کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار ولادت حضرت امام جواد علیه السلام ۷

×××××××××××××××××××

دلگیر تر از سینه تنگم قفسی نیست
در خانه تنهایی من هم نفسی نیست

تنهاتر از این بی‌کس دلمرده کسی نیست
من یکسره فریادم و فریادرسی نیست

در حسرت آغاز بهار است کویرم
×
واکن دهن شیشه من را به لبی یا
دم کن نفس شرجی من را به تبی یا

پر کن بغل سرد مرا یک دو شبی یا
سر کن با من چند سحر در رجبی یا

فرصت بده تا پیش قدمهات بمیرم
×
وقتی که به موی تو مسیر دلم افتاد
صدها گره کور سرِ مشکلم افتاد

شور لب تو بر بدن ساحلم افتاد
صد شکر که در خانه تو منزلم افتاد

در پیچ و خم عشق تو در آمده پیرم
×
آغاز بهار است صدای قدم تو
جنگل شدم از آب و هوای قدم تو

سر می‌دود از شوق، برای قدم تو
چشمان مدینه شده جای قدم تو

از هرچه به غیر از قد و بالای تو سیرم
×
جان همه شهر به گیسوی تو بسته است
نان همه بر همت بازوی تو بسته است

بند دل عیسی به دم هوی تو بسته است
طاقی است دل ما که به ابروی تو بسته است

با دست تو ورز آمد از آغاز خمیرم
×
با آمدنت ختم شده غصه بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا

شد بسته دَرِ تهمت بی ‌پایه و بی‌جا
مبهوت شد از ذره‌ای از علم تو یحیی

گفتی که من از طایفه علم غدیرم
×
خورشید شدی ساقی این نور علی شد
نوری نبوی آمد و منشور علی شد

آتش خودِ حق بود ولی طور علی شد
تأکید به مستی شد و انگور علی شد

از عقل جدا شد سرِ این کوچه مسیرم
×
حرف از علی و آینه‌ها شد چه بجا شد
دستم پُر باران دعا شد چه بجا شد

غم، پشت سرم آبله‌ پا شد چه بجا شد
این شعر فقط صرف خدا شد چه بجا شد

از شعله این راز، گُل انداخت ضمیرم
محــمد بختیاری

××××××××××××××××××××××

باز هم شهر نبی معدن اسرار شده

غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده

باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد

باز هم حضرت ارباب پسر دار شده

روزه ماه رجب به که به آقا چسبید

تا سحر مست از این لحظه دیدار شده

غنچه ناز رباب است به قدری زیباست

چقدر گل که به پاس قدمش خار شده

بسکه نورانیت از چهره او می بارد

بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده

سفره حیدریون رجب امشب پهن است

در دهش سیزده انگار که تکرار شده

پسر حیدری یوسف زهرا آمد

آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد

این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند

همه مستند ولی مست می کوثری اند

اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی

فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند

غیرت الله جهانند علی های حسین

مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند

سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند

در روایتگری دین همه شان منبری اند

علی اکبر و اوسط خودشان محشری اند

ولی انگار که مست علی آخری اند

علی اصغر دل این چند علی را برده

روی پیشانی او بوسه زینب خورده

هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته

با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته

بی سبب نیست رقیه علمی آورده

چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته

نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست

در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته

اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که

از سردوش شه علقمه بالا رفته

چقدر پاقدم این پسر با برکت

نامه شخص گرفتار به امضا رفته

عمه اسفند میارد نخورد چشم علی

فکر زینب طرف محسن زهرا رفته

دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد

جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد

این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد

علت مستی شیعه ز می کوثر شد

یکی از عشق فدای حرم حیدر شد

یکی از عشق فدای پدر بی سر شد

یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد

یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد

یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست

یکی از تیر سه پر کشته بی حنجرشد

آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد

این یکی سوره مظلومیت حیدر شد

آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد

این یکی کشته بی غیرتی لشگرشد

این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند

این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند

مهدی نظری

  ×××××××××××××××××××

شادی کل عباد است عباد است عباد

فتح ابواب مراد است مراد است مراد

شادی و شور، جهاد است جهاد است جهاد

عید میلاد جواد است جواد است جواد

مظهر عفو رحیم است رحیم است رحیم

که کریم ابن کریم است کریم است کریم

حبّذا شمس ولایت قمرت بخشیدند

بصر نوری و نور بصرت بخشیدند

قرص خورشید به وقت سحرت بخشیدند

خود جوادی و جواد دگرت بخشیدند

گشته از فیض گلت بیت ولایت گلشن

دیده‌ات باد به دیدار محــمد روشن

این پسر مظهر حسن احد دادگر است

این پسر خلق زمین را و زمان را پدر است

این پسر همچو پدر بضعه خیرالبشر است

این پسر از همه خوبان جهان خوب‌تر است

این  پسر هستِ رضا هستِ رضا هستِ رضاست

همچو قرآنِ محــمد به سر دستِ رضاست

این جواد است که جود آمده جود از کرمش

خواهد ار جود کند ظرف وجود است کمش

جود آرد همه شب سجده به خاک قدمش

ماه و خورشید بود گرم طواف حرمش

هر طرف روی کند باز مه محفل ماست

حرمش کعبه جانها به حجاز دل ماست

حامد خالق و دردانه محمود است این

به جمال ازلی شاهد و مشهود است این

کنز مخفی ابد را در مقصود است این

گوهر هشت سپهر کرم و جود است این

صاحبان کرم و جود جوادش گویند

کعبه اهل دل و باب مرادش گویند

ای به هر لحظه دو صد جان و سرم قربانت

نیست چیزیم که گویم، هنرم قربانت

جان چه قابل که ز جان خوب‌ترم قربانت

پدرت گفت که جان پدرم قربانت

تو به تن روح و به سر شور و به دل آرامی

رضوی روی، علی خوی و محــمد نامی

کل هستی چو کف دست به پیش نظرت

دو مطیعند و غلامند، قضا و قدرت

هر کجا پای نهی علم بود پشت سرت

پور اکثم زده زانوی تلمّذ به برت

به خدایی که تو را داده چنین جاه و مقام

تو ولی نعمت مایی و امام ابن امام

پور هارون ستمگر چو مقام تو شناخت

رنگ از چهره، قرار از دل و هوش از سر باخت

آتشی بود که در شعله نور تو گداخت

گوئیا قلب ورا نطق تو از کار انداخت

خبری تازه ز اسرار الهی گفتی

از هوا و مه و ابر و یم و ماهی گفتی

ای وجود تو همه شاهد یکتایی تو

قلم صنع کند فخر به زیبایی تو

ماه حیرت زده حسن تماشایی تو

زنده هر مرده دل از فیض مسیحایی تو

رضوی ماه رضا جلوه تو در دل ماست

دست ما خالی و جود تو همه حاصل ماست

کیست تا چون تو به یک قطره دو دریا بدهد

به گدا بیشتر از ثروت دنیا بدهد

با کلامش همه را شهد مصفا بدهد

حرز مادر را بر قاتل بابا بدهد

ای هماره کرم و جود و عطا زنده تو

جود کن جود که جود است برازنده تو

من کیم خاک گدایان سر کوی توام

خالی ام از همه و پر ز هیاهوی توام

تشنه‌ام تشنه ولی تشنه لب جوی توام

میثم بی سر و پایم که ثنا گوی توام

گر چه قابل نبود دم زدنم وقف شماست

قلم و طبع و زبان و سخنم وقف شماست

غلامرضاسازگار

××××××××××××××××

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی