کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۶

*****************

خوب است ابتدا ز خدای کریم گفت

از لطف های واسطۀ آن رحیم گفت

باید پس از مرورِ ثناء الجمیل از آن

ذرّیَة الکرام و ابن الکریم گفت

از حب عشق حب خدا حب اهل بیت

از نعمت بزرگ، ز نور العظیم گفت

وقتی کلام فاضله گل می کند به لب

ممکن شود ز صاحب قلب سلیم گفت

باید ز نهرهای جنان گفت گاه گاه

وز میوه های ناب بهشت نعیم گفت

گاهی برای تلخی و تغییر ذائقه

باید ز دردهای عذابٍ اَلیم گفت

قرآن به سبک وحی بشارت دهد بما

آنجا که آیه های غلامٍ حلیم گفت

خواهی اگر سیادت نسل خلیل را

باید که از فداییِ ذبحٍ عظیم گفت

باید شناخت سیّد آل سلیل را

اِبنُ الحسین سَرور آل خلیل را

دل را خدا اگر که تدارک ندیده بود

ما را به مدحِ یار کجا برگزیده بود

وَحیی که دور از نظر جنّ و انس ماند

آری حدیث قدسی این نور دیده بود

یعنی همان ذخیرۀ نسل پیمبران

قبل از ظهورِ خود دل ما را خریده بود

نوبت به استغاثۀ آل نبی رسید

دین خدا به مشکل سخت و عدیده بود

تنها به یک اسارۀ خلقت نیاز داشت

یعنی نیاز بر قدم یک پدیده بود

باید که از تمام رسل عمر می گذشت

تا رو شود که یار که را برگزیده بود

وقتی نبی بشارت او داد بر حسین

قبل از طلوع، مژدۀ وصلش رسیده بود

احمد خبر ز اکبر لیلا دهد بما

وقتی که هیچ دیده جمالش ندیده بود

چشمِ علیِ اکبرِ لیلا گشوده شد

دل از تمام عالم و آدم ربوده شد

ای دل وصال را به کجا می بری مَبَر

توصیفِ خال را به کجا می بری مَبَر

آئینۀ تمام نمای محــمدی است

وصف جمال را به کجا می بری مَبَر

اینجاست شرحِ خَلقاً و  خُلقاً و منطقاً

شاهد مثال را به کجا می بری مبر

بر چهره اش جمال علی نقش بسته است

وجه جلال را به کجا می بری مبر

ای آنکه دم ز آیۀ اکمال می زنی

رشد و کمال را به کجا می بری مبر

او را قدم شبیهِ قدم های فاطمه است

شرحِ غزال را به کجا می بری مبر

ذبح عظیم را به تماشای او ببین

بَس امتثال را به کجا می بری مبر

بر روی دست حضرت ارباب کائنات

بنگر جمال نوری ارباب ممکنات

ای دیده اشکِ شوق ببار از نگاه خویش

یوسف دوباره باز در آمد ز چاه خویش

یوسف نه – مصطفای دگر دیده باز کرد

اعجاز شد که ماه در آمد به ماه خویش

تنها همین رسول برای بشر بَس است

حالا حسین فخر کند بر سپاه خویش

آیا امام مفترض الطاعه آمده

یا کبریا پناه دهد بر پناه خویش

این است فجر صادق و این است مطلعش

اینک فَلَک سلام کند بر پگاه خویش

وقتی خدا بهشتِ علی اکبر آفرید

دیگر گدا بهشت نخواهد ز شاه خویش

کوهِ گناه را به نگاهی بَرَد فرو

کِی نا امید می کندَم از نگاه خویش

سیر و سلوک عارفِ بالله را مگو

او ختم می کند ره ما را به راه خویش

ورد زبان حوری و قلمان علی علی است

ذکر تمام جمع رسولان علی علی است

ره وا کنید اکبر لیلا برون شده

وز خیمه گاه راهیِ دشت جنون شده

گویی پیمبر است و به محشر قدم زند

یا رب مگر قیامت کبری کنون شده

لب تشنه است، آب نمانده به مشک ها

بارانِ اشک بدرقۀ کاف و نون شده

بر پشت یالِ مرکب خود خواب رفته است؟

یا پشت اسب جسم علی واژه گون شده

صورت به صورت پسر خود گذاشتم

بابا ببین محاسن من غرق خون شده

حَلقَت به خون نشسته و نعشت به خاک و خون

با این قد رشیده ات ای ماه چون شده

این کوفیان به گریۀ من خنده می کنند

داغ دل خیام از این غم فزون شده

کارم ز داغ تو به تماشا کشیده است

فریاد من ببین که ز سوز درون شده

کارم کنار نعش تو بالا گرفته است

خیز و ببین که جشن تو اعدا گرفته است

محمود ژولیده

**************************

می‌ایستم امروز خدا را به تماشا

ای محو شکوه تو خداوند سراپا

ای جان جوان مرد به دامان تو دستم

من نیز جوانم، ولی افتاده ام از پا

آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را

ای عشق مینداز از امروز به فردا

آتش بزن آتش به دلم ای پسر عشق

یعنی که مکن با دل من هیچ مدارا

با آمدنت قاعده ی عشق به هم خورد

لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا

تا چشم گشودی به جهان ساقی ما گفت

"المنته لله که در میکده شد وا"

ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را

چشمان تو کانون تولا و تبرا

ای منطق رفتار تو چون خلق محــمد

معراج برای تو مهیاست، بفرما!

این پرده ای از شور عراقی و حجازی است

پیراهن تو چنگ و جهان دست زلیخا

لب تشنه ی لب های تو لب های شراب است

لب وا کن و انگور بخواه از لب بابا

دل مانده که لب های تو انگور بهشتی است

یا شیرخدا روی لبت کاشته خرما

عالم همه مبهوت تماشای حسین است

هر چند حسین است تو را محو تماشا

"چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان"

شد گوشه ی شش گوشه برای تو مهیا

از گوشه ی شش گوشه دلم با تو سفر کرد

ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا

مجنون علی شد همه ی شهر ولی من

مجنون علی اکبر لیلام به مولا

سید حمید رضا برقعی

***********************

بگو بلا بنویسند، ها که می‌خواهیم

تمام دهر نخواهند ما که می خواهیم

و چشم های تو جنّاتُ تَحتِهاَ الاَنهار

و چند تایی از این آیه ها که می خواهیم

به روز واقعه تنها رها نکن ما را

در آن بساط یکی آشنا که می خواهیم

به فرض روز جزا، بر عذاب تن بدهیم

بهشت هم که نباشد تو را که می خواهیم

تو باشی و پدرت باشد و خدا باشد

ببین بهشت تو را نیز با که می خواهیم

اگر که روز قیامت حسابمان نکنی

به زندگی سفر کربلا که می خواهیم

ببینم آنکه مرا نوکر آفریده تویی؟

کسی که قبل من این شعر را شنیده تویی

اگر به چشم تو لفظ غزال برگردد

به جسم مرده ی شعرم خیال برگردد

بدون تو من از این ماه بر نمی گردم

اشاره کن به دو ابرو  هلال برگردد

نگاه می کنی و آفتاب حیران است

به سمت غرب و یا که شمال برگردد

به ساحتی که تویی آسمان چه می فهمد

کسی به پای بیاید به بال برگردد

اگر مکبّر ما هم قد قیامت نیست

به خال خویش بفرما بلال برگردد

الهی این قد و بالا بلندتر نشود

قلم الهی از این سطر لال برگردد

که از جوار تن جاری تو حضرت کوه

رشید و سخت بیاید هلال برگردد

و عقل کل به جز این پاسخی نمی یابد

که از جوار تو با صد سوال برگردد

هادی جانفدا

*******************

مدینه و گل لبخند سیدالشهداست

شب است و خانه ثارالله و چراغ هداست

خدا عجب پسری داده بر امام حسین

که پای تا به سر آیینۀ رسول خداست

علی است نام و علی جلوه و علی آئین

علی جلال و علی صورت و علی سیماست

تمام چشم شده بـاغبان گلشن وحی

نگاهش از همه جانب به لالۀ لیلاست

تمامِ نـور بـود ذرّه، روی او خورشید

تمامِ حسن بود قطره، حسن او دریاست

خدا بـه یوسف زهرا دوباره یوسف داد

چه یوسفی که سراپای یوسف زهراست

هر آنکه دید جمال ورا به حیرت گفت

محــمد است ؟ علی؟ یا که سیدالشهداست؟

محــمد است علی؟ یاحسین؟ یاحسن است؟

به پنج تن قسم این حُسن کلِّ پنج تن است

ز بـحر نـور درخشید گوهری دیـگر

و یا به دست خدیجه است کوثری دیگر

مـدینه مکه شده، مکه بیت عبـدالله

کنـار آمنه بینـم پیمبـری دیـگر

و یا که مکه شده خانۀ امام حسین

و یا ز کعبه درخشیده حیدری دیگر

دوباره فاطمه آورده یک امام حسن

و یا عیان ز حسین است منظری دیگر

مـگر که ام‌بنین بـاز زاده عبـاسی

ظهـور کرده ز عبـاس، منظری دیـگر

مگر دوبـاره حسینی دگـر ظهور کند

که بـاز جلوه کند روی اکبری دیـگر

به جز درِ حرمش را که باب قرب خداست

خداشناس نیـم گر زنـم دری دیـگر

همین بس است مرا لطف و رحمت وکرمش

که جان کبوتر بام و دلم بود حرمش

قدش چو نخلۀ طوبا و هر دلی چمنش

رخش چراغ وجود و وجود، انجمنش

عجب مدار اگر آید از ریاض بهشت

زند رسول خدا بوسه بر لب و دهنش

ز مکتبِ «اَوَلَسنا عَلَی الحق‌»اش پیداست

که جان تازه دهد بر حسین، با سخنش

هزار قـافـله دل از پیمبران خـدا

زدند چنگ محبت به زلف پر شکنش

تن مطهـرش از جان پاک نیکوتـر

سلام خلق و سلام خدا به جان و تنش

عجب نـدارم اگر بشنوند بوی بهشت

هزار یـوسف مصری ز بوی پیرهنش

قرار می‌دهد از دست، روی دست پدر

ز بس که عاشق شمشیرها بـود بدنش

گشوده دیده به رخسار دلربای حسین

به عالم آمده تا جان کند فدای حسین

نخورده شیر بـود تشنه کامِ جامِ الست

به غیر دوست زده پشت پا به هر چه که هست

علی، حسین، حسن، زینبین یـا عباس

به هم دهند او را همچو لاله دست به دست

دو دست در دل قنداقه و دو چشم به دست

دلش بـه سلسلۀ زلف یـار شد پـا بست

گرفت جان به کف و ایستاد بر سر پا

به زخم‌های تنش چوبه‌های تیر نشست

سلامِ عشق بـر آن عاشق خداجـوئی

که هر چه را به جز عهد دوست بود، شکست

روا بود که ننوشند خلق، آب حیات

ز جام او که ز جام عطش بود سرمست

اگـر نبـود خطا، آشـکار می‌گفتم

که این پسر بود از کودکی حسین پرست

جهان فداش که تا پای جان حسینی بود

هنوز نامده در این جهان حسینی بـود

الا تمام محــمد به خلق و خوی و مرام

به خُلق و خوی و مرام محــمدیت سلام!

تـوئی شهید ولایت که از ولیت درود

توئی علی که ولیِّ خدات گفته سلام

شب ولادت تو آسمان به حیرت گفت:

که صبح یازدهم کس نـدیده مـاه تمام

قیام‌ها بـه قیـام تـو متصل بـایـد

که زندگیت سراسر قیام بـود قیام

توئی که از شب میلاد بر قد و قامت

قُماط بـود بـه حج شهادتت احـرام

شهادت تـو بـه تـوحید آبـرو بخشید

ولایت تو همان دین ماست در اسلام

اگر چه نیست نکوتر عبـادتی ز نماز

بدون مهر تـو حتی بـود نماز حرام

هماره نـور دهد مشعل هدایت تـو

تمام طاعت "میثم" بود ولایت تو

غلامرضا سازگار

*****************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی