کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۹

************

حسین آذری

بیا به ساحت خورشیــد اِنَّما برویــم

به دیدن گــلی از گلشـــن کَسا برویم

مدینه گشته چراغان ز نور بارقــه اش

زده است دست تمنا شفق به صاعقه اش

جهان به درج ولایت یکی گوهر دارد

بــه گـاهواره ی عزت علـی پسر دارد

ببین به خانه زهرا حضور فوج ملــک

گرفتـــه راه سما را خروش موج ملک

مهی ز گستره ی آسمـان فرود آمــد

بــه گوش بادیه آوای رود رود آمـد

کسی که خُلد برین را خدا به نامش کرد

ملک زمین و زمان انس و جان سلامش کرد

کسی که جلوه حق در فروغ رویش بود

نشــان بوســه مستانـه بر گلویش بود

ندیده چشم دو عالم چنین طلایـــه او

نشستــه شـاخه طوبــی به زیر سایه او

(به ابرگفتم از او چشم مهربان تر کیست

ز شرم، صاعقه زد، هرکجا رسید گریست)

تو ای ترانۀ رودی که جاری عشق است

صفا ز یمن تو اندر صحاری عشق است

صدای سبز تو می آید از دل صحـرا

چه با صفا شده ای گل ز تو گل صحرا

نهفته زورق عزت به موج سینـه ی تو

شــرف نشسته چه مستانه در سفینه ی تو

بسیط مهبط تو جلوه بهـــاران است

رهیـن منت خاکت بهشت رضوان است

نه اینکه ساقی ایمان اسیر جام تو شد

هــزار یوسف مصری یکی غلام تو شد

اگر به نام تو آدم لبش نمی جنبیــد

چـگونه عفو خدا را به چشم خود میدید

نجات نوح ز طوفان زخیر و برکت توست

جهان و هرچه در آن است مات هیبت توست

کلام معجز صد موسی کلیــم تویی

طلایـــه دار کرامت تویی کریم تویی

گرفته فطرس اگر پر ز یمن مقدم توست

هزار چشمه احسان به چشم زمزم توست

فدای  مقدم پاکت جهان و هستی بـاد

بنازمت که دلت پر ز حق پرستی باد

به(آذری) نظری کن توای بصیرت عشق

ببخش رزق دلش را تو هُرم طینت عشق


****************************
سید مجتبی ربیع نتاج

بخند تا که لبت لعل مستدام شود

جمال چهره ی تو ، چون مه تمام شود

صدای گریه ات انگار بانک تکبیر است

که نخل خم شده ی عشق در قیام شود

سحر رسیده نشستم از عشق می نوشم

که جرعه جرعه پر از اشک دیده جام شود

شبیه ذکر شده خنده ات به گهواره

که جبرییل امین با تو هم کلام شود

کشیده بال و پرش را به دور قنداقه

که اولین اثر سومین امام شود

نگاه تو  اثر مرهمی ایست تا زخمم

شبیه لحظه ی شیرین التیام شود

**************************
میرابوالقاسم ذوقی

این حسینی است که حق دلبر جانانۀ اوست

بحر عصمت صدف گوهر یکدانۀ اوست

این همان شمع شبستان ولایت که زعشق

شمع ایوان فلک سوخته پروانۀ اوست

گاه چون آیۀ رحمت شرف دوش نبی است

گاه چون مهر نبوت به سر شانۀ اوست

این همان شاه که با خیل ملک روح الامین

به گدائی همه شب بر در کاشانۀ اوست

این همان رند قدح نوش که با چرخ نهم

از ازل تا به ابد نالۀ مستانۀ اوست

می گساری است که هر درد و غم و زهر و الم

داشت ساقی ازل جمله به پیمانۀ اوست

هر کسی رند قلندروش و صافی مشرب

جرعه نوش وی و دردی کش میخانۀ اوست

آنکه افسانه خوبان شده در عرصۀ حسن

گوش آفاق پر از قصه و افسانۀ اوست

گرچه آئینۀ حق خانه ندارد ذوقی

گاه گاهی دل ویرانۀ ما خانۀ اوست

این جوابیست بر آن مرثیه کش گفت وصال

این حسین کیست که عالم همه دیوانۀ اوست

************************
رضا اسماعیلی

ای عاشقان ! خورشید در آیینه گل کرد

نور خدا ، در کوچه باغ سینه گل کرد

عالم مُعطّر شد ز نور عصمتی سبز

نور کمال حضرت آیینه گل کرد

شوریدگان عشق ! بوی یار آمد

مهر جمال دلبر دیرینه گل کرد

زد خنده خورشید شهادت بر شب ما

خون خدا ، ای عاشقان ! دوشینه گل کرد

بوی خوش معصوم پنجم منتشر شد

ماه مدینه ، در شب آدینه گل کرد

شکر خدا،‌ شب رفت و فجر صادق آمد

ای عاشقان ! خورشید در آیینه گل کرد

***************************
مسعود اصلانی

هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا

و چشم های پر از شوق رو به خدا

هوای این دل مجنون چقدر طوفانی ست

چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا

از آسمان خدا بوی سیب می آید

که برده هوش تمام اهالی دنیا

زمین شهر مدینه چو عرش اعلاء شد

ز ازدحام ملائک به شادی آن ها

نگاه خیره ی بالا به سمت خانه ی عشق

میان خانه دلی پر کشیده تا بالا

ببین دلی پدرانه تپید و شیدا شد

و مادرانه کسی گرم کفتن لالا

از آسمان خدا نور عشق تاپیده

به روی دامن مادر حسین خوابیده

علی دوباره در آغوش خود قمر دارد

میان خانه ی خود دلبری دگر دارد

کرامت قدم نو رسیده باعث شد

که باز فطرس پر بسته بال و پر دارد

پیمبر از لب او شهد عشق می نوشد

نمی تواند از این جام چشم بر دارد

ز ازدحام گدایان مجال حرکت نیست

شنیده اند دوباره علی پسر دارد

برای سوره ی کوثر شکوه فجر آمد

فقط خدا ز دل فاطمه خبر دارد

کنار مهد حسین آمده حسن امشب

شبی که نخل امید دلش ثمر دارد

ز بوی سیب، زمین خدا معطر شد

به آب، کشتی اربابمان شناور شد

پریده ایم به شوقی که آسمان باشی

و قطره ما و تو دریای بی کران باشی

مگر نگفته پیمبر حسین و منی پس

تو باید اشهد ربانی اذان باشی

بعید نیست که اصلاً حسین باشی و بعد

خدایگان دل بیقرارمان باشی

تو آفریده شدی این و آن گرفتارت

تو آفریده شدی عشق این و آن باشی

قسم به کعبه ی شش گوشه ای که تو داری

مدار شش جهت هفت آسمان باشی

تو سیدالشهدایی امام عاشورا

بعید نیست خداگونه جاودان باشی

امام کرب و بلایی و مثل مهتابی

خوشا به حال دل من که نعم الاربابی

**************************
علی اکبر لطیفیان

اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند

ولی برای پریدن زمانمان دادند

خبر دهید دوباره به بال فطرس ها

مجال پر زدن آسمانمان دادند

به احترام ملائک امانت حق را

به دست فاطمه ی مهربانمان دادند

بدون واسطه امشب کنار سجاده

تمام حُسن خدا را نشانمان دادند

قسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر

برای بردن نامت زبانمان دادند

امام سوم دنیا، امام عاشورا

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

برای آن که بیابیم ما خدایت را

گرفته ایم نشانی ردَپایت را

برای آن که به سمت خدایشان ببری

گرفته اند ملائک نخ عبایت را

و جبرئیل دلش تنگ می شد ای آقا

نمی شنید اگر یک شبی صدایت را

فرشتگان مقرب هنوز حیرانند

تو را به سجده درآیند یا خدایت را

زمین به دور خودش چرخ می زند تا که

نشان دهد به سماوات کربلایت را

امام سوم دنیا، امام عاشورا

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

به بوم عشق به مژگان تر کشید تو را

به وقت نافله های سحر کشید تو را

نه از برای زمین ها و آسمان ها بود

فقط برای خودش بود اگر کشید تورا

تو را مشاهده کرد و اسیر رویت شد

که از جمال خودش خوب تر کشید تورا

تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی

که زینب آمد و یکباره سر کشید تورا

برای آن که نشان زمینیان بدهد

سوار نی شدی و در سفر کشید تورا

امام سوم دنیا، امام عاشورا

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

تو آسمان بلندی و ما کبوتر ها

نمی رسند به بالای بامتان پرها

بدون بردن نام تو بی نتیجه بود

توسَل سر سجاده ی پیمبرها

شریعت از سخن تو حیات می گیرد

تویی که جاذبه بخشیده ای به منبرها

تو جای خود که قیامت کسی نمی داند

کجاست حدِّ نصاب مقام قنبرها

تو مثل کعبه‌ی سیّار آسمان بودی

که در طواف تو بودند جمله ی سرها

امام سوم دنیا، امام عاشورا

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

تو بی کران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود

تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود

حکایت من و چشمم حکایت عبد است

حکایت تو و چشمت حکایت معبود

و قبل از آن که شود جبرئیل حاجی عشق

کبوتر حرمت بود و کربلایی بود

یکی ز گریه کنان مُحرمت موسی

یکی ز مرثیه خوانان ماتمت داود

به نیت همه‌ی خانواده پیغمبر

«حسین منی انا من حسین» می فرمود

امام سوم دنیا، امام عاشورا

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

رسیده است زمان غروب عاشورا

چه می کشد ز وداع تو زینب کبری

تو روی شانه‌ی جبرئیل منزلت داری

به زیر این همه نیزه چه می کنی آقا؟

میان این همه نیزه که رو به پایین اند

صدای زینب کبراست، می رود بالا

حسین توست بله، باورش اگر سخت است

مُرمّل بدماء و مُقطّعُ الأعضا

کنار چشم ملائک به سمت تو خم شد

گذاشت روی گلوی بریده لب ها را

امام سوم دنیا، امام عاشورا

اگر تویی هدف عشق خوش به حال خدا

************************
وحید قاسمی

سرود قمری عاشق نوید میلاد است

بشیر خوش خبر روز عید میلاد است

نماز شکر اقاقی به سمت قبله ی نور

وضو گرفتن مریم ز آب دجله ی نور

نسیم صبح، به جشن ترانه آمده است

به سوی شهر مدینه شبانه آمده است

سر مناره ی گل  قاصدک  اذان  داده

مسیر مزرعه ی سیب را نشان داده

صدای چاوش ناقوس می رسد بر گوش

چراغ صومعه را باد می کند خاموش

ز عطر سیب تمام مدینه مدهوش است

درخت تاک در آغوش باغ بیهوش است

عجب شبی، همه جا رد نور می بینم!

عجب شبی، چقدر کوه طور می بینم!

شبی بزرگ، شب آفرینش مهتاب

شب تجلی ذات مقدس ارباب

شب تبسم خالق برای  خلقت عشق

شب سجود ملائک به پای حضرت عشق

چه افتخار عظیمی ست بهر اهل سما

شوند خادم دربار سید الشهدا

شب شکفتن گلخنده ی لب مولا

شب ظهور مسیحای حضرت زهرا

سکوت پنجره ها منطقی و سنجیده

حسین داخل گهواره تازه خوابیده

ستاره ها همه مات کران چشمانش

شدند معتکف آسمان چشمانش

هزار یوسف مصری اسیر لبخندش

هزار حاتم طائی فقیر لبخندش

غرور حیدری اش جلوه ای ز ایمانش

بهشت اصلی فطرس، بهشت چشمانش

حسین فاطمه تا خنده بر پیمبر کرد

تمام آینه ها را همیشه کافر کرد

ضریح لعل لبش بوسه گاه پیغمبر

شکسته قلب دقایق ز آه پیغمبر

کنار زخم جگر کاسه ای نمک می دید

لبان کودک خود را ترک ترک می دید

تبسم  نبوی  از لبان شان  افتاد

به یاد روضه ی دندان و خیزران افتاد

*************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی