کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 12

***********************

چشم دلم به سمت حرم باز می شود
با یک سلام صبح من آغاز می شود
 
پر می کشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه ی پرواز می شود
 
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز می شود
 
فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه
اینجا دل شکسته سبب ساز می شود
 
کو چشم روشنی که ببیند در این حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز می شود
 
اعجاز توست اینکه دلم یا کریم توست
قلب تپنده ی حرم قم، حریم توست
 
اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است
از نفحه ی شهود و تجلی معطر است
 
برپا شده است مکتب قرآن و اهل بیت
دارالعلومِ مریم آل پیمبر است
 
اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است
خاک در حریم تو علامه پرور است
 
چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست
اینجا چقدر چشمه ی جوشان کوثر است
 
تنها پناهگاه دلم صحن آینه ست
وقتی دلم از آه زمانه مکدر است
 
هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل
دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است
 
صحن تو غرق بوی گل یاس می شود
اینجا حضور فاطمه احساس می شود
 
با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه
اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه
 
بی اختیار پای ضریحت رسیده است
هر زائری که آمده دنبال فاطمه
 
دارد تمام مرقد تو بوی آسمان
اینجاست سایه سار پر و بال فاطمه
 
فرمود آشیانه ی‌ امن الهی است
صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه
 
خورشید آل فاطمه از راه می رسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
 
ای عمه ی امام زمان! کاش در حرم
یک صبح جمعه لایق دیدار می شدم
 
خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا
محبوبه ی حبیب خدا إشفعی لنا
 
آرامش و قرار دل ثامن الحجج
ای زینب امام رضا إشفعی لنا
 
عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت
ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا
 
در هر سحر به سوی ضریح اجابتت
می آورم دو دست دعا إشفعی لنا
 
روی سیاه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا
 
مهر و ولایتت شده حبل المتین ما
در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا
 
یوم الحساب تو همه امید شیعه ای
تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعه ای
 
با حبّ تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
 
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شک‌زده
 
از چشمه های فیض تو سیراب می شود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
 
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک زده
 
شب های جمعه طوف حرم می‌ کنم ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
 
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده
 
امشب گره گشاست دم یا رضا رضا
در دست توست تذکره ی کربلای ما
 
یوسف رحیمی
*********************

خاتون شهر آینه هایی بزرگوار

زهرای شهر یثرب مایی بزرگوار

چشم ملک ندیده دمی سایه ی تو را

ناموس بارگاه خدایی بزرگوار

این قوم را به راه حقیقت کشانده ای

موسای بی عباوعصایی بزرگوار

بر شانه های باد،جحاز تو حمل شد

فرمانروای ملک صبایی بزرگوار

گم کرده ایم کعبه ی حاجات و آمدیم

نزد شما که قبله نمایی بزرگوار

من گریه می کنم که نگاهی کنی مرا

آری همیشه عقده گشایی بزرگوار

باران رحمت ازلی سهم مان شده

بی شک دلیل فیض شمایی بزرگوار

بانوی مهربان کدامین قبیله ای ؟

امشب بگو که اهل کجایی بزرگوار

خلقت شبیه پیر کریم عشیره است

الحق ز نسل شیر خدایی بزرگوار

فهمیدم از شلوغی صحن و سرای تان

هر لحظه مامن فقرایی بزرگوار

فرقی نمی کند چقدر نذر می کنند!؟

باب المراد شاه و گدایی بزرگوار

اینجا مریض ها همگی خضر می شوند

سرچشمه ی حیات و بقایی بزرگوار

از لحن گریه کردن زوار واضح است

در قم،بقیع اهل بکایی بزرگوار

یادت نمی رود چه قراری گذاشتیم؟

محشر دم بهشت بیایی بزرگوار
وحید قاسمی

**********************
دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد

کنار درب حرم، بین زائران گم شد

نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد

دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد

به یاد مشهد و باب الجواد افتادم

سرود عاشقی ام، یا «امام هشتم» شد

به محض بردن نام امام آینه ها

لبان آینه هایت پرازتبسم شد

به استحاله کشاندی مرا به لبخندی

دوچشم مملو اشکم، دوخمره ی خم شد

سلام برتو و بر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوارت

ازآب شورحرم، شوق وشور می گیرم

وضو برای تشرف به طور می گیرم

ستاره ام، که دراین آسمان ظلمانی

ازآفتاب حضور تو نور می گیرم

چقدرزائرعاشق! شبیه کودکی ام

ضریح مرقدتان را به زور می گیرم

چه افتخارعظیمی است، بودنت اینجا

عجیب نیست که حس غرور می گیرم

برای رد شدنم ازپل صراط جزا

زدست لطف تو برگ عبور می گیرم

سلام برتو وبر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوارت

نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت

برد ز خاطره ها غصه ی فراق بهشت

رواق های حریمت، بهشت نوروبلور

بلند گنبد نورانیت،چراغ بهشت

مدام روز قیامت پی تو می گردم

نمی روم به جهنم؛ ویا سراغ بهشت

شکسته باد دوپایم، اگر که روز حساب

بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت

منم؛ مدیحه سرایی که آرزو دارم

جوارباغ توباشم، شده کلاغ بهشت؟!

سلام برتو وبر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوارت

وحید قاسمی
**************

چنین گفت پیری زآل پیمبر

که بر جان پاکش سلام مکرّر

شبی یافتم در بهشت مدینه
تشرّف زلطف خداوند اکبر
مزار پیمبر قبور ائمّه
به چشمم عیان شد چو مهر منور
تمام قبور بزرگان دین را
در آن شهر کردم زیارت سراسر
بسی جستجو کردم آخر ندیدم
مزاری در آن جا ززهرای اطهر
یکی گفت باشد مکان در بقیعش
یکی گفت در بین محراب و منبر
زدم در همان حال دست توسّل
به دامان ختم رسل کی پیمبر
مرا آگه از قبر زهرای خود کن
کجا خفته در خاک آن سرّ داور
نگویم به کس گر تو با من بگویی
به جان عزیز تو و جان حیدر
پیمبر مرا گفت آن شب به رؤیا
که این راز باید بماند مستّر
اگر خواهی او را زیارت نمایی
زشهر مدینه به قم روی آور
بزن بوسه بر قبر معصومه ی من
که از نسل زهراست زهرای دیگر
دُرِ دُرج طاها مه برج یاسین
که مصباح نور است ومصداق کوثر
امامان معصوم را دخت و عمّه
علیّ بن موسی الرضا راست خواهر
سلام خدا و درود محــمد (ص(
به این خواهر و آن گرامی برادر
دیارش دل رهروان ولایت
مزارش در آغوش موسی بن جعفر
سپهر جلالات را اوست خورشید
محیط کمالات را اوست گو.هر
در آغاز ذیقعده ماه جمالش
چو مهر جهان تاب شد نور گستر
ثنایش نیاید زغیر از ائمّه
مدیحش نباشد به خلقت میسّر
نبی خُلق و حیدر خِصال و حَسن تو
حسینی تجلاّ و صدّیقه منظر
سزد مادر علم و فضلش بخوانم
اگر چه به عمرش نکرده است شوهر
وضو گر چه زیباست با آب زمزم
تیمّم به خاک در اوست خوشتر
به خاک اوفتد آفتاب قیامت
اگر افکند سایه بر اهل محشر
زخاکش درخشیده خورشید فیضی
که فیضیّه آن را گرفته است در بر
مزار شریفش ملک راست قبله
حریم رفیعش فلک راست محور
خوا گلبن دین که اینش بود گل
زهی باغ قرآن که این اش بود بر
وجود وی از دوره ی خردسالی
جلال مجسّم کمال مصوّر
کند جان میکال در کوی او سیر
زند روح جبریل بر بام او پر
سلام خدا باد بر زائر او
که باشد به زوّار زهرا برابر
عجب نیست هر شب اگر شخص مهدی
زند بوسه بر این مزار مطهّر
به چشم رضا می توان دید در او
کمالات عمّه جلالات مادر
بود قم در امواج دریای فیضش
چو ماهی که در موج دریا شناور
توان یافت عطر بهشت از مزارش
که از بوی زهراست خاکش معطّر
سلام هزاران مسیحا و مریم
به روح امامان و این پاک دختر
سزد جای باران به دامان صحنش
سماوات دائم بارند اختر
قدم های زوّار او مُشک افزا
نفس های خُدّام او روح پرور
به زوّار قبرش بهشت است واجب
که گیرد بهشت از قدمهاش زیور
به زن های کلّ جهان تا قیامت
پس از عمّه و مادرش اوست سرور
بیایید در عُشّ آل محــمد (ص)
بگیرید حاجات خود را از این در
خلایق از این در گرفتند حاجت
حوایج در این خانه دارند سنگر
حریم امامان معصوم ما قم
بتولش بود دخت موسی بن جعفر
مصون است قم تا ابد از حوادث
که پیوسته معصومه او راست یاور
الا ای ثنا گسترانت ائمّه
گهی جدّ، گهی باب، گاهی برادر
به اجداد وآبای پاک تو سوگند
که مهر تو به باشد از جان به پیکر
عجین گشت مهرت به آب و گِل ما
چنین بود از صبح خلقت مقدّر
نگردد ادا حقّ این نعمت آری
اگر شکر گوییم تا صبح محشر
در مدح تو ریزد از طبع «میثم»
کرم کردی ای بانو، از این چه بهتر

استاد سازگار

*********************

اى دختر و خواهر ولایت 
آیینه ی مادر ولایت 
 
بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم 
 
معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت 
 
در کوى تو زنده ، جان مرده 
بر خاک تو عرش سجده برده
 
در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب
 
گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز
 
حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر
 
قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است 
 
قم شهر مقدس قیام است 
قم خانه یازده امام است 
 
قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست 
 
گر فاطمه(س) دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه 
 
کى گفته نهان زماست آن قبر 
من یافته ام کجاست آن قبر
 
آن قبر که در مدینه شد گم 
پیدا شده در مدینه ی قم ... 
 
مریم به بَرَت اگر نشیند 
این منظره را ، مسیح بیند
 
سازد به سلام سَرو قد خم 
اول به تو ، بعد از آن به مریم ...
 
روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى 
 
آن روز قرار از مَلک رفت 
ذکر صلوات بر فلک رفت 
 
تابید چو موکبت ز صحرا 
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)
 
درخاک رهت ز عجز و ناله 
مى ریخت سرشک ، همچو لاله 
 
با گریه ی شوق و شاخه ی گل 
بُردند به ناقه ات توسل 
 
دل بود که بود ، محفل تو 
غم گشت به دور محمل تو 
 
آن پیر که سید زمان بود 
رویش همه را چراغ جان بود 
 
گردید به گردِ کاروانت 
شد پاى برهنه ساربانت
 
بردند تُرا به گریه هودَج 
تا خانه موسى اِبن خِزرَج 
 
ازشوق تو اى بتول دوم 
قم داد ندا به مردم  قم 
 
کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید
 
آذین به بهشت قم ببندید 
ناموس خدا مرا پسندید 
 
قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان 
 
قم شام نبود ، تا که از سنگ 
گردد رخ میهمان ز خون رنگ 
 
قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر ...
 
حاشا که قم این جفا پذیرد 
مهمان به خرابه جاى گیرد ...
 
بستند به گرد میهمان صف 
قم با صلوات و - شام با کف ... 
 
قم مهمان را عزیز خوانند 
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...
«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت
غلامرضا سازگار
 
*********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی