کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۸

***************

محسن عرب خالقی

نشیب های دل من فراز می خواهد

فراز اشک مرا در نماز می خواهد

مؤید است به روحُ القُدس قلم اما

برای شعر سرودن نیاز می خواهد

اگر چه کرده دل من خیال پردازی

حقیقت است که عاشق مَجاز می خواهد

برای سفره ی بازش نیامدم اینجا

گدای این در، آغوش باز می خواهد

اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم

دلم دوباره شراب حجاز می خواهد

پیاله ای بدهیدم که دم زنم حق را

دوباره زنده کنم قصه ی فرزدق را

نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است

صدای پای بهاران ز راه آمده است

ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل

دوباره آیه ی قرآن ز راه آمده است

میان بیشۀ شیران هاشمی امشب

غزال عرصه ی ایمان ز راه آمده است

فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب

عزیز دختر ایران ز راه آمده است

زنی که در رگ او خون آریایی هاست

که از دیار دلیران ز راه آمده است

شب تولد فرزند شاه دختر ماست

زبان مادری او زبان کشور ماست

کسی که شد ششمین نور سوره ی انسان

کسی که خسته شد از سجده های او شیطان

کسی که هست تجلی پنج تن در او

کسی که شد پدر هشت قبله ی ایمان

کسی که با نفس یک غلام ساده ی او

نفس گرفته زمین مدینه از باران

کسی که موقع انفاق بین سائل ها

ملقّب است دل شب به صاحب انبان

به حق او حجر الاسودی شهادت داد

که جز به حق علی وا نکرده است دهان

به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام

ز اهتمام خلایق به احترام امام

بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را

صحیفه پخش کند بعد این نوایت را

برای این که بخوانیم «لا تؤدّبنی»

بخوان برای ابوحمزه ها دعایت را

تو با زبان خدا حرف می زنی آخر

چگونه یاد بگیریم ربنایت را

بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا

بیا و شرح بده داغ کربلایت را

بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل

بگو که بست به زنجیر دست و پایت را

بیا بگو چه به روز رقیه آوردند

بگو چگونه کشیدند عمه هایت را

کسی که حرف خدا و کتاب می آورد

کنار یک سر تشنه شراب می آورد

*************************

امیر عظیمی

ای شکوه فراز های دعا

نغمه ی عرشی و صدای دعا

دست من را بگیر از عَرشَت

بنده بنواز، ای خدای دعا

بنده ای را که دور افتاده

بنما امشب آشنای دعا

من دخیل دعای تو هستم

بنده ی ربّنای تو هستم

دلی امشب به خاک پات افتاد

ششمین دلبر خدا سجاد

یا علیِّ بن سید الشهدا

شد زِ ذکرت دلم حسین آباد

می نویسم اسیر یعنی من

که شدم با تعلقت آزاد

نوکر خانه زاد نام من است

عبدِ زین العباد نام من است

بارش رحمت خدایی تو

دلخوشی دل گدایی تو

سینه ی تو اگرچه پُر درد است

به جراحات دل دوایی تو

در اسارت اگر که باشی، باز

به کرم کردن آشنایی تو

گنج العرش است زیر پاهایت

رحمت واسعه است بابایت

ما به دستان تو مسلمانیم

از تبار شما و سلمانیم

شهربانوی ماست مادر تو

ما تو را خویشِ خویش می دانیم

بس که ما عاشق "علی" هستیم

میزبان شه خراسانیم

نه فقط قلب ما سرای شماست

کلِّ ایران ما برای شماست

شب میلادت ای سلاله ی نور

مست ذکر علی شدیم، چه جور

نورت ای آفتاب مشرقِ مِی

از دلِ خسته ام چو کرد عبور

یادم آمد فروغِ رویِ تو و

آن تجلّی و آن زمان حضور

گفتم این ماه عالم ذَر بود

که ازل از رخش منوَّر بود

گفتم این ماه آمده تا ما

برسیم از مسیر او به خدا

آمده دومین علی من و

علی خانواده ی زهرا

سفره ی شیعگی چه با نمک است

با علی های سیدالشُّهدا

پسرانش همه علی هستند

اسدُالله منجلی هستند

علی اکبرش چه غوغایی است

چه قَدَر هیبتش تماشایی است

از علی اصغرش چه گویم، چون

او خودش وقت رزم، زهرایی است

علی اوسطش سپهر دعاست

کار وی چون خداش یکتایی است

حضرت زین العابدین است او

با غمی جانگداز عجین است او

او ستم دیده و بلا دیده

کوفه و شام و کربلا دیده

دیده بر نی سر حسین و سپس

خنده ی نیزه دار را دیده

سر بازار دور عمّه ی خود

چقدر چشم بی حیا دیده

دور او حرف ناصواب زدند

لب به پیمانه ی شراب زدند

*************************

سید هاشم وفایی

ای که خورشید جمالت پرتو افشانی کند

عالمی را جلوه ات زیبا و نورانی کند

تو همان خورشید تقوائی که عرش و فرش را

از فروغ وجلوۀ تو حق چراغانی کند

جای دارد رهگذارت را ز گلهای بهشت

جبرئیل از عالم بالا گل افشانی کند

ای بهشتی رو عجب نبود اگر رضوان خلد

از جنان گرد سرت اسپند گردانی کند

می زند لبخند بر رویت حسین ین علی

تا تماشا در رخت آیات قرآنی کند

امشب از یمن قدوم با شکوه تو حسین

هرکجا سائل بود دعوت به مهمانی کند

زینت عبادی و شایسته باشد تا خدا

نام زین العابدین را برتو ارزانی کند

شب همه شب بردعا و نغمه ات مرغ سحر

گوش جان را می سپارد تا غزلخوانی کند

سر زند ازچشم تو تا عرش  یک رنگین کمان

هر زمانی دیده ات را اشک بارانی کند

هیچ کس را با چنین تقوا ندیدم غیر تو

سجده های خویش را اینقدر طولانی کند

ای شهید زنده جز تو کیست بعد از کربلا

تا از این گلشن به اشک خود نگهبانی  کند

شمع جمع محفل امروز مائی و زما

غیر تو فردا چه کس رفع پریشانی کند

کوثر توفیق می خواهد ز درگاه خدا

تا «وفائی» درمدیح تو ثنا خوانی کند

*************************

محمود ژولیده

دل فرشته در اطراف آسمان می رفت

به خواب شاه زنان ، سرور زنان می رفت

به خواستگاری والا عروس خود زهرا

سحر به خطه ایران نظر کنان می رفت

خدا ، برای حسین انتخاب کرده عروس

به خواب ناز دلش تا دم اذان می رفت

به گِردِ مادر داماد با سلام و درود

فرشته بود که مانند کاروان می رفت

زمان ، زیاد ز رویای ناز او نگذشت

میان جمع اسیران به بیکران می رفت

نشان فاطمه بود و نگاه های علی

در آن میانه نگاهی دوان دوان می رفت

همین که چشم علی نو عروس خود را یافت

حسین بود و نگاهش که خوش گمان می رفت

چه خواستگاری نابی عجیب جاذبه ای است

عروس در پی داماد ناگهان می رفت

. . . . . . . . . . . .

خلاصه پای عروسِ علی به خانه رسید

و نو عروس پی ، مادری جوان می رفت

نبود، بانوی رؤیاییِ شب وصلش

و یادش آمد از آن شب که قد کمان می رفت

کجاست فاطمه بیند که میهمان آمد

چه زود ، شاه زنان سوی میزبان می رفت

خبر رسید که پور حسین در راه است

پسر رسید ولی مادرِ جوان می رفت

چه با صفا پسری آمده ولی مادر

به شوق فاطمه هنگام زایمان می رفت

گزاف نیست ، بگوییم این عبارت را :

ز هیبت پسرش مادر از جهان می رفت

***

به دست حکمت گلچین چو باغبان می رفت

ز ره رسید گلستان و گل ستان می رفت

چه بانویی که شده نُـــه امام را مادر

چه کودکی که از او نور تا جنان می رفت

چه کودکی که جهان شد ز نور او روشن

شعاع روشنی اش تا به کهکشان می رفت

امامِ بعد حسین آمده خدا را شکر

و گرنه کرب و بلا نیز بی گمان می رفت

اراده ی ازلی در سرشت او پیداست

شهادتین ز لعلش ، چه خوش بیان می رفت

گرفت عمه در آغوشِ خویش آقا را

چه خوش ز هوش به لالای عمه جان می رفت

تمام عمر دلش با عمو هم آوا بود

دلش به گفتنِ ذکر حسین جان می رفت

***

به همنشینیِ هر بینوا عنایت داشت

کنار سفرة سائل چه مهربان می رفت

دعای خیر، دریغ از کسی نمی فرمود

به یاری فقرا با همه توان می رفت

به خانه ، دشمن خود را پناه و جا می داد

اگر که خصم به امید یک امان می رفت

گهی به درد غریبان رسیدگی می کرد

گهی به دیدن بیمار بی نشان می رفت

صحیفه اش همه دریایی از معارف اوست

به جنگ دشمن دین با دعا ، عیان می رفت

***

حقوق جملة ذرات را بیان فرمود

اگرچه حقِّ خودش دست ساربان می رفت

تمام زندگی و هستی اش به غارت رفت

کسی که یاری هر پیر و هر جوان می رفت

یکی ز سلسلة قتلِ صبر، اینجا بود

که در عبور ، ز یک قتلگاه ، جان می رفت

صدای عمه رسد : یا بقیه الماضین

ز آه تو همه ی جان کاروان می رفت

تحملی که دل خواهر صغیرت سوخت

صبور باش که جانت از این فغان می رفت

به تازیانه و تحقیر ، قافله برخاست

بهار عالَم اسلام چون خزان می رفت

میان سلسله یک کاروان ز عصمت بود

بدون قافله سالار و سایبان می رفت

عفاف بود که آنجا مقاومت می کرد

و زیوری که در آنجا به ارمغان می رفت

به نیزه بود که هجده سر بریده چو ماه

کنار زینب و سجادِ قهرمان می رفت

ز کربلا سوی کوفه ز کوفه تا سوی شام

هزار کرب و بلا بود کز توان می رفت

هزار جا ، جگر زین العابدین خون شد

گهی که نالۀ یا صاحب الزمان می رفت

*****************************

امروز را که میهمان آسمانم
در انتظار لحظه ی سبز اذانم
حتی شده از شوق با بال شکسته
خود را به سمت آسمان ها می کشانم
امشب که گرم دادن خیرات هستند
خوب است تا وقت سحر این جا بمانم
من تا گره را وا کنم از کارهایم
باید دعایی از صحیفه را بخوانم
سجاده ها تبریک، آمد استجابت
تسبیح ها، هو یا علی ورد زبانم
باید گدای حضرت سجاد باشم
طبق وظیفه نوکر این آستانم
آمد علی سوم این خانواده
بابا عقیقه کرده و خیرات داده
روح دعایت آبروی صد مسیحاست
از آبروی توست این که عشق زیباست

در چشم هایت موج می زد استجابت
آقا دخیل چشم هایت دست دریاست

در حالت سجده اگر چه روی خاکی
زیر پر و بالت همیشه عرش پیداست
پرواز را با دست بسته یاد دادی
رد قدم هایت میان آسمان هاست
تو شهربانو زاده ای و سهم ایران
اصلاً حرم سازی تو بر عهده ی ماست
وقتی اصالتاً تو از ایران مایی
با تو همیشه پرچم این خطه بالاست
ما از اهالی حسین آباد هستیم
فامیل های حضرت سجاد هستیم

مسعود اصلانی

*************************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی