کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۷

************

نقد هستی را خدا بر آل طاها هدیه کرد

تا علی را غنچه ای بی مثل و همتا هدیه کرد

در بهشت آرزو با خلقت نور حسین

عشق را عشق آفرین مفهوم و معنا هدیه کرد

در سپهر عشق و آزادی خدای ذوالجلال

در پگاه نور خورشیدی دل آرا هدیه کرد

باز بحر بیکرانِ رحمت حق موج زد

گوهری از بحر لطف خود به زهرا هدیه کرد

غنچۀ لب های حیدر با تبسم باز شد

زین گل سرخی که بر او حق تعالی هدیه کرد

عرشیان گفتند از عرش برین با فرشیان

گوشوارِ عرشِ خود را، حق به مولا هدیه کرد

من نمی گویم خدا گل داد در دست علی

بلکه می گویم به او باغی مصفا هدیه کرد

تا حسین بن علی چشمان خود را باز کرد

فطرس بی بال و پر را بال زیبا هدیه کرد

با شکوفائیِ خود دلدادگان عشق را

یک جهان شیدائی و شور و تمنا هدیه کرد

تا دل ما را به نور خویش نورانی کند

مهر او را دست رحمت بر دل ما هدیه کرد

روز اول حق به او بخشید عرش و فرش را

روز آخر او تمام هستیش را هدیه کرد

شکر لله ای «وفائی» از ولا و مهر او

توشه ای بر ما خدا از بهر فردا هدیه کرد

سید هاشم وفایی

********************

کدام بارقه بر جان کائنات افتاد

که می کشند تمام ملائکه فریاد

نوشته اند ملائک به ساق عرش خدا

تولد پسر فاطمه مبارک باد

شکوه نام تو را نه فلک همه راکع

به بارگاه تو هفت آسمان همه سجاد

ز لم یلد بشنو آفرین بر این مولود

عطای حضرت لم یولد است این میلاد

چنان وزیده ز گهواره تو عطر خدا

کنار مهد تو روح الامین به سجده فتاد

شنید نام تو را فطرس از پر جبریل

که تا حریم تو بی بال و پر به راه افتاد

فقط به کوی تو فطرس دوباره پر نگرفت

خدا ز عطر تو بر هر شکسته دل پر داد

چگونه لاف زنم از ولای تو تا هست

اسیر عشق تو سلمان، ابوذر و مقداد

سعید حدادیان

*********************

امشب شب نزول تمام ملائک است

باور کنید بخت، به کام ملائک است

هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت

پیوسته بحر بحر به جام ملائک است

بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان

صبح قیامت است، قیام ملائک است

بر هـر ملک کـه می‌نگرد از چهارسو

چشمش به ماه روی امام ملائک است

امشب ز صد هزار شب قدر، بهتر است

قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است

***

ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است

لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است

هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین

هر آیـه در ولادت او یـک ولایت است

نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت

این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است

دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید

امشب شب طلوع چراغ هـدایت است

این شمع جمع محفل اولاد آدم است

این کشتی نجـات غریقان عالم است

***

پیغمبـران همـه شـده محو نظاره‌اش

صف بسته‌انــد دور و بـر گاهـواره‌اش

این است آن سپهر ولایت که وقت صبح

خورشید و ماه گشته به دور ستـاره‌اش

خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابد

مرهون لطف و مرحمت بـی‌شماره‌اش

بالله عجیب نیست که در روز رستخیز

دوزخ بهشت گـردد بـا یـک اشاره‌اش

در روز حشر با کرَم خود چه‌ها کند

ترسـم ز نار، قاتل خود را رها کند

***

ملک وجود بسته به یک تار مـوی او

گل کرده بوسه‌هایمحَمد به روی او

این است کعبـه‌ای که تمامی کائنات

بگرفته‌انــد دست توسـل به سوی او

صورت نهد به خـاک قدم‌هـاش آبرو

تـا کسب آبــرو کنــد از آبــروی او

هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم

باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او

باید نـدا دهیم کـه عالم حسینی است

بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است

غلامرضا سازگار
*******************

  

**************

یارهر چه دلرباتر شد، بلایش بیشتر

بیگمان گردد فدا جانها برایش بیشتر

کربلا هر لحظه و هرشب صفا دارد ولی

کربلا با مهدی زهرا صفایش بیشتر

عشق، احسان قدیم ، آن قدیم احسان، به ماست

عشقبازی که  قدیمی شد وفایش بیشتر

او خلیل نیمه روز حج خون در کربلاست

میدهد قربانیانی در منایش بیشتر

گوهر جان و وجودش صیقلی تر میشود

هرکه ریزد اشک دیده درعزایش بیشتر

استجابت زیر قبه گرچه باشد بیشمار

صحن عباس علی  حاجت‌روایش بیشتر

بلیل طبعم طربناک است از نام حسین

دل که شوریده شود شور و نوایش بیشتر

هر کسی گوید حسین و هر که گرید بر حسین

میکند زهرای مرضیه دعایش بیشتر

خون دل خوردن اگرکافی نباشد درغمش

از سر و سینه بریزم خون به پایش بیشتر

هر چه سنگ طعنه برمن میخورد از روزگار

می زنم برسینه ام سنگ ولایش بیشتر

خواجه ای دارم که دارد درد خدمتکار را

از خطایم بخشش و لطف و عطایش بیشتر

هرکه گوید یاعلی و یاحسین و یا حسن

میشود زیبا و انوار خدایش بیشتر

آن طرف اما ببین وهابی بد ذات را

هر چه میمون زشتتر باشد ادایش بیشتر

صمد علیزاده

**********************

علی سپهری

امشب ز دل میکده پیمانه رسیده

جبریل خبر کرده که دردانه رسیده

هر کس که به پشت در میخانه رسیده

از زیر لبش ناله ی مستانه رسیده :

جز ساقی خود با همه بیگانه ام امشب

"زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب"

هر کس که شده عاشق دلدار بیاید

هر غمزده ی بی کس و بی یار بیاید

گویید به هر عبد گنهکار بیاید

ابلیس طمع کرده که این بار بیاید!

فطرس به تمنای نگاهی شده راهی

پر سوخته تا درگه شاهی شده راهی

تا دیده نبی آن رخ تابنده و مه رو

گل کرده به روی لب او نغمه ی یاهو!

دل برده پسر از پدرش با خم ابرو

از یمن قدومش شده در عرش هیاهو

او مظهر تابنده ی احسان قدیم است

الحق که حسین است!رحیم است و کریم است

عاشق همه جا ذکر لبش نام حسین است

ورد سحر و نان شبش نام حسین است

چشمش که بگرید سببش نام حسین است

اصلا همه ی تاب و تبش نام حسین است

با اسم حسین است که دردم شده درمان

با ذکر حسین است شفا بحر مریضان

هم در حرمش ذکر و دعا مست کننده است

هم تربت قبرش به خدا مست کننده است

عطر حرم کرب و بلا مست کننده است

مثل سحر صحن رضا مست کننده است

مستانه بخواهید که دلدار رسیده

عشق نبی و حیدر کرار رسیده

***********************
حسین ایزدی

فصل نوش شراب انگور است

سایه ی غم ز قلب ها دور است

کوری چشم دشمنان علی

بزم شادی شیعیان جور است

نه فقط فاطمه، علی و رسول..

آسمان، عرش، قبله، مسرور است

چقدر نور دارد این خانه...

خانه حیدر است یا طور است؟

همه ی کائنات ساجدشان...

پاسبان حریمشان حور است

چشم بد دور باد از این خانه

نگه ِ منکر علی شور است

شب قدر است سوم شعبان

پس رسیدن به عرش مقدور است

شب میلاد حضرت ارباب

کوله بار گناه مغفور است

روی دست علی است حضرت عشق

همه گفتند: نور عَلی نور است

ما و درک مقام او هیهات

سرّ پروردگار مستور است

خسته دل ها، کجا....؟ برگردید

او برای نجات مأمور است

نه فقط ساکنان روی زمین

فطرس و هر کسی که رنجور است...

چشمشان خیره سمت گهواره است

رحمت او چقدر مشهور است

پر شده کاسه من از برکات

حضرت عشق آمده صلوات

شب میلاد حضرت عشق است

روزی ما به برکت عشق است

ره صد ساله را رویم امشب

این عجب نه، که عادت عشق است

خاک کوی تو را به زر ندهیم

تا که در سینه غیرت عشق است

یک زیارت برات، صد حج است

این تقارن به قدرت عشق است

کس و کارم همه حسینی اند

این هم انگار نعمت عشق است

از ازل شیعه مست ارباب است

در گِل ما عنایت عشق است

تا تو را دید فاطمه فرمود:

این پسر اوج عزت عشق است

این که ایران نماد شیعه شده

همه اش پای دولت عشق است

ما ز دوری کربلا مردیم...

دوری از دوست، محنت عشق است

دل ما بی قرار ارباب است

روز محشر کنار ارباب است

دل ما تا همیشه حیرانت

قلب جبرییل هم پریشانت

ما بدون حسین می میریم

رشته ی عمر ما به دستانت

مهر تو مایه ی هدایت ما

شیعه انگار شد مسلمانت

آرزوی بهشت را نکند...

هر کسی دیده است ایوانت

ما سر سفره ات بزرگ شدیم

لب ما خو گرفته با نانت

گریه بر تو مرا نجات دهد

به فدای شکوهِ  بارانت

دل ما غرق خشکسالی شد

دست خالی ما و احسانت

کمرم را غم تو خم کرده

روزی صدبار من به قربانت

حکمتش چیست بوسه های رسول؟

بوسه بر حنجرت و دندانت؟

کربلا نیزه ها بجای رسول

همه کردند بوسه بارانت

خواهرت سر به محملش میزد

تا که بشنید صوت قرآنت

تا توان هست روضه می خوانیم

تا قیامت به پات می مانیم

*************************

مهدی علی قاسمی

آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب

عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب

کوریِ هرچه حسود است به پیغمبر ما

آمده آیه ای از سوره ی کوثر امشب

رحمتِ واسعه اش کون و مکان را پر کرد

حاضرم من به هوایش بدهم سر امشب

عاشقان میکده باز است بیایید اینجا

همگی سجده نماییم به دلبر امشب

انبیا از جلوات نگهش مست شدند

ساقی میکده باشد گل حیدر امشب

نام او حک شده در گوشه ی عرشُ الرّحمن

نام او جلوه کند در همه جای قرآن

حضرت خضر شده خادم دربار حسین

عالمی مست شده از گل رخسار حسین

نام او مایه ی آرامش قلبم شده است

دلم از عالمِ ذَر بوده گرفتار حسین

ز ازل هرکه شده عاشق زهرا ، بوده ...

....نوکر و ریزه خور و عبد علمدار حسین

گرچه عمری است که در خانه ی او سربارم

دلخوشم من که شدم خار به گلزار حسین

امشب از یمن وجودش همه را می بخشند

آمده توبه کند بنده ی فرّار حسین

ذکر و تسبیح ملائک همه جا هست حسین

ذکرِ العفو ، در این ماهِ خدا هست حسین

هرکسی بر اثر گریه به او بدبین است

بر خود حضرت ارباب قسم بی دین است

روز و شب عاشق او اهل بُکاء است بر او

روز با گریه که آغاز شود شیرین است

امشب از زمزمه ی اهل سماء فهمیدم

آن که من را دمِ میخانه کشیده این است...

...در دلم خوب نظر کردم و با خود گفتم

عشق من بر پسر فاطمه از دیرین است

به خدا گوشه ی شش گوشه ی او جان دادم

آنقَدَر حال و هوای حرمش سنگین است

عاشق صحن و سرایِ حرم اربابم

به همه فخر کنم بر کرمِ اربابم

بر درِ خوان کرم زوزه کشان می گردیم

فارغ از همهمه ی آدمیان می گردیم

مُرده ایم از گنه اما شب میلاد حسین

مثل فطرس همگی در پیِ جان می گردیم

هرچه خیر است فقط از طرف ارباب است

روز و شب محضر او سجده کنان می گردیم

به خدا رازق ما نیست به جز دختر او

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

هرکسی طعنه به ما زد دمِ محشر بیند

دور ارباب همه سینه زنان می گردیم

آفریدند مرا تا که گدایش باشم

آفریدند سگ صحن و سرایش باشم

**********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی