کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار ولادت امام علی علیه السلام۳
×××××××××××××××××××

حجت الاسلام رضا جعفری

می سوخت در حرارت یک جلوه آفتاب

سر بُرد از خجالت خود موج زیر آب

دریا شنید نامش و از ترس آب شد

خورشید پا برهنه زمین خورد از شتاب

وصفش کسی نگفت و هزاران کتاب شد

سطری نخوانده هیچ کسی زین همه کتاب

کُلّی است مثل نور ، ولی منحصر به فرد

مجبور روشنیم و نداریم انتخاب

بنت اسد رسید و دعا کرد کای خدا!

آمد برون ز کعبه منادای مستجاب

کعبه نداشت ظرفیتِ جلوه این همه

تصویر چون بزرگ تر آمد شکست قاب

ما مست کرده ایم و به معراج می رویم

از کاسه های لم یَلدِ سوره ی شراب

ما را خراب باده ی توحید کرده اند

جمع نقیض را نگر؛ آبادیِ خراب

آری بزرگتر ز علی نیست آیه ای

آری زلال تر ز علی نیست حقِّ ناب

سیمرغ، بی عنایت تو مرغ خانگی

مرغی که با ولایت تو پر زند، عقاب

××××××××××××××××××××××××××

علی اکبر لطیفیان

تو بی ابتدایی و بی انتها

شبیه پیمبر شبیه خدا

تو بالاترین نقطه ی باوری

معماترین نقطه ی زیر «با»

مقرب ترین جلوه ی لم یلد

و لم یولد آیه های خدا

تو آن سمت دروازه ی باوری

همان جا که می خوانمش ناکجا

مرا آن طرف ها اگر راه نیست

شما لااقل این طرف ها بیا

تو آن خواهش سبز سجاده ای

همان التماس شب انبیا

تویی مقصد اول و آخرم

مناجات شب های غارِ حرا

بیا با پر و بال کروبیان

بزن وصله این گیوه ی پاره را

بزن بیل خود بر این سرزمین

بزن تا که باشم درخت شما

من از آبِ چاهِ شما خورده ام

که حالا شدم تشنه ی کربلا

خدای کرم! سایه ی ناشناس!

در این کوچه های بدون صدا

چنان مخلصانه کرم می کنی

که حتی نمی ماندت رَدِّ پا

تو یعنی همان شاهِ شهر منی

که داری قدم می زنی با گدا؟!

در این سینه ی شب کجا می روی؟

از این جاده ها، دور از چشم ما

به سمت مناجات سجاده ات

اگر می روی التماس دعا

×××

تو باران ترینی و ما خشکسال

رسیده ترینی و ما کالِ کال

تو مانند آبی ولی آب تر

تو مثل طلایی ولی ناب تر

اگر تو صعودی، فرودیم ما

اگر تو نبودی، نبودیم ما

تو نورِ خودی، آفتابِ خودی

مسلمان دین کتاب خودی

تو اسرار لب های پیغمبری

قسم های شب های پیغمبری

تو سیبی تو میل شب جمعه ای

دعای کمیل شب جمعه ای

مسیحای مَسحِ یتیمان تویی

محاسن سپید کریمان تویی

تو سیمرغی و کوه قاف خودی

تو ذی الحجه ی در طواف خودی

تو با مردمی، مردمی نیستی

تو نان جویی، گندمی نیستی

تو نوری و هر صبح خورشیدمی

تو اخلاص آیات توحیدمی

تو دیگر برای من عادت شدی

هزار و دو رکعت عبادت شدی

تو شصت و سه دفعه بهارم شدی

نهالت شدم باغدارم شدی

×××

همیشه درِ خانه ات باز بود

تنورت همیشه نمک ساز بود

تو بودی که شب ها سحر داشتند

یتیمان کوفه پدر داشتند

پُر از نوری و آفتابی علی

سلام بدون جوابی علی

نگاهت شبی خواب راحت نکرد

و یک شب لبت استراحت نکرد

تو رفتی و حالا در این روزها

ورق می زنم خاطرات تو را

همان روزهایی که تنها شدی

شکسته ترین مرد دنیا شدی

همان روزهایی که یک مرد پست

غرور تو را با طنابی شکست

همان جا تو را خون جگر کرده اند

بتول تو را بی پسر کرده اند

همان جا دلِ مهربانت شکست

همان روز چند استخوانت شکست

×××

تو بالایی و در کفِ پست ها

زدند آفتاب تو را دست ها

××××××××××××××××××××××××××

سیدمحــمدحسینی

ما عاشقیم و تا به قیامت یگانه ایم

ما از ازل برای ابد عاشقانه ایم

ما موج می زنیم به طوفان عاشقی

دریای احمریم ولی بی کرانه ایم

آواره ایم خانه به دوشیم بی کسیم

ما چون کبوتریم که دنبال لانه ایم

دلبر نگاهمان نکند گریه می کنیم

چون خواب کودکانه پی هر بهانه ایم

حتی برای بودن ما آیه آمده است

ماها یتیم و سائل این آستانه ایم

ما را خدا ز خاک بنی هاشم آفرید

پس تا ابد برای همین جاودانه ایم

با عشق می پریم پر و بالمان دهید

اشکی برای گریه امسال مان دهید

گنبد نشان بده که برایت کبوتریم

جلد حرم شدیم برای تو می پریم

ما مومن نفوذ نگاه شما شدیم

یک لحظه بی نگاه شما باز کافریم

دور از شما شمایل مرداب می شویم

وقتی کنار دست شماییم کوثریم

تو مالکی و ما همگی بنده توایم

تو حیدری و ما همه از نسل اشتریم

تبعیدی توایم به صحرا رسیده ایم

آقا اگر قبول کنی ما ابوذریم

یک شب به قوم و خویش خودت سر نمی زنی

دینی اگر حساب کنی ما برادریم

بالا پریده ام پر و بال مرا بچین

خیلی بزرگمان بکنی تازه نوکریم

ما سائلیم وقت رکوعت رسیده ایم

انفاق کن ولی خدا یا اباالکریم

ما بنده زاده ایم تو چاکر قبول کن

از نسل قنبریم تو قنبر قبول کن

غم در کنار چشم شما شاد می شود

یعنی خرابه ها به تو آباد می شود

دنیا به یمن روی شما در تحرک است

حتی نسیم هم ز شما باد می شود

چشمت خم شراب ولی کندوی عسل

باده فروش عشق تو قنّاد می شود

آواز خوان دکّه خیاطی محل

با یک نفس ز کام تو ارشاد می شود

هر کس اسیر عشق تو بود است یا علی

از قید و بند عالمی آزاد می شود

شاگرد روز اول درس محبتت

با اولین کلام تو استاد می شود

با یک اشاره ات همه شمشیر می کشیم

وقتی که پیر حضرت مقداد می شود

حالا مرید صبر توام یا باالحسن

ای پیر درد و غصه و غم یا ابالحسن

ای کعبه از حضور شما مفتخرترین

مکه به یمن شخص شما معتبرترین

کعبه برای روی شما سینه اش شکست

تو قلب شهر مکه شدی یا جگرترین؟

قبل از نزول، ترجمه مومنون شدی

در آیه های حضرت حق مستقرترین

پیروز تا همیشهٔ هر غزوه احد

ای سینه ات برای محــمد سپرترین

از بس علاقه داشت محــمد به روی تو

داماد او شدی و برایش پسرترین

هر روز ما برای شما جشن می شود

هر روز ما برای شما ای پدرترین

آواره بوده اند چه بسیار در پی ات

ما هم برای عشق شما در به در ترین

امشب بیا و آیه ای از مومنون بخوان

حزب خدا شدی و هم الغالبون بخوان

××××××××××××××××××××××××××

سیدرضاموید

ماهِ مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان

در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان

در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان

«یا مَن أرجوهُ لکلِّ خیر» را با ما بخوان

با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی

هم‌چنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی

دانهٔ اشکی چنان آیینه صافت می‌کند

سوز آهی محرم بزم عفافت می‌کند

رو به مسجد کن ببین رحمت طوافت کند

ذات حق دعوت برای اعتکافت می‌کند

معتکف در مسجد آن‌چه دید جز آن‌جا نبود

اعتکاف هیچ کس چون مادر مولا نبود

مادری کاو را ببخشد عالیِ اعلی علی

پیش کعبه کس نداند حال او الّا علی

می‌رسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی

اعتکافش در حریم کعبه باشد با علی

چون سر آمد اعتکافش، عشق شد هم‌دوش او

تا برآمد آفتابی بود در آغوش او

ای حرم در باز کن جانانه را در بر بگیر

تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر

چون صدف این گوهر یک‌دانه را در بر بگیر

خانه را بگشا و صاحب‌خانه را در بگیر

در ز دیوار حرم وا کن، به مردم در ببند

خود کمر در خدمت این کودک و مادر ببند

ای حرم! غسل زیارت کن جمالش را ببین

چهره‌ی چون ماه و ابروی هلالش را ببین

خط بکش بر روی بت‌ها و خط و خالش را ببین

بر سر دست رسول‌الله مقالش را ببین

کز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان!

هر چه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان

چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد

از نگاهش عقده‌ی غم به پیمبر باز شد

شهر علم مصطفی(ص) را بر جهان در باز شد

حجت داور لبش با نام داور باز شد

ای حریم کعبه! بشنو، این ندای دلنشین

آیه‌های مؤمنون را از امیرالمؤمنین

اختیارش با خدا و عالمش در اختیار

مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار

××××××××××××××××××××××××××

غلامرضاسازگار

توحید نهد در دل کعبه قدم امشب

بت ها همه گشتند به تعظیم، خم امشب

ارکان حرم دور حرم ذکر گرفتند

در کعبه فتاده است به سجده صنم امشب

بر گوش رسد زمزمه چشمه ی زمزم

تا صبح زند از اسدالله دم امشب

تبریک بگویید به کعبه که دوباره

گردیده به میلاد علی محترم امشب

تا فاطمه ی بنت اسد در حرم آید

ای اهل حرم دور شوید از حرم امشب

پیدایش سیمای خداوند مبارک

بر کعبه تماشای خداوند ، مبارک

امشب حرم از عرش سرافراز تر آمد

در بیت خدا روی خدا جلوه گر آمد

شمشیر خدا شیر خدا حیدر کرار

یا حامی جان بر کف پیغامبر آمد

یا آمنه ی بنت وهب زاده محــمد

یا فاطمه ی بنت اسد را پسر آمد

یا فاتح بدر احد و خیبر و احزاب

یا شیر حق از بیشه ی فتح و ظفر آمد

ای بیت خدا روی خداوند مبارک

ای ختم رسل جان عزیزت به بر آمد

در کعبه ندا می رسد از خالق سر مد

میلاد علی باد مبارک به محــمد

بت های حرم سوره ی توحید بخوانید

در مقدم مولا دُر تهلیل فشانید

میلاد علی را همه تبریک بگویید

از بنت اسد عیدی خود را بستانید

با دست علی تا به روی خاک بیفتید

در کعبه بمانید بمانید بمانید

امشب همه دور اسد الله بگیرید

از جانب ما نیز سلامش برسانید

با حمد حق از حلقه ی تهمت به در آیید

با مدح علی آتش دل را بنشانید

با دیدن آن قامت و آن طلعت نیکو

فریاد برآرید هوالحق و هو الهو

کعبه همه سر تا قدم آغوش گشوده

یا اینکه خدای حرم آغوش گشوده

الله که با دیدن توحید مجسم

در دامن کعبه صنم آغوش گشوده

میلاد علی آمده و عید کرامت

بر شیعه ی مولا ، کرم آغوش گشوده

دیگر نهراسد کسی از آتش دوزخ

زیرا که ریاض ارم آغوش گشوده

تا بنت اسد با اسدش از حرم آید

پیغمبر اکرم زهم آغوش گشوده

با جام ولایت شده سرمست محــمد

دل داده به شوق علی از دست محــمد

سر تا به قدم گشته نبی چشم که باید

از کعبه برون بنت اسد با اسد آید

تکبیر بگویید که آن چشم خداوند

چشمی به گل روی محــمد بگشاید

تکبیر بگویید که با خواند قرآن

هم جان نبی بخشد و هم دل برباید

تکبیر بگویید که مولا علی آمد

تا زنگ غم از قلب محــمد زداید

تکبیر بگویید که با حسن خدایی

امروز خدا را به محــمد بنماید

احمد به بغل آنچه که بایست گرفته

یا جان خودش را به سر دست گرفته

از خالق دادار بپرسید علی کیست

از احمد مختار بپرسید علی کیست

جز شخص علی شخص علی را نشناسد

از حیدر کرار بپرسید علی کیست

در غزوه ی بدر و احد و خیبر و احزاب

از تیغ شرر بار بپرسید علی کیست

از چاه و شب و نخله ی خرما و بیابان

از شمع شب تار بپرسید علی کیست

شمیر به دشمن دهد و شیر به قاتل

از قاتل خونخار بپرسید علی کیست

آیینه ی ذات ازلی را چه بخوانند

خلقت همه مانند علی را چه بخوانند

آیینه معبود علی بود علی بود

سر منشاء هر جود علی بود علی بود

رکن و حرم و حجرو صفا مروه و مسعا

سجده علی و ساجد و مسجود علی بود

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن

هم شاهد و مشهود علی بود علی بود

بعد از همه ایجاد علی هست علی هست

پیش از همه موجود علی بود علی بود

روزی که نه روز و نه شبی بود به عالم

والله علی بود علی بود علی بود

با این همه عبد است خدا نیست خدا نیست

عبدی که زمعبود جدا نیست جدا نیست

او کیست زکات است و صلات است و صیام است

تکبیر و رکوع است و سجود است و قیام است

سوگند به قرآن که علی بعد محــمد

بر خلق امام است امام است امام است

دوزخ به محب وی و جنت به عدویش

والله حرام است حرام است حرام است

سنی اگر انصاف دهد لحمک لحمی

در بحث تمام است تمام است تمام است

من حیدریم حیدری ، اینم به همه عمر

پیوسته مرام است مرام است مرام است

روزی که در ایجاد نه آب و نه گلم بود

او از کرم خویش خریدار دلم بود

در بیشه سبز نبوی شیر علی بود

بر فرق ستمکاران شمشیر علی بود

تا سینه بیداد گران را بشکافد

در ترکش تقدیر خدا تیر علی بود

قرآن کریمی که به دوران نبوت

با نطق محــمد شده تفسیر علی بود

نفس است که بندد همه را در غل و زنجیر

مردی که ورا ست به زنجیر علی بود

تهلیل برآید که تهلیل جز او نیست

تکبیر بگویید که تکبیر علی بود

واللهِ همین است همین است همین است

تا دین خدا هست علی رهبر دین است

ای پیش قدت کعبه برافراشته قامت

ای یافته زینت به وجود تو امامت

در سایه توحید تو توحید سرافراز

از بازو و شمشیر تو دین یافت سلامت

تو با حق و حق دور تو گردیده هماره

امروز نه ، فردا نه ،که تا صبح قیامت

از ما همه در محضر تو عجز و توسل

از تو همه درباره ی ما لطف و کرامت

این کل بهشت است که در حشر گذارند

پیشانی ما را به ولای تو علامت

مرغ دل ما ساکن بام حرم تو است

آیین علی دوستی ما کرم تو است

من کیستم ؟ عالم به تولای تو نازد

حور و ملک ،آدم به تولای تو نازد

هم موسی عمران به ولای تو کند فخر

هم عیسی مریم به تولای تو نازد

زهرا به فدای تو کند جان گرامی

پیغمبر اکرم به تولای تو نازد

قرآن شده در مدح و ثنای تو مزین

زیرا که خدا هم به تولای تو نازد

با الله قسم لطف و عطایت نشود کم

بگذار که میثم به تولای تو نازد

بگذار که تا هست به لب نطق و بیانم

پیوسته شود مدح تو جاری به زبانم

××××××××××××××××××

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی