کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت امام رضا علیه السلام- 27

***********************

 رضا قاسمی

 ز بند غصــه و غـــم ســاعتی بشـــو آزاد

ز فرط مستـــی و از عشق سر بده فـریاد


درِ ورودی جنت درست این طـــــرف است


به روی سر در آن حک شده ست باب جواد


همین که از درِ باب الجــــواد رد بشــــوی


همین که چشـم تو بر گنبـد طــلا افتاد ...


تلاقـــی دو سه تا قطـــره اشک ، با گنبـــد


چه حس و حـــال عجیبی به قلب زائــر داد


به شوق پرچم سبزی که روی گنبد هست


کبوتـــری شده ای و رهـــا شــدی در باد


چه رد پای قشنگـــی به جــا گذاشتـه ای


ز قطره قطـره ی اشکـت میان گوهرشــاد


دوباره ولوله ای شــد میان صحن، ببین


شفـــا گرفتـــه دو چشمان کـور مادرزاد


دو پـــای مرد علیلــی دوباره جان بگرفت


دوباره معجــزه کرده ست پنجــــره فولاد


رمیده آهوی قلبـی به شوق صید شــدن


بیا که حضـرت صیاد ، خــــانه ات آبـاد


***********************


آن لحظه که دل پر زده پرواز قشنگ است


از جان به لب آمده آواز قشنگ است


ای اشک سرازیر شو وُ غوطه ورم کنم


عشقی که رسیده ست به ابراز قشنگ است


وا کن گره از کار من ای شاه خراسان


از جانب دستان تو اعجاز قشنگ است


خورشید برآورد سر از مشرق چشمت


هرچیز از آن نقطه ی آغاز قشنگ است


با هیچ کسی ذره ای از خویش نگفتبم


چون با تو شدن همدم و همراز قشنگ است


بر خوان تو انگار که در خانه ی خویشیم


مهمانیِ در خانه ی دلباز قشنگ است


صدبار اگر زائر درگاه تو باشیم


چون روز نخستین حرمت باز قشنگ است


ما مشتری ثابت درگاه رضاییم


از ضامن آهو بخری ناز قشنگ است


محـمد فرخ طلب فومنی


 ***********************


روسیاه آمدم فقیر توام


تشنه ی جامی از غدیر توام


در دو عالم شریف و محترمم


تا زمانی که من حقیر توام


بین این زائران ز فرط گناه


زائر پست و سربه زیر توام


این همه راه آمدم آقا


که بگویم فقط اسیر توام


جامعه خوانده ام میان حرم


تا ببینی که مستجیر توام


مستم و دائم از تو میخوانم


مبتلای توام رضا جانم


سایه ات بر سرم خدا را شکر


شده ام محترم خدا را شکر


من گدای قدیمی حرمم


شده ای سرورم خدا را شکر


همه ی خانواده ام شده اند


نوکر این حرم خدا را شکر


کفتر جلد گنبدت هستم


دور تو می پرم خدا را شکر


مستمندم اسیر خوان توام


سائلم...نوکرم...خدا را شکر


هرچه دارم فقط برای شماست


صدفم دُرّ من ولای شماست


جان به قربان روی جانان است


وطن اصلی ام خراسان است


آمدی روی عرش حک کردند


که رضا پادشاه ایران است


بی شما من کویری و پستم


با شما این دلم گلستان است


گر بد و عاصی ام کنار توام


چون سگی که کنار سلطان است


بر گدایت بیا نگاهی کن


که کرم عادت کریمان است


آمدی آبروی ذی القعده


نان ما دست توست هر وعده


خوش به حالم چه دلبری دارم


در دل خود چه گوهری دارم


نوکرت هستم و به گردن خود


طوق زیبای  نوکری دارم


بنده ی عاصی و بدی داری


چه امامی چه سروری دارم


چشم خیس مرا نگاهی کن


کربلایم نمی بری؟ دارم...


...از فراقش عجیب می سوزم


از غمش دیده ی تری دارم


به جوادت قسم بیا آقا


نوکرت را ببر به کرببلا


مهدی علی قاسمی


***********************


بس که موج عاشقی اینجا تلاطم می کند


هر کسی می آید اینجا دست و پا گم می کند


تا که با دست کریمت مشکلاتش حل شود


پیرمردی باز دارد نذر گندم میکند


تا که پای زائر تو می رسد باب الرضا


جای خود اول سلام از بانوی قم می کند


تا که می گیرد نگاه زائرت راه ضریح


آسمان دیده اش را غرق انجم می کند


آب سقاخانه داری یا که حوض کوثر است


گوئیا ساقی کوثر باده در خم می کند


جنس خاکت از طلا ، آقا نمازش باطل است


هر که با خاک سرای تو تیمم می کند


دست هر کس آمد و دامان لطفت را گرفت


کی دراز این دست دیگر سوی مردم می کند


بارها دیدم زبان اینجا نمی آید به کار


لال وقتی با زبان دل تکلم می کند


در کنار پنجره فولاد هر کس می رسد


کربلا را در خیال خود تجسم می کند


کربلایی هر که شد از باب شکر لطف تو


کربلا هم یاد تو ای ماه هشتم می کند


کربلا گفتم مرا یاد آمد از ان طفل که


با سه شعبه در گلو دارد تبسم می کند


 ناصر شهریاری


***********************


خورشید از وقتی که ریزه خوار گنبد شد


از آسمان سوی زمین الطاف بی حد شد


خورشید هم مدیون شدو هر روز بعد از آن


ناچار از روی خراسان شما رد شد


باید که اسمش باب حاجت میشد آقاجان


از بس که از باب الجوادت رفت و آمد شد


آهوی نفسم وقتی از دام حرم در رفت


ضامن فراموشش شد و نا خواسته بد شد


خاک قدمگاه تو را بوسید لبهایم


بین قدمگاه و ضریح تو مردد شد


حسین محـمدی


***********************


 زایـــری آمـد دخــیـــل پنـجـــره فـــولاد شد
تا دخیلی بسـت آنـجـا ، سـیـنـه اش آباد شد
مـرغ روحــش در حـرم پــروانــه ی آزاد شد
با عـنــایـات رضــایــی عاقـبـت دلـشــاد شد
رحمت مـولا به زایـر بی حـد و انـدازه است
او رئوف است و در عالم شاه پر آوازه است


دوسـت دارم در حـرم مـن عقـده دل وا کنـم
با نـوای یـا علی مـوسـی الـرضــا نـجـوا کنـم
یا رضــا مـن آمـدم جـان بـهـر تـو اعـطا کنـم
ایـن دل گمـگـشـتـه را در نـزد تـو پـیــدا کنـم
آمــدم مــولا بگـیــرم چــنــگ بــر دامــان تـو
تا بگـیـرم من ضـمـانـت نامـه از دسـتــان تـو


خواب دیدم یک شبی صحن تو را جارو زدم
مثـل یک نـوری میـان عـرش تو سو سو زدم
مـن مـــوذن وار ، بــانـــگ ضـامــن آهــو زدم
ای طـبـیـبــم بـا دوایــت قـیــد هــر دارو زدم
با نگـاهــت درد هــا درمــان بگـیــرد یـا رضـا
حـالـت آشـفـتــه ام سـامـان بگـیــرد یـا رضـا


صحن تو دارالشفـای دردمنـدان است و بس
صحن تو معیار حج مستمنـدان است و بس
صحن تو چون جنه العلا و رضوانست و بس
صحن تو ارزنده اینگونه سلطان ست و بس
تـاج و تختـت کاش از غربـت تـو را در آورد
ایــن حـرم از هــر کجــا نـزد تـو نـوکــر آورد


بـه بـه از ایــن میـمـنـت تـا دلبـر جانی شدی
بــاعــث آبـــادی هــر کــنــج ویــــرانی شدی
سالـیـانـی هســت منـت کـرده ایــرانی شدی
در کـنــار مـا غـریـبـی؟؟ نه خـراسـانی شدی
خـوب شــد حـالا مـدینـه نیـستـی زآن آمدی
خـوب شــد آن را رهـا کـردی به ایـران آمدی


یا رضــا داری خـبــر ویـران شـده قبـر حسن
ای بـه قـربـــان مــزار خـاکــی و صـبـر حسن
تا ابــد نـفـریــن بــر هــر دشـمـن گـبــر حسن
مشهدت شمس است بارانیست هر ابر حسن
صحن صحن تو بهشتست و بزرگست و رفیع
یـا رضـا !! جـانــم به قــربــان امـامــان بقیع


می شود مرقـد بگویـم مـن نگویـم از حسـن
می شود گـنـبـد بگویـم مـن نگویـم از حسـن
می شود مشهـد بگویـم مـن نگویم از حسـن
نـه نـه من باید بگویم من نگویـم از حسـن؟!
مشـهـد و آن مـرقـد و آن گنـبــد افـلاکی اش
یک بقیع و سنگ و آن هم قبرهای خاکی اش


مشهـد و آن زرق و بـرق و آن همه آبادی اش
مشهـد و فـیـض حـضــور زایـر و آزادی اش
مشهـد و اشـک عـزا و خنـده هـای شادی اش
مشهـد و دارالـشـفـــا و پـنـجـره فـولادی اش
{
محسـن}از اوصاف مشهد تا مدینه پرگرفت
زود بـــایـــد چــار قبـر بی حـرم را زر گرفت ،


سید محسن حبیب اله پور


***********************


 مسیر شعر من امشب به سوی ماه افتاد
ز شوق…کودک قلبم دوید…آه…افتاد!!
نشست تا که نگاهش به بارگاه افتاد
شکست بغض مرا و قلم به راه افتاد
هوا هوای گدایی ببین من بد را
دلم هوای تو کرده…هوای مشهد را


 


به روح مرده و بی جان من تو جان دادی
به تور عشق و جنون گیرم و تو صیادی
خراب شهر خراباتم و تو آبادی
دوباره یاد حرم،یاد صحن آزادی


چه خاطرات خوشی من رقم زدم آنجا
کبوتر دل من،پر زده حرم آقا


 


تمام زندگیم نذر راه جانان است
نفس کشیدن من هم به عشق سلطان است
همان که تاج سر مردمان ایران است
و قبله گاه همه عاشقان خراسان است


هرآنچه غیر تورا در دلم هرس کردم
 
چقدر طعم نبات تورا هوس کردم


 


ببند بار سفر را و کوله را بردار
کبوترانه بزن پر به سوی او انگار
رسیده وقت گدایی رسید،وقت قرار
دوباره ساعت هشت و صدای سوت قطار


شب ولادت تو من مجاورت هستم
خیال میکنم امشب که زائرت هستم


 


به دست،کیسه ی گندم به سر هوای حرم
چه حس و حال عجیبی گرفته پای حرم
شنید گوش دلم…ناگهان صدای حرم
رسید شکرخدا در حرم،گدای حرم


تمام هوش مرا داده عشق تو برباد
وضو گرفتم و حالا نماز…گوهرشاد


حسین خیریان


 ***********************


آیینه ی ذات کبریایی
ای فخر بلاد آریایی
ای مشتیِ گنبد طلایی
تو تاج سر و بزرگ مایی

خورشید زند پیش تو زانو
صَلَّیتَ عَلٰی ضامن آهو


رو زد به تو هر که کامیاب است
آبادی بی شما خراب است
دلتنگ جمالت آفتاب است
چون جد شما ابوتراب است


هستی ز ازل ز هستیِ توست
عالم همه کاردستیِ توست


در سایه ی لایزال سلطان
در صحن رئوف دستگیران
در بین قلمرو خراسان
شیطان برود، می آید انسان


اعجاز کنند پیروانش
یک پا نبی اند، خادمانش


عمریست که بر در رضاییم
ارثی ست که نوکر رضاییم
بیچاره ی خواهر رضاییم
مستاجر کشور رضاییم


ما رشته ی غیر پاره کردیم
چون خانه از او اجاره کردیم


در سینه ی خسته آه دارم
بیچاره شدم، گواه؟دارم
من جز تو مگر پناه دارم؟
ردّم نکنی،گناه دارم


تو بودی و من گناه کردم
کردم غلط اشتباه کردم


پاگیر امیر ملک طوسم
یا حضرت شاه دست بوسم
من خادمه زاده ی مجوسم
این رافت توست کرده لوسم


اربابیت آبرو به من داد
خوبیِ تو بود رو به من داد


رحمی به دو دیده ی ترم هست؟
حاجت که زیاد در سرم هست
آقا ! دم بخت خواهرم هست!!!
سلطان ! سرطان دخترم هست!!!


چندین گره خورده است کارم
آقا!پدر مریض دارم


درد آمده ام دوا بگیرم
زخم آمده ام شفا بگیرم
زود آمده ام که جا بگیرم
اصلاً ز تو کربلا بگیرم


روز آمده ام به شب نیفتد
امضای حرم عقب نیفتد


علیرضا وفایی


 ***********************


 به نام قبله ایرانیان به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم


به نام هر که حسادت کند به اقبال ِ
کبوتران بهشتی روی بام حرم
کسی نبود که ما را دهد پناه اما
هزار مرتبه قربان این مرام حرم
فدای میکده ی ما تمام میکده ها
هزار سال گذشت و پر است جام حرم
هزار رنگ عوض کرد روزگار اما
حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا


 


تو بیمه کرده ای آقا تمام ایران را
خدا نگیرد ازین مملکت خراسان را
به روی هر کس و ناکس در حرم باز است
نشد که بشکنی آقا غرور مهمان را
سلام بر حرمی که میان خود جا داد
میان آن همه مومن ، گناهکاران را
سلام بر تو همیشه گره گشایی کرد
سلام بر تو عوض کرد حال انسان را
به جز هوای حرم که به ما نمی سازد
به عالمی نفروشیم زیر ایوان را
برای عرض ارادت به ما وجود بده
برات مشهد ما را تو زود به زود بده


 


حرم پناه امیر و رعییت است آقا
همیشه دور و بر تو قیامت است آقا
پی علاج به جایی به جز حرم نروم
دوای هر غم و دردی زیارت است آقا
کنار پنجره فولاد تو همه دیدند
رسیدن به محالات ، راحت است آقا
میان آن حرمی که پر از ملائکه هست
نفس کشیدن ما هم عبادت است آقا
خدا کند که بمیرم نبیند این چشمم
که روبروی ضریح تو خلوت است آقا
کسی شبیه تو با من نکرد همراهی
همیشه از حرمت دست پر شدم راهی


 


منم امام رضایی   منم خراب شما
نیازمند دعاهای مستجاب شما
منم همان که شب و روز می خورد غبطه
به سنگ های کف صحن انقلاب شما
خدا کند بشود قسمتم که جان بدهم
شبیه حضرت معصومه در رکاب شما
سلام داده ام آقا به سویتان هر شب
چه کرده ام نشنیدم شبی جواب شما
میان چاه زمانه نشسته ام عمری
خدا کند که به دادم رسد طناب شما
چه غم ازین همه غربت چه غم ز بی یاری
دلم خوش است همیشه تو دوستم داری


 


ندیده ایم کسی را به مهربانی تو
فدای این همه الطاف آسمانی تو
چشیده آهوی آواره هم مرامت را
بگو به کی نرسیده است نان رسانی تو
بزرگ و کوچک ایران تمامشان دارند
چه خاطرات قشنگی ز میزبانی تو
بگیر تا به ابد دست آن جماعت که
نداده اند به ما یاد جز نشانی تو
بیا و قسمت ما کن لیاقت ریان
شویم محرم اسرار روضه خوانی تو
شکسته ایم و زمین گیر ،بال می خواهیم
دلی محرمی و اشک و حال می خواهیم

 محـمد حسین رحیمیان

***********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی