کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها-۱۹
************************

بیستم ماه جمادی جلوه گاه کوثراست

روز میلاد سعید دختر پیغمبر است

دیگران را روز مادر بی سند باشد ولی

با سند سادات را امروز روز مادر است

***************************

سر پروردگار یا زهرا = صاحب اختیار یازهرا

بوده ای در بهشت قرب خدا = بانوی تاجدار یازهرا

ومن الماء کل شی حی = ای به خلقت مدار یازهرا

ای که باشد چو مصطفی و علی = مدح تو بیشمار یازهرا

جبرئیل و همه ملائکه اند = بر تو خدمتگذار یازهرا

ای بزرگی که با کنیز خویش = کرده تقسیم کار یازهرا

پر نمودی همیشه کیسه ی ما = بیش از انتظار یازهرا

بانویی را ندیده همتایت = گردش روزگار یازهرا

پشت گرمی حیدر کرار = بر علی اقتدار یازهرا

نقش سر بند فاتح خیبر = وسط کارزار یازهرا

شاهدم چهارچوب آن قلعه است = هیمن ذوالفقار یازهرا

کاشف الکرب عالم است علی = کاشف الکرب یار یازهرا

می برد یک نگاه پرمهرت = غم ز روی نگار یازهرا

رو به راه است زندگی علی = تا توئی خانه دار یازهرا

فیض بردند از نماز شبت = همه ایل و تبار یازهرا

میشود مثل عرش غرق نور = خانه روزی سه بار یازهرا

در قیامت که هر پدر ز پسر = می نماید فرار یازهرا

تازه آنجا زمان جلوه ی توست = با تمام وقار یازهرا

می شوی باجلال فاطمی ات = روی ناقه سوار یازهرا

دور تا دور تو ملائکه اند = جملگی پرده دار یازهرا

روبرو ، پشت سر ، یمین و یسار = هر سو هفتاد هزار یازهرا

میرسی با حریر سبز بدست = محضر کردگار یازهرا

کتب ا.. و نفسه الرحمه = گشته وقت قرار یا زهرا

هر که دارد به سینه حب علی = میکشد انتظار یازهرا

تا که دستش بگیری و با تو = بشود همجوار یازهرا

با چنین عزت و جلال و شکوه = با چنین اعتبار یازهرا

به دو دست بریده عباس = می کنی افتخار یازهرا

همچو مرغی که دانه برچیند = می شوی دست بکار یازهرا

بر گنهکارهای بی کس و کار = هم محلی گذار یازهرا

میشوی با تمام فاطمیون = بر جنان رهسپار یازهرا

مهر تو جلوه میکند صد جا = ای بزرگوار یازهرا

مانده ام با چنین مقام چرا = گشته ای بی مزار یازهرا

که هیف کوتاه بوده عمر شما = گل هجده بهار یازهرا

سینه ی تو بهشت احمد بود = شد به آتش دچار یازهرا

غنچه از شاخه با تکان افتاد = خانه شد لاله زا یازهرا

سر آن ضربه ای که تو خوردی = شیعه شد سوگوار یازهرا

آمدی تا به خویش ، در افتاد = بین آن گیر و دار یازهرا

میخ مگذاشت تا که تو خود را = بکشانی کنار یازهرا

میکنم این قصیده را کوتاه = با دلی داغدار یازهرا

کاش مهدی بیاید و گردد = آن مزار آشکار یازهرا

هر که با شعر من شکسته دلش = با همان انکسار یازهرا

از برای ظهور منتقمش = گوید از دل سه بار یازهرا

قاسم نعمتی

**************

السلام ای خزینه الاسرار
السلام ای مدینه الابرار
السلام ای عوالم الآیات
السلام ای جوامع الاخبار
همه خلقند زیر چادر تو
در حقیقت تویی تویی ستار
اختیار نبی است در دستت
مادری تو به احمد مختار
نیست اغراق گر بخوانندت
خواهر تیغ حیدر کرار
چاکر درگهت چنان حمزه
نوکرت همچو جعفر طیار
شجر طیبه تویی زهرا
تا ابد هستی ای شجر پربار
مصطفایی ولی به قالب زن
هم به رفتار و نیز در گفتار
طفل بیت تو سید الشهدا
کودک توست سید الابرار
هرکه جان می دهد به یک نگهت
بایدش خواند افضل التّجار
چمن کوچه باغ تو طوبی
خار کوی تو اعظم الاشجار
گر جمال خداست همسر تو
تو جلالی به ایزد غفار
قطره ای از متانتت شب قدر
ذره ای از شرافتت اسحار
نه فقط روز، بلکه نیمه ی شب
بوده ای در قنوت، مردم دار
مفتخر از گدایی تو بلال
بهره مند از غلامی ات عمار
باغ فردوس، بی رخت پائیز
با رخ تو خزان، همیشه بهار
جلوات تو لیله الاسری
خلواتت، مشارق الانوار
در طلوع سه گانه ات هر روز
مرتضی داشت با خدا دیدار
مهر تو در عروسی ات، بخشش
رَخت شام زفاف تو ایثار
منکران فضیلتت ملحد
مشرکان کرامتت کفار
چادرت در سرای اهل یهود
همچو پیغمبری است در انظار
نوکرانت همه اولی الالباب
چاکرانت همه اولی الابصار
پدرت همچو تاج بر سر تو
همچو آویز گردنت، کرار
پسرانت چو گوشواره ی تو
در تلألو به از دُر شهوار
پدر و مادرم به قربانت
جان و مالم به مقدم تو نثار
خون من فرش مقدمت ای دوست
روی من خاک درگهت ای یار
ای که آرد به جای شوهر تو
جبرئیل از بهشت بر تو انار
غوره ی باغ تو به از حلواست
دل روح الامین کند اظهار
علم ما لا یکون به سینه ی توست
شده از علم، جان تو سرشار
ای که فرمود مصطفای عزیز
در مقام تو مادر احرار
می رساند به جان من آسیب
هر چه آرَد به فاطمه آزار
مصطفی دیده از جهان پوشید
تا بدان جا رسید آخر کار
که دم اجر دادن احمد
دخترش سوخت در پس دیوار
معنی، آخر چه سان مودت بود
اقربای رسول و شعله ی نار؟!
بوسه گاه نبیّ اکرم را
هبه کردند بر نوک مسمار
 محـمد سهرابی

***************************
ای زهره ی سه نوبت حیدر تو را سلام
شأن نزول سوره ی کوثر تو را سلام

ای آفتاب صبح علی، بضعه الرسول
ای ماهتاب خانه ی حیدر تو را سلام

ای دختری که ام ابیها خطاب شد
در گفته های سید الاکبر تو را سلام

زیباترین دعای نبوت تو را که گفت
بادا فدات جان پیمبر تو را سلام

ای هم تراز خلقت نوریِ مرتضی
قبل وجود خلقت دیگر تو را سلام

ای یاس با طراوت گلزار اهل بیت
وی خانه ات بهشت معطر تو را سلام

آنکه شفاعت است به دستش امیدوار
تنها تویی به عرصه ی محشر تو را سلام

دختر مگو که جلوه ی قرآن ظهور کرد
یک حوریه به صبغه ی انسان ظهور کرد

در کام یار چون رطب انّما رسید
از بیت وحی حوری انسان نما رسید

معراج بی نظیر محـمد بهانه بود
او در جنان به خدمت خیرالنسا رسید

وقتی به سرّ لیله السرا وقوف یافت
احمد به شأن سوره ی قدر خدا رسید

ای نور امتحان شده ی قبل ما خلق
گیرم که عصمت تو به تصدیق ما رسید

تصدیق تو به مُهر خدای قدیم بود
زیرا نزول وحی از اول تو را رسید

نور تو بر درخت بهشتی سپرده شد
حبّ رسیده اش به رسول خدا رسید

الهام شد به یار که از میوه اش بچش
آنگاه نور فاطمه بر مصطفی رسید

سیبی که از بهشت نصیب خدیجه شد
نازم به میوه اش که طبیب خدیجه شد

قرآن اگر بشارت و انذار می دهد
از حبّ و بغض فاطمه طومار می دهد

ای مصحف تو مأخذ انشای اهل بیت
جبریل را بیان تو گفتار می دهد

ای عالمه به آنچه هنوزت نیامده
قرآن هم از کتاب تو آمار می دهد

مکتب نرفته بود ولی ایزد از ازل
درس تو را به احمد مختار می دهد

کردار تو به قاطبه ی انبیای وحی
آموزش فضایل رفتار می دهد

قدر تو را خدای محـمد شناخته
کز حبّ تو امانُ من النّار می دهد

محراب را به سجده در آرد سجود تو
وقتی اذان، مؤذن بیدار می دهد

در دفتر ثنای تو ای دختر نبی
این بس که تو، معلم والای زینبی

قرآن بدون وحی گر انشا نمی شود
بی فاطمه کلام حق افشا نمی شود

ای شادمانی دل پیغمبر خدا
یاد خدا بدون تو معنا نمی شود

دل، بی غم تو مست میِ معرفت نبود
مستی بدون جام طهورا نمی شود

ای مُظهر جلال و شکوه موحدان
از رتبه ی تو هیچکس اعلا نمی شود

بی تو خدا گر اذن شفاعت نمی دهد
حکم خدا بدون تو امضا نمی شود

مومن به سوی نور خدا می کند نظر
این نور جز ولای تو زهرا نمی شود

همسایه را به خویش مقدم شمرده ای
یعنی گره بدون کرم وا نمی شود

آن شیعه ای که دم ز ولای تو می زند
باید تو را به حشر به زحمت نیفکند

بیهوده نیست گرد به پایت نمی رسد
دست فلک به مدح و ثنایت نمی رسد

ای اختیار اول و آخر به دست تو
بی تو کسی به مُلک هدایت نمی رسد

ای بانویی که قابض الارواح وقت مرگ
بی اذن تو درون سرایت نمی رسد

تو آن زنی که جز به حمایت ز رهبرت
بیرون ز درب خانه صدایت نمی رسد

تنها نه اینکه سرور زنهای عالمی
مردی به جز علی به ولایت نمی رسد

دنیای بی وفا به چه کار آیدم اگر
دستم به رشته های عطایت نمی رسد

وقتی عمل به حکم شریعت نمی کنم
حال دلم به بال عطایت نمی رسد

گفتا نبی که نور من از عرش برتر است
این نور هم ز نور تو ای روح کوثر است

تو رهبر قیام بزرگان عالمی
تاج سر تمام شهیدان عالمی

روح علی به جان تو وابسته از ازل
نفس نبیِ اعظمی و جان عالمی

ای برترین معلم اخلاق اولیا
تو اسوه ی تمامی خوبان عالمی

روح عفاف را تو به عالم دمیده ای
الگوی دین و قله ی ایمان عالمی

در طاعت و عبادت و تقوا و راستی
فخر بشر، سرآمد نیکان عالمی

تنها نه ای عفیفه تو ای سرور زنان
الگوی کامل همه مردان عالمی

بی تو بهشت و جان و جهان ارزشی نداشت
تو روشنیِ دیده و جانان عالمی

باید کنیم پیروی از راهکار تو
ایثار تو شجاعت تو اقتدار تو

ای باوقار، دختر معراج، فاطمه
وی بر سر وصی و ولی تاج، فاطمه

ای از طواف کعبه، تو مقصود عارفان
مُحرم شوند گر به تو حجاج، فاطمه

هرکس به تو ارادت خود را نهان کند
از اردوی تو می شود اخراج، فاطمه

آرایش کلام تو تأویل ناب وحی
هر واژه هر نگارش و هر واج، فاطمه

منصور وار هر که خریدار دار شد
روزی شود برای تو حلّاج، فاطمه

تاریخ شاهد است که از بی مروتی
پیوسته نام توست در آماج، فاطمه

با خون دل هنوز رود خون کربلا
تا کی شود خیام تو تاراج، فاطمه

تا شیعیان حدیث تو را گفتگو کنند
در اصل، روضه های تو را جستجو کنند

ای مادر حسین و حسن فتح باب کن
بار دگر برای علی انقلاب کن

در راه اعتلای ولای علی، بیا
با دست خود محاسن ما را خضاب کن

دیگر میان کوچه تو تنها نمی شوی
ای خطبه خوان، سپاه علی را خطاب کن

اردوی ظلم و اردوی مظلوم را ببین
ما را برای یاری دین انتخاب کن

در جان ما تو روح خدا را دمیده ای
روحی فداک، کاخ ستم را خراب کن

در پیروی ز قافله سالار انقلاب
ما را هم از شمار شهیدان حساب کن

قدس شریف دیده به سرداب دوخته
دیگر ظهور مهدی دین را مجاب کن

شکر خدا صدای عدالت طنین گرفت
راه علی شتاب در این سرزمین گرفت
 حاج محمود ژولیده
****************************
از تو هر چند که دورند همه

طالب فیض حضورند همه

نذر کردم به بلایم بکشی

عاشقان تو صبورند همه

به کسی غیر خدا رو نزدی

اهل توحید غیورند همه

دیدن ذات خدا ممکن نیست

این چنین نیست که کورند همه

نیستی پیش من اما هستی

غیبها عین حضورند همه

به گذرگاه نباید دل بست

همه در حال عبورند همه

دختران رحمت دنیا هستند

پس چرا زنده به گورند همه

آخر جاده ی سالک زهراست

عارفان در پی نورند همه
 علی اکبر لطیفیان
*********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی