کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 15

***********************

بانو سلام باد به روح مطهرت

بر چشمهای روشن آیینه گسترت


آیینه ها به سادگی ات غبطه می خورند


گل رشک می برد به حریم معطرت


دریا گشوده سوی تو دستی پر التماس


ما برکه ها دریغ نداریم باورت


گلدسته ی ضریح تو هر صبح می برد


ما را به آستانه ی پاک برادرت


ماه وستارگان به تماشا نشسته اند


تا آسمان طواف کند گرد پیکرت


ما با وضوی اشک به پابوست آمدیم


با کاروان گریه روانیم از برت


ما را ببر به سمت شکفتن به سمت نور


سوگند می دهیم به پهلوی مادرت


همایون علیدوستی


***********************


گل تا که در شروع دعا می کند سلام


گل واژه های نام تو را می کند سلام!


ای بی کرانه ای که شکوهت، ستودنی ست


خورشید هم به سمت شما، می کند سلام


دستی که روی سینه، ادب گاه گشته است


اینک به پاس مهر و وفا می کند سلام


تکثیر می شود گل شوقم همین که اشک


مشتاق تر به آینه ها می کند سلام


گویی بهشت می وزد از سمت تربتت


جبریل تا به صحن و سرا می کند سلام


وقتی که با قنوت دعا سبز می شوم


آیه به آیه نور خدا می کند سلام


صحن و رواق و آینه، تکرار می کنند


دل تا که بر امام رضا می کند سلام


در شهر قم کرامت آیین سرمدی


ناموس پاک ختم رسولان، محــمدی


 


گویی بهانه می کند این دل بهشت را


اینجا که می دهند به سائل بهشت را


فرموده است، جعفر صادق به شیعیان


اینجا زنند مُهر نوافل، بهشت را


اینجا حریم حرمت آل محــمدست


قدرش بُوَد همیشه مقابل بهشت را


اینجا بهای گری، عطا داده می شود


هر کس که شد هر آینه مایل بهشت را


آن گونه صف کشیده ملایک به تربتش


گم می کند فرشته ی نازل بهشت را


خواهی اگر که زنده ببینی در این جهان


بی دغدغه هر آینه کامل بهشت را -


دل پاک کن ز دغدغه، زائر! سلام کن!


وانگه ببین بدون مراحل بهشت را


اینجا بهشت عصمت آیین سرمدست


اینجا حریم حرمت آل محــمد است


سید علی اصغر موسوی


***********************


یاد تو آسمان دلم را فراگرفت


باران بهانه داشت، سراغ تو را گرفت


چادر به سر کشیدم و یادم نمانده کی؟


دستم میان دست ضریح تو جا گرفت


گم شد دلم حوالی عطر گلاب و عود


از سقف و سنگ فرش حرم بوسه ها گرفت


می گفت روی منبر قلبم کسی خوشا -


دستی که دست خواهر مولا رضا گرفت


هم اسم مادر تو مرا نام کرده اند


این عشق در وجودم از آغاز پا گرفت


من راه یافتم به تو با دل گرفتگی


ماندم که با وجود تو این دل چرا گرفت؟


بین زیارت تو و خلوت نشینی ام


یک لحظه دیدمت و همان دم دعا گرفت


خلوت گزیده را به تمنّا چه حاجت ست


با آستان دوست به مأوا چه حاجت ست


 


آیینه ی رواق تو با آه زائران


هم درد شد شکست به همراه زائران


شهره ست دستگیری خاتون که این چنین -


مشتاق اوست دست هواخواه زائران


رفتم به زیر سایه ی دستی که می کشی -


بر شانه های هق هق گه گاه زائران


"من زار عمتی بقم ..." از جود جاده ساخت


بین بهشت و بین قدم گاه زائران


وقت وداع با تو قدم سست می شود


بنگر به گام رفته به اکراه زائران


بانوی آفتابی شهر کویری ام!


با دست خالی آمده ام، می پذیری ام؟


 


با شعر، سنگ فرش حرم را قدم زدم


هر بیت را مقابل رویت قلم زدم


هر آینه درخشش تصویری از تو داشت


از تو مَثَل به پرتو هر صبحدم زدم


با یک تبسّم از تو چنان زیر و رو شدم


که دست رد به سینه ی انبوه غم زدم


دستم رسید پای بلندای دامنت


از شرم بود بانو اگر حرف کم زدم


می خواست شعر آینه ی عصمتت شوم


این بیت های توست ولی من رقم زدم


زانو زده ست بر سر خاکت ندیمه ای


آخر شنیده است که در قم کریمه ای...


 


گل، سرخ شد کنار تو از شرم آب شد


از قم گذشت پهلوی کاشان گلاب شد


آیینه ای به گنبد تو خیره مانده بود


محو جلا و جاذبه اش، آفتاب شد


شب گفت خاطرات تو را رو به آسمان


اشکش چکید در غم تو ماهتاب شد


احساس شوق و رغبت خواهر - برادری


نامی نداشت، "عشق" سپس انتخاب شد


باد از حرم به قصد تبرّک، غبار رُفت


شد گردباد و گِرد تو در پیچ و تاب شد


اشکی شفیع می طلبید از دم ضریح


لب وا نکرده بود دعا مستجاب شد


ساقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت


وقتش رسیده است که تا اوج پر گرفت


 


بین رسیدن و نرسیدن مردّدی


هر چند نیمه راه رسیدن به مقصدی


یک سال بوده یاد رضا گوشه ی دلت -


هر لحظه می کشیده لبت آه ممتدی


ده فرسخ آرزوی تو را قم به انتظار


امید می کشید سرانجام آمدی


عادت گرفت زود به تو بیت نور و قم


رفته ست روزگاری و اینجا زبان زدی


غربت به دوش و دوست نواز و کریم دست


یک ذره با برادر خود مو نمی زدی


هر واژه با نگاه تو از جا بلند شد


در وصف تو به صف شد و ترکیب بند شد


نجمه هاشمی


***********************


نوید اطاعتی


هر زمانی دل، میان سینه ام گم میشود


یا به مشهد میرود، یا راهی قم میشود


تا نگاه من به دریای ضریحش میرسد


دل دگرگون میشود، غرق تلاطم میشود


دانه دانه اشک های زائرانش میچکد


زیر پاهای کبوترهاش گندم میشود


نور می بارد چنان از گنبد این آفتاب


در کنارش جلوه خورشید هم گم میشود


شهر قم یا مشهد سلطان چه فرقی میکند


هر کدامش قبله  حاجات مردم میشود


بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت روا


رفته از دستم حساب، این بار چندم میشود


دل به دست او سپردی غم مخور، کار نشد


با دعای خواهر خورشید هشتم میشود


***********************
رباعی


سید هاشم وفایی


از خاک در عشق تیمم گیرید


در دست گلی غرق تبسم گیرید


از یمن قدوم حضرت معصومه


عیدی زکف امام هشتم گیرید


************************


سیدهاشم وفایی
در صبر و وفا حلیمه ای آمده است 
در علم و عمل فهیمه ای آمده است 
در گلشن پُر نور امام کاظم 
معصومه ای و کریمه ای آمده است 
××× 
گفتند گلی عرش مقام آمده است 
آئینۀ نور ذوالکرام آمده است 
از یُمن قدوم حضرت معصومه 
لبخند به لب های امام آمده است 
*************************
ولی الله کلامی زنجانی


معصومه ی کریمۀ والای اهلبیت


گنجینۀ ولایت  کبرای اهلبیت


اخت الرّضا و دختر موسی بن جعفری


قبرت به قم نشان تجلای اهلبیت


***


ولی الله کلامی زنجانی


عنوان این حدیث که از صادق و رضاست


بر  دوستان  آل  علی  مایۀ رجاست


فرموده اند آن دو امام  بزرگوار


ای شیعه شهر قم حرم اهلبیت ماست


************************
محمود ژولیده


بس در حرم تو سوز و آهم دادند


تخفیف به نامۀ گناهم دادند


با اذن تو، ای فاطمۀ معصومه


در وادی فاطمیه راهم دادند


***


از کفش کنِ تو طور موسی پیداست


در هیبت تو زینب کبری پیداست


ای از حرم تو باز ، باب الزهراء


از تربت تو تربت زهرا پیداست


***


کاش از حرمت صدای ما را ببرند


پیغام بسوی قبر زهرا ببرند


ما عقدۀ بانوی مدینه داریم


ما را سرِ قبر مخفی آیا ببرند


************************
قاسم نعمتی


امشب رهم فتاده چو سایل در این حرم


عبد سرای دختر موسی بن جعفرم


از راه طوس آمده ام قم ، به چشم تر


نامه رسان حضرت سلطان به خواهرم


***********************


رباعی


محمود ژولیده


ذیقعده نَه یک دهه کرامت دارد


یک عمر کرامت و زعامت دارد


در سیصد و شصت و پنج روز از هر سال


هر روز رضا به ما امامت دارد


***


ای شیعه کرامتَت فرا می خواند


این مَه به ولایتت فرا می خواند


دستان رضا اگر بگیرد دستت


معصومه به عصمتت فرا می خواند


***


از ماهِ رضا لطف و کرامت ریزد


در مشهد و قم رحل اقامت ریزد


هر خسته که از رضا شفا میخواهد


معصومه به کامِ او سلامت ریزد


***


ایران دو حرم در قم و مشهد دارد


در این دو، جواد رفت و آمد دارد


فرمود که شاهچراغ، سوّم حرم است


رهبر نفَسِ آل محــمد دارد


************************
سید مجتبی شجاع


گل وا شد و شد فاطمه ی معصومه


زیبا شد و شد فاطمه ی معصومه


علم و ادب و نور و کرامت امشب


یکجا شد و شد فاطمه ی معصومه


***********************


سید هاشم وفایی


از خاک در عشق تیمم گیرید


در دست گلی غرق تبسم گیرید


از یمن قدوم حضرت معصومه


عیدی زکف امام هشتم گیرید


***********************


سید هاشم وفایی


یزدان به بشر آینـه ای انور داد


یک عالِمــه و کریمــۀ دیگـر داد


امروز خدا به دست جبریل امین


یک دسته ی گل به موسی جعفر داد


***********************
محسن ناصحی


در شان و مقام، به که دختر باشد


معصومه شده است تا که خواهر باشد


مانده است به مشهد برود یا شیراز


قم ماند که بین دو برادر باشد


***


مانند کبوتری که بالش خسته است


بیمار شده است و از پریدن خسته است


تا قم به هزار زحمت آمد از بس


خواهر به برادران خود وابسته است


***


یک روز عجیب محترم خواهم شد


محبوب ترین خاک عجم خواهم شد


معصومه به قم اگر نگاهم بکند


من کاشی سر در حرم خواهم شد


***********************


علی اکبر لطیفیان


از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد


در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد


لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است


وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد


اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن


عمر دارد میرود، دارد اجل سرمیرسد


در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن


وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد


شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است


دست سائل ها فقط تا حلقۀ در میرسد


گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است


ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد


من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم


او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد


خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند


نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد


فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما


میشود ایمان من فقرى که از در میرسد


رزق در بین الطلوعین است،بین طوس و قم


رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد


هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم


گاه به داد من برادر، گاه خواهر میرسد


فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم


فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد


نیستند ایندو براى من، فقط پیش منند


سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد


پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند


تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد


آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید


میوۀ ما هم فقط با گریه بهتر میرسد


پابرهنه میدوید و میدوید و میدوید


زودتر از شمر آیا به برادر……..؟


***********************


میترا سادات دهقانی


پر می کشد مرغ دلم سمت حرم بانو


دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو


آرامم و با هر قدم گم می شود انگار


در من هیاهوی خیابان ارم بانو


سیراب شد دشت کویر از بس که می بارد


ابر نگاه زائرانت دم به دم بانو


صحن تو را علامه ها با اشک می شویند


آلوده ام، در صحن بگذارم قدم بانو؟!


از صحن آیینه به آزادی مسیری نیست


تا پلک ها را می گذارم روی هم بانو!


از راه مشهد آمدم پابوس و می دانم


روی سر من می کشی دست کرم بانو


دست پر از این شهر خواهد رفت هر کس به-


-جان برادر داده نامت را قسم بانو


من کربلا می خواستم یک عمر و امضایت


زیر برات افسوس، افتاد از قلم بانو


***********************


مهدی مقیمی


ای جمالت بهار، معصومه


کرمت ماندگار ، معصومه


یادگار امام هفتـــــــــــم ما


ای رضا را قرار، معصومه


صلوات خدا به روح شما


بی حد و بی شمار، معصومه


نذر ایل و تبار تو جانِ


هر چه ایل و تبار، معصومه


ابر رحمت همان دو دست شماست


من کویرم ببار ، معصومه


خواهری مثل زینب و تو ندید


دیدۀ روزگار، معصومه


تا گدای کریمه هستم من


همۀ عمر بیمه هستم من


قلب عالم پر از تلاطم شد


لب دنیا پر از تبسم شد


عشق موسی بن جعفر است اینکه


نور چشم امام هشتم شد


قلب ما رفت تا درون حرم


بین امواج جمعیت گم شد


بابهای حریم او یک یک


باب حاجات کل مردم شد


قبلۀ دل همیشه مشهد بود


قبله چرخید وقبله ها قم شد


در جوارش کسی نشد آقا


غیر از آنکه گدای خانم شد


حق او کن ادا تو با صلوات


یک نه صد نه هزار تا صلوات


ماه زیبا و انورش دادند


هر چه از خوب، بهترش دادند


پسری خوب داشت مثل رضا


مثل معصومه دخترش دادند


یاد زهرا دوباره غوغا کرد


تا به موسی بن جعفرش دادند


شد تداعی ولادت زینب


تا به دست برادرش دادند


هر که آمد ولادتش به حرم


از حرم تا حرم پرش دادند


یِکُم ماه تا به یازدهم


یک دهه مِی ز کوثرش دادند


هر که در بند بانوی دو سراست


دوستدارش خود امام رضاست


نور عشق است نور ایمان است


قدر و شأنش هنوز پنهان است


از حرم تا حرم در این ایام


غرق نور است ریسه بندان است


مشهد و قم دو بال کشور ماست


عالم از این دو بال حیران است


چشم سلطان همیشه سمت قم و


چشم بی بی سوی خراسان است


تا قیامت به عصمتش سوگند


بانوی یکه تاز ایران است


این هم از دولت کریمۀ اوست


قندِ چایِ بهشت سوهان است


پیش خالق چه حرمتی دارد


به کرامت چه شهرتی دارد


ساقی امشب چه ناب پرکرده


کاسه را بی حساب پر کرده


به شراب طهور مهمانیم


جانمان را شراب پر کرده


حرمش را زنورِ مِهرِ رخش


روز و شب آفتاب پر کرده


چه همه با صفاست ، خادم او


حوضها را ز آب پر کرده


حرمش را به یمن میلادش


بوی عطر و گلاب پر کرده


خوش به حال کسی که جمع کند


حرمش را ثواب پر کرده


اهل بیتند همچو منظومه


ماهِ منظومه است معصومه


مرتضی رنگ و فاطمه سیماست


قطره ای از کرامتش دریاست


شهر قم ، حوزه های علمیه


با تمسک به نام او برپاست


هر رواقش بهشت موعود است


این حرم نیست جنت الاعلاست


این حرم تا خدا خدا باشد


در زمین پایگاه عرش خداست


زائر قبر او به شهر قم


زائر قبر حضرت زهراست


عمه معصومـۀ امام زمان


عمۀ هر چه شیعه در دنیاست


می رسد این پیام از هر سو


السلام علیکِ یا بانو

***********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی