کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار شهادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام

**************

شهادت حضرت - رحمان نوازنی

 

سکوت می وزد و بادها پریشانند

و در به در همه در کوچه های بارانند

 

شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند

یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند

 

قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند

به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند

 

هزار آدم آواره ی پشیمان گرد

دوباره منتظر سوره های انسانند

 

تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست

و چاه ها که پر از ناله های پنهانند

 

شکست فرق نماز خدا به شمشیری

به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!

 

هنوز خون سرش روی فرق محراب است

و جمع قبله نشینان هنوز گریانند

 

هنوز کوفه  و شهر مدینه می گریند

و بین یک در و دیوار روضه میخوانند

رحمان نوازنی

 

***********************************

شهادت حضرت امیرالمومنین(ع) - محمد حسین رحیمیان

 

دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد

وقتی تو را بابای من دنیا ندارد

 

رفتی ؛یتیم بی قرار شهر کوفه ...

...حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد

 

رفتی برای زینب تو خستگی ماند

دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد

 

خونت نوشته گوشه محراب مسجد

این کوه طور عاشقی موسی ندارد

 

دنیا پدر جان تا خود روز قیامت

مانند تو گریه کن زهرا ندارد

 

رفتی و از این شهر بردی مهربانی

کوفه برای ماندن ما جا ندارد

 

رفتی خیال دشمن تو گشت راحت

در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد

 

فکری به حال روزگار دخترت کند

در روزهایی که حرم سقا ندارد

 

محمد حسین رحیمیان

****************************

شهادت امام علی(ع) - حسن لطفی

 

چشم های به رنگ خون ات را

بر پرستار خود کمی وا کن

دلِ من شور می زند بابا

گریه های مرا تماشا کن

**

گر چه بستم شکاف زخمت را

خونِ تازه دوباره می ریزد

گر چه بر معجرم گره زده ام

لخته خون، پاره پاره می ریزد

**

بعد لبخند قاتلت بر من

تو چرا خنده می کنی بابا

شب بی مادریِ ما را باز

این چنین زنده می کنی بابا

**

واژه هایی که خاطرات من است

باز تکرار می کنی هر بار

کوچه ی تنگ، خنده و هیزم

میخ در، دود، آتش و دیوار

**

مُردم از روضه خوانی ات امشب

سوختم پایِ هر وصیت تو

سرِ شب از شکاف در دیدم

حال عباس را ز نیت تو

**

دست او را گرفتی و گفتی

رو سپیدم کن ای رشید علی

پیش زهرا کن آبرو داری

آبرویم بخر، امید علی

**

جان تو، جان خواهرت زینب

ای علمدار کاروان حسین

حیدر بی مثال عاشورا

جان تو، جان دخترانِ حسین

**

نکند کودکی شود تشنه

نکند دختری زمین بخورد

نشود با تو خیمه ای بی تاب

نکند مادری زمین بخورد

**

دست هایت اگر زمین افتاد

نام زهرا به لب ببر، جان گیر

بدنت را سپر کن و بشتاب

خم شو و مشک را به دندان گیر

**

تشنه لب مشک آب را  به لبِ

کودک بی زبان بگیر عباس

تیر وقتی به چشم هایت خورد

مدد از زانوان بگیر عباس

**

دست وقتی که نیست با صورت

از سرِ زین به خاک می افتی

غرق در تیر، ای کمان ابرو

به زمین چاک چاک می افتی

**

مادری می رسد به بالینت

دست دارد به روی پهلویش

کاش چشمت نبیندش وقتی

جای یک دست مانده بر رویش

 

حسن لطفی

*********************************

شهادت امام علی(ع) - یوسف رحیمی

 

از لطف و دستگیری تو حرف می زنم

از شیوهٔ‌ امیری تو حرف می زنم

 

از وصله وصله های ردای خلافتت

مولا ز بی نظیری تو حرف می زنم

 

از سفره های نیمه شبت در خرابه ها

از کهکشان شیری تو حرف می زنم

 

بر شانهٔ‌ تو جای یتیمان کوفه بود

از اوج سر به زیری تو حرف می زنم

 

از چاه اشک و آه فراق و حکایتِ

شبهای گوشه گیری تو حرف می زنم

 

از بیست سال خانه نشینی و بی کسی

از غربت غدیری تو حرف می زنم

 

دیگر نفس به سینهٔ‌ من حبس می شود

وقتی که از اسیری تو حرف می زنم

 

داغ تو بیشتر به دلم چنگ می زند

هر چه که از دلیری تو حرف می زنم

 

از کوچه ها و روضهٔ‌ یار جوان تو

از ماجرای پیری تو حرف می زنم

 

دستان حیدری تو را صبر بسته بود

آنروز اگر که پهلوی مادر شکسته بود

یوسف رحیمی

 

******************************

شهادت امام علی(ع) - یوسف رحیمی

 

با آنکه استقامت تو فرق می کند

این روزها حکایت تو فرق می کند

 

اینجاست درد، دشمنت آخر غریبه نیست

بعد از رسول، غربت تو فرق می کند

 

دستان حیدری تو را صبر بسته است

با دیگران اسارت تو فرق می کند

 

دستی که روی فاطمه ات را نشانه رفت

فهمیده بود غیرت تو فرق می کند

 

سیلی به روی ام ابیها تو را شکست

آقای من! مصیبت تو فرق می کند

 

گفتند بعد فاطمه از پا فتاده ای

حق داشتی امانت تو فرق می کند

 

سی سال پیش! این در و دیوار شاهدند

اصلاً شب شهادت تو فرق می کند

یوسف رحیمی

******************************

شهادت امام علی(ع) - علی اکبر لطیفیان


از تو سر و زمادر من سینه ای شکست

تا صبح حشر بر سر و بر سینه میزنم

جدم که نیست در بر تو مادرم که نیست

دارم برای چند نفر سینه میزنم

**

من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت

زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود

گر چند ضربه هم زده بودن باز هم

پیشانی تو بیش از این وا نمیشود

**

گفتند گفته ای که مرا کوچه میبرند

می خواهم از بیان خودت بشنوم بگو

گفتند گفته ای که تماشام میکنند

میخواهم از زبان خودت بشنوم بگو

**

بابا خودت بگو سر بازار میروم

بابا خودت بگو که گرفتار میشوم

بابا خودت بگو به سرم سنگ میزنند

بابا بگو بدون علمدار میشوم

علی اکبر لطیفیان

*********************

شهادت امام علی(ع) - علی اکبر لطیفیان

 

حالا که نیست مادر من هست دخترت

حتی حسین هم به فدای تو و سرت

 

از مسجد مدینه که خیری ندیده ای

یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت

 

دل شوره ام شبیه هراس مدینه است

رنگ کبود پر شده در دیده ی ترت

 

آیا زمان رفتن تو سوی مادر است؟

خیلی به یاد فاطمه ای روز آخرت

 

من قصد کرده ام که اگر رفتنی شدی

گیسوی خویش پهن کنم در برابرت

 

چه ضربه ای زدند که ای کاش می زدند

آن ضربه را به جای تو بر فرق دخترت

 

چه ضربه ای زدند که ابرو شکاف خورد

چه ضربه ای زدند که افتاد پیکرت

 

خون از بدن کنار زدن عادت من است

آن روز خون سینه و حالا سحر سرت

علی اکبر لطیفیان

*************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی