کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت امام باقر علیه السلام-۸
***************
خواهم امشب باز شیدایى کنم

خواهم امشب باز شیدایى کنم
از در رحمت تمنّایى کنم
تا شوم دور از تمام هرچه زشت
سیر، در گلزار زیبایى کنم
گرچه خوارم، دم ز گلها مى‏زنم
یاد گل، یاد گل آرایى‏کنم
مدت کوتاه عمر خویش را
صرف خدمت نزد مولایى کنم
از همین کوتاه خدمت، تاابد
زندگى در لطف و آقایى کنم
آمدم نوشم مى‏از شیر و رُطب
بر در میخانه ماه رجب

***
اى رجب میخانه حیدر تویى
مِى تویى، باده تویى، ساغر تویى
طعم تو گردیده احلى من عسل
گوشه‏اى از وسعت کوثر تویى
راه درک لیلةالقدر على
بهر شیعه تا صف محشر تویى
ماه شعبان بر تو کرده اقتدا
باعث توفیق پیغمبر تویى
مطلعت زیباترین روز خداست
میزبان حجت داور تویى
حسن مطلع در تو باشد لطف یار
شد رخ زیباى باقر آشکار

***
او شعیب عترت پیغمبر است
باقر دریاى علم داور است
مفتخر بر نام او هستیم ما
این کلام یک امام و رهبر است
اول خیر آخر خیر اصل خیر
این محـمد، سفره دار کوثر است
بى روایاتى که از او آمده
دین ما تا روز محشر ابتر است
سائل علمش مراجع گشته اند
وسعت علمش ز هرکس برتر است
او که باشد بهترین مولاى من
مادرش شد فاطمه بنت الحسن

***
مادرش از فاطمه تصویر داشت
دربرش آئینه تقدیر داشت
پاکتر از آب زمزم خُلق او
رزق و سهم از آیه تطهیر داشت
او که باشد دختر بیت کریم
حُسن بابایش در او تأثیر داشت
نِى به دامانش گرفته کودکى
او به دامان خضر راهى پیر داشت
تا کند مارا غلام درگهش
در نگاه چشم خود زنجیر داشت
ما غلام حضرت باقر شدیم
بر مَرام غیر او کافر شدیم

جواد حیدری

**************************************

ولادت امام ممحـمد باقر (ع)

الا که غرق در انوار ذوالجلال شویم

هلال ماه رجب سر زده، هلال شویم

کمال یافتۀ  قلۀ  کمال شویم

هماره خاک قدوم علی و آل شویم

مـه تجلـی حسن و جمال لم‌یزلی است

خجسته باد که ماه‌ محـمد است و علی است

مهِ نماز و قیام و دعا و ذکر و سجود

مه وصال خداوندگار حیّ ودود

مه چهار ولادت ز چار رکن وجود

مه مبارک لبخند مهدی موعود

مه نـزول کرامـات خالـق ازلـی است

ولادت دو محـمد، ولادت دو علی است

***

طلوع این مه فرخنده می‌دهد خبری

که سر زد از افق عزت و شرف قمری

و یا ز دامن دریای معرفت گهری

خدا به حضرت سجاد داد گل ‌پسری

که گل، ز بال ملک ریختند در قدمش

اگر غلـط نکنـم مدح انبیاست کمش

زهی که فاطمه- بنت حسن- حسن‌زاده

بر آفتاب خدا، ماه انجمن زاده

بگو که وجه خداوند ذوالمنن زاده

و یا که نخلۀ توحید، یاسمن زاده

بهشـت حضـرت سجـاد، لالـۀ رویش

حسین بوسه زند بر جمال دلجویش

درود اهل ولا بر شب ولادت او

سلام داده رسول خدا به حضرت او

سپاه علم کشیدند صف به خدمت او

عنایت و کرم و لطف و جود، عادت او

سحابِ یکسره بارنـدۀ علوم است این

محیطِ نور و شکافندۀ علوم است این

تمام علم ز دریای فضل اوست نَمی

تمام جود ز یک بذل دست او کرمی

تمام ملک خداوند بهر او حرمی

تمام دهر ز عمر عزیز اوست دمی

به نقش صورت او صورت‌آفرین نازد

به زهد و طاعت او زین‌العابدین نازد

به ماه عارض و حسن جمال او صلوات

به حسن خلق و به حسن خصال او صلوات

به مام و باب و به آباء و آل او صلوات

به علم و دانش و فضل و کمال او صلوات

چنان به پاسـخ دشنام، خُلق او نیکوست

که خصم می‌شود از فیض یک نگاهش دوست

امیر عالم و بیل رعیتیش بر دوش

به شوق زمزمه‌اش عرشیان سراپا گوش

زند ز منطق او بحر علم و دانش جوش

صدای «یارب» او از ملک ستاند هوش

درود شخص پیمبـر نثار باد بر او

سـلام حضرت پروردگار باد بر او

بیا و روی ارادت ببر در این درگاه

حوائجت همه از باقر‌العلوم بخواه

سلالۀ دو علی، نور چشم ثارالله

دهد به دیدۀ «جابر» شفا به نیم نگاه

چو چشم اوست همان چشم خالق دادار

به یـک نظـاره بـرآرد گـل از شـرارۀ نار

ولایتش سند ثبت دین کامل ماست

گِل محبتش آدم‌کنندۀ گِل ماست

به روز حشر ولایش تمام حاصل ماست

مزار او نه به خاک بقیع، در دل ماست

زهـی کـرامت آن شهریــار عالــم را

که برگزیده به مدح و ثناش «میثم» را

( میثم )

***************************

مدح امام محـمد باقر(ع)

وصّی پنجم پیغمبر خدائی تو

خزانه کرم و جود ذوالعطائی تو

بسوی مقصد والای انبیاء، توحید

به ما سوای خداوند رهنمائی تو

تو باقری و شکافنده  علوم توئی

کتاب روشن و گویای کبریائی تو

نه شیعه را تو فقط مقتدا و سالاری

به انبیاء سلف نیز مقتدایی تو

صفای زمزم و بیت و صفائی و مروه

حقیقت حجر و کعبه و منائی تو

سلام ختم رسل را شنیدی از جابر

چرا که نور دو چشمان مصطفائی تو

نظیر دو گل گلزار مصطفی حسنین

سرور سینه زهرا و مرتضائی تو

به صولتی چو علی و به عصمتی زهرا

حسین هیبت و در علم مجتبائی تو

به وقت بندگی و موقع دعا چو پدر

اگرچه  روح عبودّیت و دعائی تو

سه ساله بودی و همراه سیّدالشهدا

شریک نهضت خونین کربلائی تو

؟؟؟؟

****************************

قوام هستى محیط امکان

بلوغ خلقت شکوه ایمان

فروغ توحید دلیل سرمد

بیان وحدت لسان برهان

بهشت رحمت صفاى جنت

بهار طوبى جمال یزدان

امام باقر که فیض وافر

دهد کلامش به علم و عرفان

که را شناسد جهان تحقیق؟

که برتر از او کشیده ایوان

بدست سبزش ریاض دین را

نموده خرم چنان گلستان

بداده قولش کلام حق را

هزار تفسیر هزار عنوان

پناه قرآن ز کفر و باطل

ز کفر و باطل پناه قرآن

ولادتش را عنایتى دان

به اهل تقوى به اهل ایمان

به شا د باش دل پیمبر

دلى نباشد که نیست شادان

مرا ز شوق است نواى شادى

چنانکه بر شاخ هزار دستان

ترانه خیزد ز تار و پودم

قصیده ریزم ز جوهر جان

به هر که بینم چو ناى مطرب

بود خوش آوا بود غزل خوان

موالیان را بشارت این روز

معاندان را عذاب نیران

به یمن میلاد و زاد روزش

نواى شادى رسد به کیوان

به مدح پنجم ولى مطلق

من این قصیدت برم به پایان

محـمد رضا براتى

**************************

ثنای حضرت باقر

دلم پَر مى زند امشب براى حضرت باقر

که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر

ندیده دیده گیتى به علم و دانش و تقوا

کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر

ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده

سلاطین جهان یکسر گداى حضرت باقر

زبان از وصف او اَلکَن قلم از مدح او عاجز

که جز حق کس نمى داند بهاى حضرت باقر

نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم

به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر

بود عقل بشر مات و به حیرت عارف دانا

ز صدق و پاکى و مهر و وفاى حضرت باقر

به ذرات جهان یکسر بود او هادى رهبر

که جان عالمى گردد فداى حضرت باقر

به زیر ابر پنهان شد مه و خورشید از خجلت

ز شرم نورروى دلرباى حضرت باقر

برو کسب فضیلت کن چو مردان خدا اى دل

ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر

اگر گردد شفیع ما به نزد خالق یکتا

به هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر

خدا ایمن کند او را ز بیم آتش دوزخ

هر آن کس پا گذارد جاى پاى حضرت باقر

ز اندوه و غم و محنت بود آسوده و راحت

به زیر سایه و تحت لواى حضرت باقر

بود «ژولیده» را این بس که از لطف خداوندى

زند صبح و مسا دم از ولاى حضرت باقر

(ژولیده نیشابورى)

*******************************

اى ز سرو قدّ رعنا بر صنوبر طعنه زن
و اى ز ماه روى زیبا مهر را رونق شکن
همچو من هر کس رخ و قد تو بیند تا ابد
فارغ است از دیدن خورشید و از سرو چمن
گر خرامى صبحدم در طرف باغ اى گل عذار
غنچه از شرم دهانت هیچ نگشاید دهن
اى تو شمع انجمن از فرط حسن و دلبرى
هر کجا دارند خوبان دو عالم انجمن
نسبت حسن تو با یوسف نشاید داد از آنک
صد هزاران یوسفت افتاده در چاه ذقن
چشم جادویت نموده شرح بابل مختصر
بوى گیسویت شکسته رونق مشک ختن
کى توانم کرد وصف و چون توانم داد شرح
ز آنچه عشقت مى کند اى نازنین با جان من
بس بود طبعم پریشان از غم زلفت مگر
با خیال قد رعنایت کنم موزون سخن
در مدیح صادر اول امام پنجمین
کش بود مدّاح ذات ذوالجلال ذوالمنن
شبل حیدر سبط پیغمبر خدیو انس و جان
مخزن علم النبیّین کاشف سرّ و علن
حضرت باقر ضیاى دیده خیرالنسا
حامى شرع رسول الله هوادار سنن
دى به یک ایماى او گردد بهار و خار، گل
بلبل و قمرى شوند از امر او زاغ و زغن
بی ولاى آن گل گلزار دین نبود، اگر
لاله خیزد در چمن یا سبزه روید از دمن
کوى او چون خانه حق قبله اهل یقین
اسم او چون اسم اعظم دافع رنج و محن
هم به آدم شد مغیث و هم به نوح آمد معین
هم به عیسى گفت: کلّم ، هم به موسى گفت: لن
من چه گویم وصف ذاتش جز که عجز آرم به پیش
درّ دریاى حقیقت را که مى داند ثمن؟

(صغیر اصفهانى)

****************************

داده سلام احمد مرسل براى تو

اى بوسه گاه جن و ملک، خاک پاى تو

جان تمام عالم خاکى فداى تو

اى اختر سپهر ولایت، که تا ابد

عالم منور است به نور لقاى تو

ای شهریار کشور دانش، که در جهان

نشناخت کس مقام تو را جز خداى تو

اى ریزه خوار سفره علمت جهانیان

خورشیید علم، کرده طلوع از سراى تو

اى باقر العلوم که هنگام مکرمت

باشد هزار حاتم طایى گداى تو

پنجم ولى و حجت خلاق عالمى

لوح دل است مهر به مهر و ولاى تو

در عرصه وجود نهى قبل از آنکه پاى

داده سلام احمد مرسل براى تو

هر کس تورا شناخت، دل از دیگرى برید

بیگانه گشت با همه کس، آشناى تو

چندین هزار عالم و دانشور فقیه

آمد برون ز مکتب و دانشسراى تو

آن پیر سالخورده راهب تو را چو دید

اسلام پیشه کرده و شد مبتلاى تو

خوان طعام، آورد از بهر میهمان

از حجره تهى ید قدرت نماى تو

اى خفته همچو گنج، به ویرانه بقیع

پر مى‏ زند کبوتر دل، در هواى تو

در را به روى امت اسلام بسته‏ اند

آن گمرهان که بى خبرند از صفاى تو

یابن الحسین گشوده نگردد به روى خلق

این در مگر به پنجه مشکل گشاى تو

فولادى است پیر غلام شکسته دل

چشم امید بسته، به لطف و عطاى تو

( فولادی)

***************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی