کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-3

**************

مهدی نظری

 

دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته

قطعاً نبی مثال تو همسر نداشته

دادی تمام ثروت خود را به راه دین

دین خدا شبیه تو یاور نداشته

وقتی وجود پاک تو شد مهد فاطمه

یعنی کسی شبیه تو مادر نداشته

بی بی خوشا به حال تو، چون هیچ مادری

داماد، مثل ساقی کوثر نداشته

چشمش همیشه دوخته بر دست ها بُود

هر کس ز خاک خانۀ تو بر نداشته

سلطانی اش ز خادم دربار کمتر است

آن کس که منصب خود از این در نداشته

جن و ملک به خاک درت غبطه می خورند

بر ذکر و سجدۀ سحرت غبطه می خورند

تو در میان خیل زنان بهترین شدی

ام الائمه، لایق صد آفرین شدی

تو در گذشت عمر خودت با رسول ما

بالاتر از همه، به خدا یار دین شدی

بسیار با دعای تو مؤمن شدند و بعد

تو مادرانه مادر این مؤمنین شدی

حُسن جهان به بودن عرش برین اوست

بی بی تویی که زینت عرش برین شدی

از جان و مال و هستی و عمرت گذشتی و

با حضرت رسول امین همنشین شدی

بی بی چه شد که خسته شدی از زنان شهر

بی بی چه شد که با غم و غصه عجین شدی

بی بی چه شد که درد و اَلَم کم نداشتی

هنگام مرگ خود کفنی هم نداشتی

بی شک پس از تو همسر تو بی سپر شد و

بار رسالتش به یقین بیشتر شد و

در بین دشمنان به ظاهر رفیق خود

با غصه های امت خود خونجگر شد و

با رفتنش شکست دل و شعلۀ فراق

در بین قلب فاطمه ات شعله ور شد و

این شعله ها به خانۀ حیدر نفوذ کرد

تا فاطمه شهیدۀ دیوار و در شد و

فریاد زد که فضه بیا محسنم، ولی

با ضرب کینه دختر تو بی پسر شد و

افتاد کنج بستر و هی ناله کرد و بعد

مانند یک کبوتر بی بال و پرشد و

با دیدنش علی چقدر سر به زیر شد

لحظه به لحظه زینب دلخسته پیر شد

***********************

محسن ناصحی

 

سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد

حق مسلمانی ما با تو ادا شد

دستت کلید قفل های بسته بوده

پیغمبر از دستان تو حاجت روا شد

اسلام بی تو بی گمان در شعب می مرد

دین خدا با همتت دین خدا شد

تو اجر زحمت های احمد بودی اما

مزد تو بانو! حضرت خیرالنسا شد

مادر بزرگی مثل تو دارد،جز این نیست

زینب اگر آیینۀ زهرا نما شد

ای داغ تو بر سینۀ خاتم نشسته

بی تو درون قلب زهرا غم نشسته

در عفتت مریم کنیز صبح و شامت

آسیه خدمت می کند، هاجر سلامت

مال و منال و هستی ات شد خرج اسلام

احمد به حیرت مانده در نوع مرامت

زهرا فقط در دامن تو رشد کرده

ای مادر زهرا همین بس در مقامت

طرز جهاد تو زبان زد مانده بانو

خلق خدا ماندند در نوع قیامت

حق است اگر در رتبه ات عمری بگوئیم

دین خدا یکجا سند خورده به نامت

با این که بر عرش خدایت پا نهادی

رفتی و داغی بر دل زهرا نهادی

***************************
محمد فردوسی

 

شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم

ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم

ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم

سینه کبودهای عزای خدیجه ایم

از لطف فاطمه است که ما مادری شدیم

با یک دعای نیمه شبش کوثری شدیم

وقتی خدیجه مادر ما شیعه ها بُوَد

دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُوَد

با یک دعاش، حاجت ما هم روا بُوَد

از چه پی عبای رسول خدا بُوَد؟!

وقف خدا شده همه مال و منال او

پیغمبر خدا شده محو خصال او

او اوّلین زنی ست که غم پرور نبی ست

کوری چشم عایشه ... او همسر نبی ست

هم همسر نبی ست وَ هم یاور نبی ست

یعنی که بعد شیر خدا لشکر نبی ست ...

... آثار رنج در وجناتش عیان شده

مانند محتضر شده و نیمه جان شده

این روزها که حال و هوایش عوض شده

از بس که گریه کرده صدایش عوض شده

مکّه، مدینه شد که صفایش عوض شده

از چه خدیجه طرز دعایش عوض شده؟!

دختر برای مادر خود گریه می کند

مادر برای دختر خود گریه می کند

دنیا بنا نداشت به زهرا وفا کند

دنیا بنا نداشت که حق را ادا کند

می خواست که خون به دل مرتضی کند

با هیزم آمده که جهنّم به پا کند

نامردِ بی حیا... روی او را کبود کرد

با تازیانه بازوی او را کبود کرد

**********************

محمد بیابانی

 

بالاتر از بالایی و بالانشینی

هر چند با ما خاکیان روی زمینی

شایستۀ وصف زبان کردگاری

نه درخور توصیف های این چنینی

ده روز آغاز مرا حسن ختامی

یعنی دعای هر شبم را آمینی

حسن تو محض با پیمبر بودنت نیست

قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی

انگشتر پیروزی دین خدا را

تو با بهای جان و اموالت نگینی

طرد تو از سمت قریشی های مکه

باعث نشد یک لحظه هم از پا بشینی

نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد

در هر کجا همراه ختم المرسلینی

مثل فدک نام تو را هم غصب کردند

تو بهترین مصداق ام المومنینی1

حالا ببین نسل تو دنیا را گرفته

با این حساب اول شما ام البنینی2

* این روزهای آخر عمر خودت را

هر روز با یک غصۀ تازه قرینی

رخساره ی تو رنگ رفتن را گرفته

احساس تلخ لحظه های واپسینی

در چشم هایت اشک حرف درد دارد

انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی

دلواپس ایام تلخ روزگار

بعد از فراق رحمتٌ للعالمینی

دلواپس یک سینۀ بی تاب هستی

دلواپس یک میخ داغ و آتشینی

رفتی که زهرا دخترت را در هجوم

چل مرد نامرد و فشار در نبینی

ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری

وقتی که آن جا گفت یا فضّه خذینی

از همسرت جای کفن پیراهنش را

می خواستی... اما چرا با شرمگینی

ای وای از آن پیکری که بی کفن ماند

وقتی که می کردند با نی لاله چینی

جواد حیدری

 

******************************

ایثار تو عصاره ی ایثار هل اتی

بوده است جان و مال شما نذر مصطفی

دین با جهاد مالیِ تو بیمه گشته است

تو حق مادری به همه کرده ای ادا

مزد همه رشادت بی وقفه شما

آمد کفن برای تو از عرش کبریا

جسمت کفن شد و نوه ات بی کس و غریب

عریان بدن شود به روی خاک کربلا

رحمی به کهنه پیرهنش هم نمی کنند

تا که کشید آخر کارش به بوریا

چیدند یک به یک همه اعضای اطهرش

وای از دل عقیله ی سادات، خواهرش

 

احسان محسنی فرد

*******************************
خبر پیک اجل مادر کوثر شده بود

صحبت از رفتن غمخوار پیمبر شده بود

مالک الموت برایش پرو بال آورده

مادر حضرت صدیقه کبوتر شده بود

وقف اسلام شد و وقف خدا و قرآن

عاشقانه چقدر حامی رهبر شده بود

اصلا از برکت او هست اگر اسلام است

اینچنین بود که او از همه برتر شده بود

تا چه حد است مقامش که کنار زهرا

نام او وارد ادعیه ی دفتر شده بود؟

بار بست همدم و دلدار پیمبر حالا

نوبت ام ابیهایی دختر شده بود

دختری ماند از او ، دختری همچون خود او

دختری که سپر و حامی همسر شده بود

چقدر غصه ی کج راهی مردم را خورد

چقدر آه شد و دیده ی او تر شده بود

علت بوی خوش شهر مدینه از اوست

عود آتش زده اند – شهر معطر شده بود !

دختری ماند از او دختری همچون خود او

زینبی که همه عمر وقف برادر شده بود

عزت و هیبت او هیمنه ی دشمن ریخت

خطبه خواند ، کوفه و می دید که حیدر شده بود

یک تنه خود یه سپاه است ، بترسد دشمن

چه کسی گفت که او لحظه ای مضطر شده بود

به کجا ختم شد این شعر چرا اینگونه ؟

قافیه ها همگی مادر و دختر شده بود !

 

یاسر مسافر

***********************
هنوز چهره مکه غبار ماتم داشت
هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت
دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود
به سینه درد و غم و غصه های عالم داشت
سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود
کسی که حسن کمال چهار مریم داشت
چه بانویی که خدایش سلام می فرمود
که نامه ی عَمَلَش مُهر مِهر خاتم داشت
یگانه بانوی مردی که از عدالت خود
تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت
سخای حاتم طایی کجا و این سفره
که درب خانه جودش هزار حاتم داشت
برای حضرت ام الائمه این یک بس
که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت
خدیجه مادر ما اولین مسلمانی است
که با ولای علی عهد خویش محکم داشت
در آخرین نفسش با اشاره می فرمود
همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت
فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب
به روی گونه چو گلبرگ یاس شبنم داشت
به اهل بیت بگو تا ملازمش باشند
به هر زمان که به مادر نیاز مبرم داشت
کسی به صورت او لطمه بعد من نزند
شنیده ام که فلانی دو دست محکم داشت
پس از وصیت ام الائمه پیغمبر
خدیجه را به عبایش ز خود مقدم داشت
در آن دمی که کفن از بهشت آوردند
هوای رحلت او روضه محرم داشت

محمود ژولیده

*********************

جواد حیدری

اى همسر با وفاى احمد

اى همنفس دعاى احمد

اى جان به ره حبیب داده

اى عاشق و مبتلاى احمد

اى زینت خانه ی پیمبر

ممنون ز تو شد خداى احمد

از جان و مقام و مال رَستى

مردانه شدى فداى احمد

اسلام ز تو گرفته رونق

از توست رَسا، صداى احمد

سیلى نه! ولى تو سنگ خوردى

اى سینه سپر براى احمد

سر منشأ کوثرى خدیجه

لیلاى پیمبرى خدیجه

اى فاطمه را تو پروریده

اى رنج و بلا بجان خریده

سادات ز تو مقام دارند

صدّیقه، زکیّه و رشیده

مکّه ز تو افتخار دارد

بر خویش قدوم تو بدیده

کعبه به طواف توست مُحتاج

با خون دلت شدى شهیده

مرغ دل شیعه پر شکسته

بر خاک غریب تو پریده

حتّى کفنى دگر ندارى

جانم بفداى تو  حمیده

با اشک نبى، رُخ تو را شُست

اوّل کفن بهشتى از توست

اى بانوى ذوالکرم خدیجه

اى مادر اهل غم خدیجه

دلداده تو حبیب حق بود

صاحب نفس حرم خدیجه

بر سفره تو نشسته حیدر

پیش همه محترم خدیجه

زود است براى دختر تو

غربت بخورد رقم خدیجه

اى کاش میان کوچه بودى

با فاطمه همقدم خدیجه

از ضربت قنفذ ستمگر

دستش بشود قلم خدیجه

آید ز تو و به نام زهرا

مهدى پىِ انتقام زهرا

**********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی