی خلایق قیام اوست


مهدی که منجی بشریت نظام اوست


پیراهـن بلنـد امامـت بـه پیکـرش


شمشیر شیر حق به کف عدلْگسترش


بر اوج کائنات لوای گشاده‌اش
آزادگان به سلسله گردن‌نهاده‌اش
سرهای سرکشان به زمین اوفتاده‌اش
گویی که بسته کار فلک با اراده‌اش


هـر چند شهـر کوفـه بوَد پایگاه او
یک لحظه هست بر همه‌عالم نگاه او


 


او شهریار عالم و عالم حضور اوست
خورشید را بشارت صبح ظهور اوست
سروِ قد کلیم خدا، خم به طور اوست
نعش ستمگران همه فرش عبور اوست


 


بوجهل‌ها به چرخ کشد سر، خروششان
«تبت یدا ابـی لهب» آید به گوششان


گیرید از جمال محــمد نشانی‌اش
بر تن چو انبیاست لباس شبانی‌اش
چشم زمین به شعشعۀ آسمانی‌اش
بر چهره بنگرند به سن جوانی‌اش


 


خوبان گرفته جان پی قربانی‌اش همه
پیران دهـر طفل دبستـانی‌اش همه


اوّل به کعبه عالمیان را صدا کند
خود را معرفی چو رسول خدا کند
با یک ندا قیامت کبری به‌پا کند
ملک حجاز را نفسش کربلا کند


 


باشد همـاره پشت سر او دعای ما
او پای کعبه روضه بخواند برای ما


آن روز روز عزّت و اقبال می‌شود
مفتوح، باب کعبۀ آمال می‌شود
با نطق او خطیب حرم لال می‌شود
روز ولایتِ علی و آل می‌شود


 


سـازد بـرای فتـح فراهـم زمینه را
تسخیر می‌کند به سپاهش مدینه را


بر تشنگان سقایت جام ولا کند
بعد از مدینه رو به سوی کربلا کند
ننگ بنی امیه همی بر ملا کند
نابودشان به تیغۀ شمشیرِ «لا» کند


 


دریا کند ز اشک مصیبت دو عین را
گیرد به دوش پرچم سرخ حسین را


ای آه سینه‌سوز علی ذوالفقار تو
ای آل فاطمه همه امیدوار تو
با یک نفس تمام خزان‌ها بهار تو
شمشیر انتقام تو چشم انتظار تو


 


«یاصاحب‌الزمان به ظهورت شتاب کن»
«عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن»


باز آ که فتح با دم تیغت خدا کند
باز آ که شیعه در قدمت جان فدا کند
باز آی تا مسیح به تو اقتدا کند
تا کی تو را امام شهیدان صدا کند؟


 


بازآ که سینـۀ شهـدا بی‌‌قرار توست


بازآ که چشم فاطمه در انتظار توست


تو غایب استی و دل عالم اسیر توست
بالله قسم سلالۀ آدم اسیر توست
بیش از هزار سال محرّم اسیر توست
یک عمر طبع خستۀ «میثم» اسیر توست


تنها امیـد آل پیمبـر تویی تویی
  منجی خلق اوّل و آخر تویی تویی


************************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی