کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعاراربعین حسینی -3

*************************

اربعین حسینی و جابر


ای مزارت کعبه ی جان یا حبیبی یا حسین


ای حریمت رشک رضوان یا حبیبی یا حسین


 


ای سرت بر نیزه قاری ای رخت آیات نور


ای تنت اوراق قرآن یا حبیبی یا حسین


 


جابرم بر تربتت عرض سلام آورده ام


آمدم با چشم گریان یا حبیبی یا حسین


 


گر چه چشم سر ندارم دیدمت با چشم دل


سر به نی، تن در بیابان یا حبیبی یا حسین


 


پاسخم ده گر چه می دانم تنت در کربلاست


سر بود در شام ویران یا حبیبی یا حسین


 


تا قیامت داغ لب هایت بود بر قلب من


ای به کامت آب، عطشان یا حبیبی یا حسین


 


نحر مهمان را که دیده تشنه لب بین دو نهر


ای به خون غلطیده مهمان یا حبیبی یا حسین


 


در فرات و مقتل و در صحنه ی جنگ و نماز


پیکرت شد تیر باران یا حبیبی یا حسین


 


زخم روی زخم روی زخم روی زخم بود


مرهم زخم فراوان یا حبیبی یا حسین


 


داغ روی داغ روی داغ روی داغ بود


بر روی داغ جوانان یا حبیبی یا حسین


 


سنگ بود و صورت و تیر جفا و قلب تو


خاک بود و جسم عریان یا حبیبی یا حسین


 


شعله بود و یاس بود و سیلی و رخسار گل


خار بود و برگ ریحان یا حبیبی یا حسین


 


کعب نی بود و تن اطفال و پای زخم دار


بر سر خار مغیلان یا حبیبی یا حسین


 


در محرّم روز عاشورا بریدند از تو سر


مثل ذبح عید قربان یا حبیبی یا حسین


 


از مدینه گریه کردم تا زمین کربلا


بر تو چون ابر بهاران یا حبیبی یا حسین


 


غسل کردم جامه ی احرام پوشیدم به تن


در طواف کعبه ی جان یا حبیبی یا حسین


 


دردمندی همچو «میثم» از تو می خواهد دوا


ای به درد خلق درمان یا حبیبی یا حسین


 


استاد سازگار


************************


اربعین حسینی


 


یک اربعین چوکاسه ی خون هر دودیده شد


یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد


 


یادم نمی رود که در اینجا چه دیده ام


گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد


 


ای همسفر ز رنج سفر این قدر بدان


از داغ غصه های تو زینب خمیده شد


 


ای گوشوار عرش برین،بهر گوشوار


گوش تمام دخترکانت دریده شد


 


هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی


آنجا صدای گریه ی زهرا شنیده شد


 


سربسته گویمت که مپرس از سه ساله ات


درگوشه ی خرابه یتیمت شهیده شد


 


درچار فرسخ است اگر حد تربتت


چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد


 


یادم نمی رود که عدو کاکلت گرفت


با سختی تمام سر تو بریده شد


 


زینب کجاو کوچه وبازار برده ها


رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد


 


محمود اسدی


************************


اربعین حسینی


 


امروز اربعین عزیز دو عالم است


یا این که روز دوم ماه محرّم است؟


یک‌قافله رسیده که ره‌توشه‌اش غم است


یک‌قافله که قامت بانوی آن خم است


 


یک‌قافله بدون علمدار آمده


یک قافله که از سر بازار آمده


 


گرد و غبار چادر زن‌ها مشخّص است


آثار خستگی‌بدن‌ها مشخّص است


رنگ کبود و جای زدن‌ها مشخّص است


از آه آه و لحن سخن‌ها مشخّص است


 


خیلی میان راه اذیّت شدند، آه!


چل روز اسیر داغ اسارت شدند، آه!


 


در این میان زنی که شبیه فرشته است


آمد ولی حجاب سرش رشته‌رشته است


پیداست که به او چه‌قدَر بد گذشته است


با اشک، روی قبر برادر نوشته است:


 


قبر حسین، کُشته‌ی عطشان کربلا


«در خاک و خون تپیده‌ی میدان کربلا»


 


من زینبم... شناختی آیا؟ بلند شو


ای نور چشم مادرم از جا بلند شو


یا که بگیر جان مرا یا بلند شو


ای سر بُریده‌ام! به روی پا بلند شو


 


برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن


آوارگی اهل حرم را نگاه کن


 


هر کس رسیده محضر تو گریه می‌کند


دارد سکینه دختر تو گریه می‌کند


در پشت خیمه همسر تو گریه می‌کند


بالای قبر اصغر تو گریه می‌کند


 


لالایی رباب، دلم را شکسته است


آوای آب آب، دلم را شکسته است


 


دارد رباب صحبت سربسته با فرات


لب‌تشنه بود اصغرم ای بی‌وفا فرات!


یک لحظه هم برای رضای خدا فرات


اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟


 


رویت سیاه! موی سفید مرا ببین


زخم گلوی طفل شهید مرا ببین


 


یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین!


از شام و کوفه هدیه‌ای آوردم ای حسین!


بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین!


عبّاس اگر نبود که می‌مُردم ای حسین!


 


چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود


در شهر شام، خنده و هورا زیاد بود


 


با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد


حرف از کنیز بردن یک بی‌پناه شد


وقتی سه‌ساله‌ی تو لبش غرق آه شد


با تازیانه پیرهنش راه راه شد


 


بین خرابه خاطره‌ها را گذاشتم


شرمنده‌ام که یاس تو را جا گذاشتم


 


چل روز پیش بود که پیشانی‌ات شکست


از لا به لای جمعیّتی نیزه‌دار و پست


دیدم که شمر آمد و بر سینه‌ات نشست


راه نفس ‌نفس‌ زدنت را به زور بست


 


خنجر کشید و آه... بماند برای بعد


آهی شنید و آه... بماند برای بعد


 


محمد فردوسی


************************


اربعین حسینی


 


ره واکنید قافله سالار میرسد


یک قافله اسیر ،عزادار میرسد


 


برخیز یا حسین سری دست و پا نما


دلبر برای دیدن دلدار میرسد


 


حالا که پیر عشق شدم ناز می کنی


باشد تو ناز کن که خریدار میرسد


 


سرّ الحسین سینه سینای زینب است


آری حقیقت همه اسرار میرسد


 


بالا بلند بودم و حالا خمیده ام


پُر غم ترین زمانه دیدار میرسد


 


عباس کو که صبر عقیله سر آمده


ناموس حق ز کوچه و بازار میرسد


 


بر روی قبر پیرهنت پهن می کنم


جانم به لب ز گریه بسیار میرسد


 


تکرار صحنه ها شده در پیش دیده ام


نیزه به دست لشگر اشرار میرسد


 


گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا


فریاد العطش ز لب یار میرسد


 


آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم


قبرت به روی سینه ام این بار میرسد


 


هر جا که شد غرور مرا دشمنت شکست


زینب غمین از آن همه آزار میرسد


 


آه رباب و قبر بهم خورده ی علی


لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد


 


قاسم نعمتی


************************


اربعین حسینی


 


آمدم اینجا دوباره...لشگرت یادش بخیر


قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر


 


اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست؟


شد رکابم ساقی آب آورت یادش بخیر


 


اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام


با اذان دلربای اکبرت یادش بخیر


 


حال، من برگشته ام اما نه مثل بار قبل


قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر


 


از امانتداری ام دارم خجالت می کشم


بچه های من فدای دخترت... یادش بخیر


 


روضه ی دیروزمان این بود با بی بی رباب


ای عروس مادر من اصغرت یادش بخیر


 


من خودم اینجا به جسمت پیرهن پوشانده ام


دستباف یادگار مادرت یادش بخیر


 


رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را


ای برادر آن وداع آخرت یادش بخیر


 


مثل جدم می شدی در پیش چشمان همه


وای من عمامه ی پیغمبرت یادش بخیر


 


ساربان در پیش چشمان خودم حراج کرد


گوشواره هام...نه انگشترت... یادش بخیر


************************


اربعین حسینی


 


گر خزانی شده ام باغ و بهارم اینجاست


همه ی زندگی ام، دار و ندارم اینجاست


 


چه کسی گفته که زینب حرمش در شام است؟


بگذارید بمیرم که مزارم اینجاست


 


شاخه ای گل و کمی آب به زینب بدهید


که بپاشم سر این قبر، نگارم اینجاست


 


می نشینم مگر از خاک سر آرد بیرون


من ز شام آمده ام صبح قرارم اینجاست


 


کوچک است آه ولی قبر علی اصغر نیست


به خدا قبر علمدار و ندارم اینجاست


 


با چه حالی بروم سوی مدینه چه کنم؟


من که هم جان و دلم، هم کس و کارم اینجاست


************************


اربعین حسینی


 


ای خفته زیر خاک چه خاکی به سر کنم


باور نداشتم که به قبرت نظر کنم


 


ای همسفر به خواب و خیالم نمی رسید


با تو نه بلکه با سر تو من سفر کنم


 


با یاد روز واقعه جا دارد از غمت


لطمه زنان کنار تو جان محتضر کنم


 


با کعب نی جدا شده ام از تو یا اخا


حتی نشد که حلق تو با اشک تر کنم


 


بهرم دعا نما که مبادا دوباره از


دروازه های شام بلا من گذر کنم


 


شد آستین من به خدا معجرم حسین


عباس را نباید از آن با خبر کنم؟!!


 


مانده صدای چوب و لبت بین گوش من


صد آه تا که یاد تو و طشت زر کنم


 


رنجیده سرفرازم و پیش تو سر به زیر


آخر چگونه شرح غم آن سحر کنم


 


طفل سه ساله ی تو میان خرابه گفت


باید به مرگ، چاره ی داغ پدر کنم


 


با دست خسته زیر لحد جای دادمش


جا دارد از خجالت تو جان به در کنم


************************


امام حسین علیه السلام


 


به سر شور و نوایت دارم ای دوست


غم صحن و سرایت دارم ای دوست


 


به جان مادرت زهرای اطهر


هوای کربلایت دارم ای دوست


 


محمد مبشری


 ************************


شب جمعه


ملک دلم همین که بنام حسین شد


عبدی گناهکار غلام حسین شد


 


آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه


تا که به اذن فاطمه رام حسین شد


 


قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام


شیرین ترین کلام، کلام حسین شد


 


«با یک سلام صبح به ارباب بی کفن »


روزم پر از جواب سلام حسین شد


 


یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من


قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد


 


یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من


حرفش دوباره حرف مرام حسین شد


 


نوکر از آب خوردن خود آب می شود


بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد


 


امیرعظیمی


************************


حضرت فاطمه سلام الله علیها


زهرا به ماقدم به قدم لطف کرده است


نه هر قدم که دم همه دم لطف کرده است


 


هو هوی ذوالفقار هم از هوی فاطمه است


یعنی که دم به تیغ دو دم لطف کرده است


 


ما بچه های ناخلفی بوده ایم که


مادر به ما هزار رقم لطف کرده است


 


سوگند می خوریم به پهلوی فاطمه


زهرا به ما بدون قسم لطف کرده است


 


با سفره داری پسر ارشدش به ما


نه اشتباه شد به کرم لطف کرده است


 


شب های جمعه ناله ی شش گوشه می رسد


بانوی بی حرم به حرم لطف کرده است


 


عباس اگر به عرصه ی محشر گره گشاست


زهرا به آن دو دست قلم لطف کرده است


 


ضرب غلاف و ضربه ی در، ضرب دست کفر


دنیا مگر به فاطمه کم لطف کرده است...


سعید پاشازاده


************************


علی

اربعین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی