کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها-۱۸
************************

در گلشن دین مظهر تقوی زهراست

روشنگر دل شافع فردا زهراست

آنکس که به وصف او محـمد فرمود

بانوی جهان ام ابیها زهراست

****************

یا فاطمه ای منشاء خیروبرکات

مهرتو بود قبولی صوم وصلوة

فرمود نبی خدا گناهش بخشد

هر کس که برای تو فرستد صلوات

*******************

از ‌فضل ‌و ‌شکوه بی ‌حسابت فرمود

از عاطفه های مستجابت فرمود

برداشت خدا عذاب را از شیعه

آن روز که «فاطمه» خطابت فرمود

********************

اسرار ‌حقیقی حیاتم زهراست

معنای عبادتم، صلاتم زهراست

دیگر چه غم از کشاکش این دنیا

وقتی که فرشته نجاتم زهراست

*****

ای در تو خلاصه ‌حُسن ‌خلقت زهرا

نور ازلی عرش و جنت زهرا

اقرار به فضل و کرم و رحمت تو

شد شرط تکامل نبوت زهرا

*****

جز با تو به سوی بی کران ‌سیر‌ی نیست

در کون و مکان بدون تو خیری نیست

عالم همه ابعاد وجودی تو است

در ‌هر ‌دو ‌جهان فقط تویی ، غیری نیست

*****

ای کوثر حُسن بی کران یا زهرا

حُسن تو فراتر از بیان یا زهرا

از نور عبادت تو روشن می شد

هر روز تمام آسمان یا زهرا

***

هر ‌دم به ‌ضر‌یح بی ‌نشانت ای ماه

بسته ‌ست دخیل قلب من با هر آه

عمریست ‌تپش ‌ها ‌ی دلم می گوید:

«یا فاطمه ا‌شفعی لنا عنداللّه»

یوسف رحیمی

**********************

خوانند فرشتگان مکرر صلوات

چون هست زهر ذکر نکوتر صلوات

توحید ونبوت و امامت هرسه

چون در نگری جمع بود در صلوات

********************

عرشیان یکسره تکبیر زنان آمده‌اند

خیلِ خوبان بهشت خنده کنان آمده‌اند

بوی یاس است و صدایی که فقط می‌گوید

مادرِ آل محـمد به جهان آمده‌اند

 

آن شب که به معراج تو رفتی از هوش
آن سیب بهشتی که به جان کردی نوش
با اذن خداوند کریم و رحمان
امروز شده بهشتِ تو در آغوش

 

چون لحظه‌ی مولود تو گردید، رسول
گویی که بود ذکر و ثنایی به لبش
رخسار تو را نبی ببوسید و گریست
آن روز ندانست کسی از سببش

 

دیگر امشب سحر عاشقی آغاز شده
لب جبریل به روحِ نبی همراز شده
بی‌گمان مکه کنون شاهد اعجاز شده
چشم زهرا به سوی چشمِ پدر باز شده
بانوی حجب و حیا آمده ماشاء الله
بگو امّ النجبا آمده ماشاء الله


عرشیان بی سر و پا خنده کنان می‌آیند
همه زن‌های بهشتی ز جنان می‌آیند
اهلِ آگه به همه علمِ نهان می‌آیند
بهرِ دیدار شه کلِ زنان می‌‌آیند
بزم افلاک سرشتان همه در زمزمه است
شب میلادِ پر از میمنتِ فاطمه است


یاس خود را نبی هر لحظه ببوید به‌به!
از عیونش گل احساس بروید به‌به!
با سرشکش رخ آن غنچه بشوید به‌به!
طفل خود سجده کنان بیند و گوید به‌به!
حق به دلدارِ خودش عالمی از دل داده
به رسول نبوی یک مه کامل داده

این که بر بالِ خدیجه نورگون چون ماه است
از دلِ شادِ علی شاه عرب آگاه است
مادرِ پاک حسن، زینبِ غمگین آه است
به خدا مادرِ مظلومه‌ی ثارالله است
او خودش اسوه‌ی تابنده‌ی زنها باشد
به خدا بهرِ پدر امّ ابیها باشد

**********************

ساقیا امشب می دیگربده

جرعه ای از باده ی کوثربده

امشب ازکوثررسد بوی بهشت

گشته جان ازبوی آن نیکوسرشت

هردلی امشب اسیر کوثر است

کوثرالحق شاهکار داوراست

حق زکوثر میکند جلوه گری

باوجودش مینماید داوری

کوثر حق کیست غیراز  فاطمه

عصمت حق نیست غیرازفاطمه

فاطمه آن اصل جام کوثر است

درحقیقت هم نبی هم حیدراست

مژده امشب کوثرحق آمده

عصمت والای مطلق آمده

دست بوسش گشته ختم الانبیا

باده نوشش حضرت خیر الوری

بند قنداقش بود حبل المتین

آستانش قبله ی اهل یقین

****

نوررویش رهگشای عالم است

ازسبویش مست ، خیل آدم است

درجلالت شاهکار داوراست

دررسالت هم نبی ر امادر است

گشته عالم ازوجودش منجلی

ساقی جامش علی باشد علی

برامامان او امامت میکند

درصف محشر قیامت میکند

ازورودش حشرغوغا میشود

باحضورش صحنه زیبا میشود

ذکر اهل محشر ازاحسان همه

فاطمه یا فاطمه یا فاطمه

حسان

*********************

مدح تو زهمچو من کجا آید

این کار خداست ازخدا آید

اوصاف تو ای ملیکه ی هستی

وحی است که باید ازسما آید

تاحق سخن اداکند جبریل

با کوثر وقدر وهل اتی آید

خیزد پی دست بوسی ات احمد

ازدور اگرت صدای پا آید

این نیست عجب اگر کنیزت را

چون مریم ازآسمان غذاآید

یا بهر طواف حجره ات کعبه

بازمزم و مروه وصفاآید

بردست تو بوسه زد نبی کاین دست

بردست خدا گره گشا آید

جائی که دوبار بردرت هرروز

برعرض سلام مصطفی آید

جا دارد اگر برای دربانی

موسای کلیم با عصا آید

عیسی برد آرزوی بیماری

کاین جا به بهانه ی شفا آید

ای آنکه زتار تار هرمویت

آوای خدا خدا خدا آید

ازتو همه عفوو بخشش ورحمت

ازما همه عجز و التجا آید

با اشک دودیده شستشویم ده

وزخاک مدینه آبرویم ده

***

ای دوستی ات عصاره ی قرآن

وی دشمنی ات شراره ی نیران

تعریف تو انما یرید الله

توصیف تو هل اتی علی الانسان

حق ، سید کائنات احمدرا

داده است به احترام توفرمان

بامنطق وحی گفت پیغمبر

ای جان پدر پدر تورا قربان

بی مهر تو هرکه مُرد کافر مُرد

ای بغض تو کفرو مهر تو ایمان

یک قطره زاشک چشم توکوثر

یک ذره زمهر روی تو غلمان

دلداده ی کوی قنبرت فردوس

روزی خور خان فضه ات رضوان

***

تنها نه گدات من همه عالم

ازجن وملک گرفته تا آدم

هم غبطه خورد به قنبرت عیسی

هم رشک برد به فضه ات مریم

دربذل تو نه سپهر ناپیدا

درکوی تو جبرئیل نا محرم

خوبان همه بنده ی توومانیز

عالم همه سائل تو و من هم

با لطف تو زنده زیستم یک عمر

بی مهر تو بنده نیستم یک دم

بار گنه تمام عالم را

با مهر تو گر برم ندارم غم

درحشر اگر توپای نگذاری

گیرند تمام انبیا ماتم

ذکرهمه روزحشر یا زهراست

حتی شخص پیمبر خاتم

اعجاز خلیل ازدمم خیزد

بانام تو گر به حشر روآرم

ای روی نبی به دیدنت گلگون

وی پشت علی به همتت محکم

مائیم و ولایت تو یازهرا

محتاج عنایت تو یا زهرا

********************

امروز بوی یاس بوی دیگری بود

چرخ وفلک را های وهوی دیگری بود

تیغ فلق امروز آب دیگری داشت

خورشیدهم رنگ ولعاب دیگری داشت

صبح ازورای دفع شب چون تیر آمد

خورشد آمد لیک خیلی دیرآمد

دیشب که تزئین آسمان عرش میشد

از عرش تا بیت نبوت فرش میشد

مه چشم خورشید جهان را تیره میکرد

ازانعکاس نورزهرا خیره میکرد

میگفت باخورشید با شوروامیدی

نوری که میبینم تودرعمرت ندیدی

باجلوه ای کز جلوه ی زهرا گرفتم

تاروز محشر روشنایی را گرفتم

من بعد من باید که عالم تاب گردم

روشنگر سیاره ومهتاب گردم

باید که شمس زهره وناهید باشم

یعنی تو مه باشی ومن خورشید باشم

دیشب اذان عشق سر میداد عالم

تبریک بر خیرالبشر میداد عالم

دیشب تلاءلو کرد مروارید سرمد

همتای حیدر آمدو دخت محـمد

طفلی که دیشب زد قدم بر چشم عالم

طفل است اما بنت وام وعشق خاتم

یک طفل اما مریمش طفل دبستان

یک غنچه اما رونق هر باغ وبستان

یک نور اما نور را نور است نوراست

یک جلوه اما جلوه ی حق را ظهوراست

یک عشق اما عشق را شورآفرین است

یک خوب اما بهترین را بهترین است

یک زن ولی مردآفرین روزگاراست

ناموس شیرکردگارو کردگاراست

یک جسم اما روح را روح مجسم

کشتی صدها نوح را نوح مجسم

باآنکه موجوداست وبا هستی قرین است

خود علت ایجاد افلاک وزمین است

ماتم چه میگویم زبانم بی زبان است

بهر طویل مدح زهرا بی کران است

گربازتاب وجه رب العالمین است

آئینه ی قد امیرالمؤمنین است

ای محرم شادی وغمهای پیمبر

آغوش پرمهر تو ماوای پیمبر

ای رطب ویابس، درید عِلم تو معلوم

حکم قضا درپنجه ی حکم تو محکوم

ای آشنای ناشناس دهر زهرا

ای با پلیدیهای عالم قهر زهرا

اوج ولایت گربخوانم باترانه

ترسم که تکفیرم کند خلق زمانه

القصه آن عشقی که دردنیا وعقباست

فرمود پیغمبر که عشق پاک زهراست

********************

من خدایم که همه کوی مرا میجویند

همه ذرات فلک حمد مرا میگویند

من خدایم که همه راه مرا میپویند

همه جانها به ید قدرت من میرویند

همه چیزو همه کس درهمه جا مال من است

دل هر جامد وجنبنده به دنبال من است

آن زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان ؟

درمکانی که مکان یاد ندارد چه مکان ؟

نه شبی بودو نه روزی ونه چرخی ،نه جهان

نه پری بود و نه جبریل ،نه دوزخ نه جنان

دل من درپی یک واژه ی بی خاتمه بود

اولین واژه که آمد به نظر فاطمه بود

زطفیل گِل او ساخته ام دنیارا

من به عشق رُخ او ساخته ام طاها را

میل اوبود بسازم علی اعلی را

جبرئیل وفَلک و آدم وپس حوارا

زازل تا به ابد هرچه وهرکس مستند

همه مدیون رُخ فاطمه ی من هستند

به خداوندی خود فاطمه ام بی همتاست

فاطمه چون من تنها به دوعالم تنهاست

زمیان همه آثار که از من برجاست

همه ی داروندارم گل روی زهراست

نه همین بهر پدر پاره ای ازتن باشد

فاطمه پاره ای ازجان وتن من باشد

حیدر توکل

*******************

ای مهجت قلب مصطفی دستم گیر

محبوبه ذات کبریا دستم گیر

با انکه علی است رکن ماکان و یکون

ای رکن علی مرتضی دستم گیر

*******************

مهر زهرا شستشوی هر پلیدی میکند

لطف او مارا بری از ناامیدی میکند

نامه ای کز خامه در توصیف زهرا شد سیاه

هرسیاهی  را مبدل برسفیدی میکند

********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی