کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۹

*******************

گرفت ماه دو صد حلقه از ستاره به دست

به صفحه دف خورشید خوش تلألو بست

نسیم گرم سروش است روی مأذنه ها

دراین سماع ، سما رقص می کند چون مست

ندیده است زمین با تمام تجربه اش

چنین طراوات و شیدایی از زمان الست

به روی برف نشسته است رد پائی سبز

و این به معنی آن که بهار در راه است

طبیعت از نفس پاک مهر احیا شد

بمیرد آن که به یک عمر بوده مرده پرست

به پیش مقدم آن کس که عشق می آرد

به جای بارش باران فرشته می بارد

***

قمر به دور زمین دست و پای خود گم کرد

و ابر بارشی از شبنم تبسم کرد

زلال چشمه که از آب برف می جوشد

زگرد مقدم دلدار ما تیمم کرد

شراب شور ز انگور عشق بیرون زد

دوباره لعل لبم بوسه از لب خم کرد

اگر چه عهد نمودم که می نیاشامم

ولی کرشمه ساقی به دل تحکم کرد

مبین که مست شدم حرف راست می گویم

به کفر خویش دلم حرف دین ترنم کرد

که دوش فارغ از این عالم شهود شدم

به سمت قبله دلدار در سجود شدم

***

اگر چه اهل ریا می کنند تحقیرم

خوشم که در رهت آماج تیر تکفیرم

من از گناه دلم هیچ پای پس نکشم

و حرف خویش چو نامرد پس نمی گیرم

هنوز جان نسپردم به رو نمایی تو

بیا و با کرم خود ببخش تأخیرم

جنون نتیجه یک جلوه از شمایل توست

من هلاک جنون، سینه چاک زنجیرم

اگر به سوی جمالت نماز می خوانم

تو خود شبیه خدائی و نیست تقصیرم

بر آن سرم که دلم با تو صاف صاف کنــ

بــه گـرد روی تـو تـا زنـده ام طـواف کـنـم

***************************

همه هست آرزویم که ببینم از تو روئی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جوی

بشکست اگردل من به فدای چشم مستت

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

الا که با قدمت از امید سرشاری

هزار رخنه در اعماق جان من داری

تو کز قبیله عشق و عشیره یاسی

تو کز تبار محبت ز قوم احساسی

خبر نداشت اگر لیلی از دل مجنون

ولی تو از دل مجنون من خبر داری

زنا امیدی اگر دامنت ز دست دهم

تو دست از دل بیچاره بر نمی داری

اگر تو حیدری این  حرفهای دیگر چیست

که خلق حیدر کرار نیست تکراری

بیا و پـرده ز رخ بـاز کـن همیـن یک بـار

کـه بـاز سـجـده کـنـم رو بـه حیـدر کرار

*********************

دیشب شروع شعرهایم باغزل بود

یک بقچه مضمون از تو در زیر بغل بود

از هر کسی می خواستم می گفتم اما

شعر شما حی علی خیر العمل بود

آنقدر شیرینی که حتی جوهری که

نام تو را با آن نوشتم چون عسل بود

یک روز می آید کسی از قرنها قرن

این جمله ی آرامش بین الملل بود

زیبا ندیده هر که مهدی را ندیده

در خانه یوسف هم این ضرب المثل بود

خورشید غیبت آفتابا در افول است

ای سوره ی آخر بیا وقت نزول است

این آسمان بی تو ندارد آفتابی

ترسم نباشم روزگاری که بتابی

ای دست معمار بزرگ آفرینش

بس نیست آیا اینهمه خانه خرابی

آقا بیا تا که نگویند این جماعت

افسانه ای افتاده در کنج کتابی

تو کیستی نوری سوار مرکب باد

من کیستم گرد و غباری در رکابی

لیلا تو من مجنون تویوسف من زلیخا

تو چشمه من تشنه تو آبی من سرابی

یک چندم علم تو در نزد عقول است

ای سوره ی آخر بیا وقت ظهور است

این صبح باشد یا که در شب آبشار است

این شانه تو یا که عرض کوهساراست

این چشم باشد یا دو چشم کوثر آقا
این ابروان تو یا که ذوالفقار است

فرقی ندارد در زمستان یا که پاییز

روزی که تو از راه می آیی بهار است

پیراهنت کو تا زعطرش زنده گردم

یعقوب چشمی که تو را چشم انتظار است

زیباترین ساحل لبان توست حتی

وقتی که کام خشکت آقا روزه دار است

ای ماه زیبای عرب وقت حلول است

ای سوره ی آخر بیا وقت نزول است

بگذار تا بین خیالاتم بمانم

تو میهمانی آمدی من میزبانم

خسته نباشی تازه از صحرا رسیدی

بگذار تا خاک عبایت را تکانم

از خاک زیر پایتان بهر تبرک

برداشته بر چشمهایم می کشانم

از راه دوری آمدی زحمت کشیدی

یک کاسه آبی شربتی چیزی که دانم

لب تشنه هستی آه حتماً روزه داری

افطار را اینجا بمان دردت به جانم

هرچه بفرمایید ناگفته قبول است

ای سوره آخر بیا وقت نزول است

مجنونم و راهی به جز صحرا ندارم

وقتی سراغ از خانه ی لیلا ندارم

یک گو شه ای کوچک برایم دست وپا کن

من در دل دریایی تو جا ندارم؟

ظرف مرا بشکن بیا از نو بسازم

کم جنبه ام ظرفیت دریا ندارم

میخواهم آنچه را که تو میخواهی برایم
نه آنچه را که دوست دارم یا ندارم

حتی اگر دانم کجا منزل نمودی

من پای تا خیمه رسیدن را ندارم

در خیمه ات نام عمو اذن دخول است

ای سوره ی آخر بیا وقت نزول است

مانند موج ازکعبه برمی خیزی آقا

یک روز دریا را به هم می ریزی آقا

دنیا به پیش پای تو برخیزد از جای

تو اولین معنای رستاخیزی آقا

بر چشمهای ما قدم بگذار آخر

باید سر جایش بود هر چیزی آقا

با تو بهاری جاودان می آید از راه

پایان بر دلتنگی پاییزی آقا

تومی رسی و قاتلان مادرت را

بریک درخت خشک می آویزی آقا

بین گلویت بغض فریاد بتول است

ای سوره ی آخر بیا وقت نزول است

*************************

امروزقراربخش دلها مهدی است

ذکر ملکوتیان همه یا مهدی است

آنروز که از کعبه برآید چون ماه

آیات محــمد و علی با مهدی است

*********************

امشب رسد از سامره بوی گل نرگس

گلها همه چشمند به سوی گل نرگس

بگرفته همه خوی به خوی گل نرگس

نرگس زده لبخند به روی گل نرگس

گم گشته در انوار الهی کره ی خاک

صوت صلوات است که سربرده به افلاک

تا دوست زند خنده و تاخصم شود کور

گردیده زمین بر سر گردون طبق نور

هم سامره سینا شده هم بیت ولا طور

ریزد عوض گل به زمین بال و پرحور

خورشید رخ مهدی سرزد شب نیمه

برچهره گل انداخته لبخند حکیمه

روید گل توحید ز کوه و چمن امشب

یوسف شده از مصر مقیم وطن امشب

یعقوب شنیده است بوی پیرهن امشب

مهدی زده لبخند به روی حسن امشب

خیزید وببینید گلستان حسن را

دردست حسن لا له ی بستان حسن را

خیزید که از پاره ی دل گل بفشانید

وز کوثر نور آتش دل را بنشانید

بر منتظران این خبر خوش برسانید

که امشب شب قدر است همه قدربدانید

با نور نوشتند به پیشانی خورشید

ماهی که جهان منتظرش بود درخشید

این صورت توحید و یا آیت نوراست

این قامت طوباست و یا نخله طوراست

داوود نبی را به لب آیات زبوراست

یا برلب مهدی سخن از روز ظهوراست

گوش همه برزمزمه ی یا رب مهدیست

ای منتظران مژده که امشب شب مهدیست

ای منتظران یافته غم خاتمه امشب

تبریک که روشن شده چشم همه امشب

بشکفت به شوق و شعف وزمزمه امشب

گل از گل لبخندبنی فاطمه امشب

مرغان بهشتی شده آواره ی مهدی

گردند به دور و برگهواره ی مهدی

مهدیست که احیاگر قانون حسین است

مهدیست که شمشیرش مدیون حسین است

اووارث پیراهن گلگون حسین است

والله قسم منتقم خون حسین است

بر پرچمش این نقش عیان با خط نوراست

ای منتظران مژده که هنگام ظهوراست

این یوسف زهراست که سوی وطن  آید

این ماه دلاراست که در انجمن آید

این جان جهان است که اینک به تن آید

برمنتظران پاسخ یابن الحسن آید

خیزید حضور پسر فاطمه امشب

لبیک بگویید به مهدی همه امشب

**************************

بهار آمد و عطرش به هر دیار زدند

به جای جای زمین نقشی از بهار زدند

هزار و فاخته و کبک و قُمری و بلبل

ز صحن باغ و چمن زاغ را کنار زدند

به هر کجای درآید نسیم عطر افشان

مگر که بر نفسش بوی زلف یار زدند

هزارها عَلَم سرخ و زرد و آبی گل

به این نوید به گلزار و کوهسار زدند

به شوق کیست چراغانی چمن کین سان

هزار شعله به هرسیم و شاخسار زدند

چو کوه موکب میلاد حضرت مهدی است

که بر زمین و زمان اینهمه نگار زدند

رسید مهدی موعود کز ولادت او

به فرق عشق و وفا تاج افتخار زدند

عصاره همه گلهای احمدی مهدی است

گل همیشه بهار محــمدی مهدی است

 

طلایه دار سحرگاه نور می آید

امیر قافله عشق و شور می آید

گشوده پنجره نور بر زمین و زمان

امام نور که در سال نور می آید

امام یازدهم را به شادی و تبریک

ملک زِ هر طرفی در حضور می آید

ز شوق تابش این آ فتاب آزادی

ز ذره ذره سرود سرور می آید

پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت

ز میهمانی ربّ غفور می آید

ز غیب یافته الواح مهدویت را

کلیم عالم رجعت ز طور می آید

بود کریم و همین بس کرامتش که مدام

از او عنایت و از ما قصور می آید

عصاره همه گلهای احمدی مهدی است

گل همیشه بهار محــمدی مهدی است

 

به کوچه ای که گذار تو گلعذار افتد

فلک به شوق تو در خاک رهگذار افتد

بهار سبز کجا ، دلپذیر برخیزد

اگر نه سایه تو بر سر بهار افتد

امید بوسه به پای تو بر سرش باشد

شکوفه ای که ز دامان ساخسار افتد

نگاه لطف اگر لحظه ای فرو بندی

هر آنچه هست در این کار گنهکار افتد

شده است شهرچراغان زنوروعشق و صفا

مگر گذار تو جانا به این دیار افتد

به خاک شهر و دیاری که پای بگذاری

به کوچه کوچه آن نقش افتخار افتد

بیا و سکه دولت بزن که حق با توست

که سکه های مجازی ز اعتبار افتد

گلاب ذوق من است این سرود شورانگیز

که بر صحیفهز کلک گهر نثار افتد

عصاره همه گلهای احمدی مهدی است

گل همیشه بهار محــمدی مهدی است

 

اگر چو لاله دلی داغدار دارم من

ز داغ عشق تو بر جان شرار دارم من

شبی که یاد تو در خاطرم گل افشاند

هزار خرمن گل در کنار دارم من

تویی بهشت من و تا تو با منی ای دوست

دگر به روضه رضوان چه کار دارم من

به پیشگاه تو چونمی خرند شرم حضور

رخی عرق زده و شرمسار دارم من

به لحظه لحظه چشم انتظاری زهرا

که بهر دیدن تو انتظار دارم من

اگر چه ننگ تواَم از گناه می دانی

ز بندگی درت افتخار دارم من

ز آستانه لطفت بگو نرانَندم

کجا روم چه کنم با تو کار دارم من

به هر بهانه که آید به دست با دل خویش

همیشه نام خوشت را شعاردارم من

عصاره همه گلهای احمدی مهدی است

گل همیشه بهار محــمدی مهدی است

*****************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی