کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

نوحه دهه اول محرم

  • ۱۱۶۵ نمایش
  • نوحه دهه اول محرم
    ************************

    مسلم ابن عقیل

     

    مرد غریب و تنها ، مگه داره تماشا

    کردم دعا که زینب ، کارش نیفته اینجا

    می بینم اون روزی رو که ، زلفت به دست باده

    رو مرکبی از نی میای ، زینب پیشت پیاده

    چشای هیز و دورگرد ، دنبالتون زیاده

    من که بلاگردونتم

    تا به ابد مدیونتم

    ******

    سرو شکسته قامت ، شدم تو این عمارت

    نگا کنم چه جوری ، تو روی تو قیامت

    کاش چشم من از روی دار ، به خواهرت نیفته

    دعام اینه که گل زخم ، به اکبرت نیفته

    من میثم تمار تو

    سر داده ام بر دار تو

     محمد مبشری

    دریافت سبک

    ************************

    ورود کاروان به کربلا

     

    اینجا کجاست برادر ، رحمی بکن به خواهر

    ترسم از اینه اینجا ، از تو جدا شم آخر

    انداخته سایه بر سرم ، ابر سیاه ماتم

    پس لا اقل تنهام نذار ، یادت باشه باهاتم

    تو بی کسی تنهام نذار

    من بی تو می میرم ای یار

    ******

    بغض سپاه غم زد ، راه گلوم و سد کرد

    هر استخاره ای که ، کردم بازم اومد بد

    بار سفر رو وا نکن ، برگرد بریم مدینه

    از وقتی اینجا اومدیم ، قلب همه حزینه

    انگار که هر چی طالع ، شوم تو این زمینه

    افتاده شوری بر دلم

    این سر زمینه قاتلم

     محمد مبشری

    ************************

    طفلان حضرت زینب (س)

     

     با قامتی خمیده ، نوبت به من رسیده

    هر زنی که تو خیمه اس ، یه مادر شهیده

    می دونم این گل های من ، قابلتو ندارن

    راضی نشو تو خیمه ها ، از غصه جون سپارن

    داداش بدون هر چی دارن ، به پای تو میذارن

    اینا دیگه جون بر لبن

    اینا گلای زینبن

    ******

    بغض تو گلوم نشسته ، راه نفس رو بسته

    بذار برن فدات شن ، به پهلوی شکسته

    نشکن دل شکسته رو ، بیا بازم ثواب کن

    این هدیه ی ناقابلو ، خودت زیاد حساب کن

    فکر کن علی اکبرن ، از خونشون خضاب کن

    این ناله رو ممتد مکن

    دست من و تو رد مکن

     محمد مبشری

    ************************

    عبدالله ابن الحسن

     

    می خوام برات پسر بشم ، فدایی پدر بشم

    با دست خالی اینجا ، برای تو سپر بشم

    پاشو بریم عمه روی ، زخمات بزاره مرحم

    با کاسه های دیده هام ، برا تو آب بیارم

    با تو چه کردن نیزه ها ، تنت پاشیده از هم

    میره کنار تو خوش‌ِ

    من و غم تو می کُشه

    ******

    من اون گلم که پژمرد ، دست خزون منو برد

    کاشکی من و میکشتن ، یه زخم به تو نمی خورد

    رو سینه ی مجروح تو ، فقط آروم می گیرم

    خدا رو شکر با عمه هام ، نمی بینم اسیرم

    دارم شبیه اصغرت ، تو آغوشت می میرم

    جونم اومد بر لب عمو

    وای از غم زینب عمو

     محمد مبشری

    ************************

    اشعار قاسم ابن الحسن

     

    شکسته استخونم ، به لب رسیده جونم

    خدا کنه تا وقتی ، بیای زنده بمونم

    کاشکی میشد قاسم پاشه ، دور سرت بگرده

    ببین تموم پیکرم ، پر از گلای درده

    بیا که ممکنِ نفس ، از سینه بر نگرده

    دِینِ حسن گشته ادا

    دیگه شدم حاجت روا

    ******

    طعم عسل همینه ، تن یکی با زمینه

    نذار کسی تو خیمه ، این بدن و ببینه

    ای کاش واسم بازم خبر ، از تو حرم بیاری

    تا هست علمدارت عمو ، محال کم بیاری

    حی علی خیر العمل

    جسمم شده موم عسل

     محمد مبشری

    ************************

    ورود به کربلا


    دیده ام ابر بهار است بیا برگردیم

    دلم از غصه فکار است بیا برگردیم

    آن سیاهی که عیان بود نه نخلستان است

    لشگری بین غبار است بیا برگردیم

    میزبان بهر پذیرایی ما آمده است

    یا به دنبال شکار است بیا برگردیم

    آن کمان دارکه با تیر سه شعبه آنجاست

    مات این کودک زار است بیا بگردیم

    به علی اکبر و عباس قسم در آن سو

    نیزه در دست سوار است بیا برگردیم

    ************************

     دفن شهدای کربلا

     

    گل زهرا چرا به تن نداری کفن

    یوسف من چرا شدی تو بی پیرهن

    بر تو ای یار من

    بوریا شد کفن

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    پیکر بی سرت به خاک دشت بلا

    راس خونین و پاکت به سر نیزه ها

    ای تو شیب الخضیب

    ای شهید غریب

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    خاک صحرا شده به پیکرت چون کفن

    غسل تنت بود به اشک چشمان من

    آمده مادرت

    نوحه خوان در برت

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    از غریبی تو اشک ملائک روان

    جبرئیل آمده در بر تو روضه خوان

    ای تو قران من

    دین و ایمان من

    وا حسینا وا حسینا

    محمد مبشری

    دریافت سبک

    ************************

    اسارت کاروان کربلا

     

    من جدا گشتم از نور دو عینم خدا

    دیده ام روی نی راس حسینم خدا

    راس خاکستری

    می کند دلبری

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    میهمانم شدی قاری قرآن من

    آیه ی عشق خود بخوان تو بر جان من

    ای سر مه جبین

    بی کسی ام ببین

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    گرچه قامت کمان شدم ز بار غمت

    می کشم روی دوشم همه جا پرچمت

    بی تو آرام جان

    برده ام کاروان

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    بر دلم جلوه کن ای مه خاکستری

    تو پر از خون و من نیلی و نیلوفری

    از سر نیزه ها

    کن نگاهی مرا

    وا حسینا وا حسینا

     محمد مبشری

     ************************

    اسارت در شام

     

    ای خدا زینب و مجلس نامحرمان

    تشت زر پیش رو راس حسین در میان

    ناله ی کودکان

    ضربه ی خیزران

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    تهمت خارجی به آل حیدر زدند

    بر لبان حسین به پیش خواهر زدند

    وای از این دست غم

    جور و ظلم و ستم

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    قاری عشق من دگر تو قرآن مخوان

    هر چه خوانی عدو زند به روی دهان

    خون روی لبت

    قاتل زینبت

    وا حسینا واحسینا

    ******

    بار دیگر اخا آیه ی قرآن بخوان

    تا که از ما رود دیده ی نامحرمان

    خوانده خصم ای عزیز

    دخترت را کنیز

    وا حسینا وا حسینا

     محمد مبشری

    ************************

    اربعین حسینی

     

    از سفر آمده زینب تو یا حسین

    آمده یار جان بر لب تو یا حسین

    از تو یک اربعین

    دورم ای مه جبین

    واحسینا ، واشهیدا

    ******

    کاروان تو را به سویت آورده ام

    قد کمان گشتم و یاری تو کرده ام

    بردم از تو پیام

    کوفه و شهر شام

    واحسینا ، واشهیدا

    ******

    خاک قبر تو را سرمه ی چشمان کنم

    بر سر تربتت فدا دل و جان کنم

    حب تو دین من

    عشقت آیین من

    واحسینا ، واشهیدا

     محمد مبشری

    ************************

    نوحه شام غریبان

     

    فاطمه جان بیا شام غریبان شده

    بر سر نیزه ها راس شهیدان شده

    خیمه سوزان شده

    دیده گریان شده

    وا حسینا وا حسینا

    ******
    نعش گل های تو به خاک و خون ها تپید

    قامت زینبت ز بار ماتم خمید

    یک طرف قتلگاه

    یک طرف خیمه گاه

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    کربلا یکسره کرب و بلا بود و غم

    ضرب سیلی و تازیانه های ستم

    چون مدینه چها

    گشته در کربلا

    وا حسینا وا حسینا

    ******

    چون امام عشقم به آتش تب بسوخت

    بین شعله ها ماند و دل زینب بسوخت

    جان نمودم فدا

    شد ز آتش رها

    وا حسینا وا حسینا

     محمد مبشری

    **********************

    زمینه حضرت رقیه (س)

     

    حالا که وقت زیارت رسیده
    مسافرم من با قد خمیده
    ادخل یا طلعة الرشیده
    عمه محض خاطر من
    بابا شد مسافر من
    به رویش روشن شد چشم زائر من
    حسین وای
    ******
    لبی نداری تا بوسه بچینم
    بدن نداری تا رو پات بشینم
    انگشترت کو تا اونو ببینم
    گلگون گشته روی ماهت
    خونی شد موی سیاهت
    رقیه رقیه تشنه ی پناهت
    حسین وای
    ******
    چشمات و وا کن گوشامو نیگا کن
    بازم با دستات زخمامو دوا کن
    از حلق بریده دخترت رو صدا کن
    تنها تو قفس اسیرم
    بابا با تو پر می گیرم
    دعا کن دعا کن تا که من بمیرم
    حسین وای

    ************************

    شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

     

    ای امیر بی سپاهم شد خرابه قتلگاهم ۲
    حسین، سختی دوران یتیمی
    درد بی درمان یتیمی
    ای حسین جان ای حسین جان
    بابا! زیر بار غصه ها بابا! من شدم ام البکاء ۲
    بابا یا أبا المظلوم حسین ۳

    مثل زهرا رنگ و رویم لخته خونها بین مویم ۲
    حسین، با دل محزون و خسته
    چند عضو من شکسته
    ای حسین جان ای حسین جان
    بابا! لرزه افتاده تنم بابا! پاره شد پیراهنم ۲
    بابا یا أبا المظلوم حسین ۳

    قلب من شد پر شراره روسریم گشته پاره ۲
    حسین، چشم تو لبریز دود است
    پای چشم من کبود است
    ای حسین جان ای حسین جان
    تنگ است این دل غم پرورم
    سنگ است بالش زیر سرم ۲

    بابا یا أبا المظلوم حسین ۳

    ****************************

    شهادت حضرت رقیه (س)

     

    حالا که اومدی، تو رو خدا نرو
    صفا دادی بابا، امشب خرابه رو

    حالا که اومدی، دیگه پیشم بمون
    دست رو سرم بکش، بگو رقیه جون

    بابایی، منو تو آغوش بگیر، از قدیما حرف بزن
    راستی حواسم نبود، تو که نداری بدن

    بابا، توی این روزگار
    بابا، دیگه تنهام نذار
    بابا،رها کن من رو از این شام تار

    بابا،حسین بابا حسین

    زخمی شده سرم، در نمیاد صدام
    چشام ضعیف شده، درد می‌کنه پاهام

    زخمی شده سرت، سوخته چرا موهات
    خاکیه صورتت، خونی شده لبات

    بابایی، جز این لبای سالم، شدم منم مثل تو
    هی میزنم رو لبام، تا که بشم مثل تو

    مثل، تو که بی کفنی
    تنها، دارم یه پیرهنی
    بابا، بگو من ذالذی ایتمنی

    *******************

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی