کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار شهادت امام هادی علیه السلام۳

*******************

من که از هجر مدینه دیده را تر می کنم

می نشینم گوشه ای و یاد مادر می کنم

از مدینه گشته ام تبعید و زندانی شدم

گریه از دوریِ وادیِ پیمبر می کنم

دشمنم دارد هراس از اینکه رسوایش کنم

ترس او باعث شده در بی کسی سر می کنم

تا که حرمت بشکند ویران سرایم می بَرد

گرچه آن ویرانه را پاک و منور می کنم

در زمان عمر من کرب و بلا ویران شده

از غم جدّ غریبم، خاک بر سر می کنم

گر عزیز من گریبان چاک می سازد رواست

می روم او را غریب و زار و مضطر می کنم

بارها در خانه تهدیدم به کشتن کرد خصم

شِکوه از بیداد او بر حیّ داور می کنم

از شرابی که خودش می خورد و تعارف می نمود

زین جسارت ناله تا هنگام محشر می کنم

رفتم آنجا لیک ناموسم به همراهم نبود

گریه بر مظلومیِ آن شاه بی سر می کنم

عمه ام در بین آن نامحرمان آزار دید

خیزران را خونی از زخم لب دلدار دید

جواد حیدری

**************************

ای اختر برج هُدی ، روح طهارت

آقا سلامی از دل و جان ها نثارت

ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها

نامت علی،هادی است اسم مُستعارت

راه میان بُر را به دل ها باز کردی

هرکس که دارد قصد پابوس و زیارت

با اینکه دستت بسته امّا سفره داری

از دور سائل را تو بنشانی کنارت

حتی تو در تبعیدگاهت یاد مایی

هر روز می اُفتد به سمت ما گذارت

گاهی گِره کور است امّا می شود باز

پیداست یار ماست قلب غمگسارت

تو آن طبیب حاذقِ در بند هستی

کز ظلم نامردان شده غربت دچارت

غربت نه از دشمن که گاه از دوست دیدی

یک ذره امّا کم نشد از اقتدارت

چیزی نگفتی از سعایت های یاران

شِکوِه نکردی از عدوی بی شمارت

حتی حسن از مکرِ بدخواهان به سختی

می آمد و یک لحظه می شد هم جوارت

در سامرا هر قومی از دشمن اَمان داشت

زندانیِ زهرا ولیکن در مَرارت

با اینکه عالم تحت فرمان شما بود

تحریم شد حتی تو را باغ و بهارت

در پادگان ها زندگی کردن محال است

دشمن اُمیدی داشت زین طرح حقارت

می خواست دست آل زهرا را ببندد

می خواست اصلاً مَحو سازد اعتبارت

وقتی حریف پرتو نورت نمی شد

دیگر بنا می کرد بر عترت جسارت

ای سامرایت کربلای حضرت تو

ای همچو عمّه شد اسیری افتخارت

از بس به یاد عمّه ات خون گریه کردی

شد پِلکِ چشمت زخم ، زان ، داغ اسارت

گاهی ندا می کردی : ای جدّ غریبم

جانم فدای خواهر شب زنده دارت

گاهی که از دشمن اهانت می شنیدی

یاد رقیه یاد زینب بود یارت

روزی که آن کَذابه آتش بر دلت زد

با نام زینب خواست سازد بی قرارت

کذابه آنجا طعمۀ درّندگان شد

نفرینِ تو سوزاند او را در حرارت

کّذاب ها این روزها هم نقشه دارند

آن نقشه ای که شد پیاده در مزارت

تهدید زینب را به سر می پَروَرانند

جان رقیه چاره ای کن بر تبارت

صد بار آتش در حرم افتاد بس نیست؟

آیا هنوز آن فتنه را داری نظارت

آری مگر شیعه بمیرد دسته جمعی

تا باز هم تکرار گردد آن جسارت

بالای گنبد پرچمِ سبز ابالفضل

یعنی که اینجا علقمه ، ما ذوالفقارت

بر هر ضریحی پرچم سرخ حسینی

یعنی که اینجا کربلا ما رهسپارت

می خوانم اینک صاحب تیغ و علم را

با نهضتش آزاد سازد هر حرم را

محمود ژولیده

 *******************

یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم

شعله با ناله بر آید همه دم از جگرم

جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه

که چه آورده جفای متوکل به سرم

می دوانید پیاده به پی خویش مرا

گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم

آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب

گشت از شدت غم مرگ عیان در نظرم

خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب

شرم ننمود در آن لحظه ز جدّ و پدرم

زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی

ریخته خاک یتیمی به عُذار پسرم

با که این ظلم بگویم که به زندان بلا

قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم

هر زمان هست در این دار فنا مظلومی

حق گواه است که من از همه مظلوم ترم

غلامرضا سازگار

***********************

امیر عظیمی

آسمان را اگر امان بدهند

ابر و باران بیکران بدهند

به دل تنگ او چو گوشه ای از

غربتت را اگر نشان بدهند

تا قیام قیام می گرید

از غمت ای امام می گرید

دهمین حجت و امام سلام

به دل خسته ات سلام سلام

به حریم غریب سامره ات

از دل شیعه مستدام سلام

حرمت قلب شیعه غارت شد

به حریم تو تا جسارت شد

دل تو بوستان احساس است

به اهانت چقدر حساس است

تاول زیر پات آقاجان

اثر ظلم آل عباس است

ظلم کرده است بر امام دهم

متوکّل که بود” أَخبَثَهُم”

متوکل آن خلیفه ی نامرد

تا تو را سوی سامرا آورد

منزلت داد در سرای گدا

بی حیا شرم از رسول نکرد

کاش بودم گدای سامرا

می شدم کاش همنشین شما

به سرای تو یورش آوردند

نیمه شب، پابرهنه ات بردند

تا تو آقا به خانه برگردی

کودکانت چه غصه ها خوردند

آن زمان یاد حیدر افتادی

یاد بازوی مادر افتادی

ای مه فاطمه، عزیز خدا

تو کجا، سفره ی شراب کجا

بی ادب تا به تو تعارف کرد

جامی از آن شراب ای آقا

صورتت سرخ شد، تنت لرزید

گفتی ای وای عمه ام چه کشید

باده تا خورد آن شراب پرست

سر جد مرا گرفت به دست

با اهانت به رأس پاک حسین

چه غروری ز عمه ام بشکست

نظری کرد بر سر ارباب

زینب تو کجا و بزم شراب

*********************

در خانه قبرم که پر از وحشت و ترس است
ای کاش که بالا سر من جلوه نمایی
محسن حسن آبادی
**
این درس گنبد تو چه زیبا به دل نشست
باید برای غربت نام تو سر شکست
محــمد مهدی شفیعی
**
آسمان خواست به پابوس ضریحت برسد
با ادب گنبد زردت به کناری آمد
ایوب پرنداور
**
یادم آمد ناله های فاطمه
بیکسی دختر خیر الانام
تاکه شد بیت العزای او خراب
سایه بر اولاد زهرا شد حرام
حسین رحمانی
**
من از این منظره گنبدتان دانستم
همه گنبد دوار از آن حرم است
یاسر رحمانی
**
به صفای حرمت مروه ی من گنبد توست
طوف قبر تو مرا حاجی سامرا کرد
اصغر چرمی
**
گنبدت قاب آسمان شده است
عکس با قاب نقره ای زیباست
حاج رضا جعفری
**
آیه های دور گنبد حاکی از این است که
سوره ای هستی که پیوسته قرائت می شوی
محــمد فردوسی
**
بی سبب نیست که ساقی همه عمرش را
در حریم تو نشیند می کوثر گیرد
آنقدر حال و هوای حرمت رویائیست
که عجب نیست اگر گنبد تو پر گیرد
ایمان کریمی
**
از غم گنبد تو، خون، دل شیعه ست آقا...
گنبد زخمی تو مثل بقیع است آقا...
بشری صاحبی
**
شد گنبد تو خراب و عالم فهمید
هر کس حسن است بی حرم خواهد شد
محسن ناصحی
**
هرکه زایر شد و آمد، سر خود را خم کرد
این هم از سجده ی گنبد که به پایت افتاد
محسن ناصحی
**
فیروزه و عقیق و طلا داشت گنبدت
راهی به آسمان خدا داشت گنبدت
عطیه سادات حجتی
**
انفجار گنبدنت فهماند ما را ای غریب
گنبدت با آسمان فرقی ندارد بعد از این
حسین سنگری
**
سینه چاکی نه فقط خصلت زائرهات است
که دل گنبدت از سینه ی ما چاک تر است...
محسن ناصحی
**
دلتنگ آسمان ضریح است آسمان
دیدم به کاشی تو شبیه است آسمان ...
عطیه سادات حجتی
**
بغض تو اگر سر نکشد پس چه کند
فرزند به مادر نکشد پس چه کند
ایوب پرنداور
**
آسمان از شوق، بوسه بر مزار اطهرت
سینه چاک از روزن گنبد نمایان میشود
ناظم پور
**
آبی ست تُنگ آینه بندان مرقدت
حالا که آسمان شده مینای گنبدت...
بشری صاحبی
**
روضه ی زهرا نخوان اینجا که از اندوه و درد
مطمئن هستم که برق از فرق گنبد می پرد
ایوب پرنداور
**
هرکسی پای ضریحت مستجاب الدعوه است
قدر یک گنبد نباشد مانعی تا آسمان...
شکوفه رحیمی
**
قلمم قامت گلدسته و دفتر گنبد
آسمان را هوس بوسه زدن بر گنبد ...
عطیه سادات حجتی
**
تا به کی حسرت نشین از پشت گنبد بنگرد
آسمان ابری شد و آمد تماشایت کند
سید بندری
**
گنبد تو بود آقا یا دل پرخون ما
اینکه از اندوه یک شب منفجر گردید و رفت
ایوب پرنداور
**
آن گنبد شکافته، بهر فرشتگان
راه میان بری است به طوف مزار تو
ناظم پور
**
تا فضای روضه هایت سمت گودالی کشید
ناگهان زیر غمت از شش جهت گنبد شکافت
شکوفه رحیمی
**
حکمتی هست در این گنبد ویران مولا
آسمان آمده پابوس ضریحت باشد
محبوبه راه پیما
**
راهی به آسمان شده باز از ضریح تو
این گنبد شکسته در باغ جنت است
کمیل شریفی کاشانی
**
آقا اجازه هست که در روزگارتان
خورشید هم سرک بکشد بر مزارتان؟
ابوب پرنداور
**
آوار شد به دوش زمین خشت خشت آن
این بغض شیعه بود که در سامرا شکست
کمیل شریفی کاشانی
**
از تو تا طاق نهم فاصله ای کوتاه است
آسمان را به ضریحت زده پیوند خدا
محبوبه راه پیما
**
در خاطر من خیال مشهد رد شد
آن حال و هوای دور مرقد رد شد
برده‌است به معراج ضریح نوه‌اش
بمبی که از آسمان گنبد رد شد
مجید لشکری
**
هم خنجر آبدیده را فهمیدیم
هم قلب ز هم دریده را فهمیدیم
بی بی! تو سر بریده را فهمیدی
ما گنبد سر بریده را فهمیدیم
ایوب پرنداور
**
سامرا روضه گودال مگر خوانده کسی؟!
که حرم از سرش عمامه ی گنبد برداشت؟
عبدالله باقری
**
من از این روزنه گنبدتان فهمیدم
هر که شد زائرتان، زائر عرش الله است
**
آسمان مست تماشای مزارت بوده
رمز این گنبد و این روزنه را فهمیدم
اصغر چرمی
**
چشم من کور و زبان لال شود آن دم که
شبه این عکس من از گنبد زینب بینم
محسن حسن آبادی
**
جامی که ریخت می به دل آسمان شهر
جادوی سامراست که از لعل او چکید
مهدی نعیمی
**
گنبدی رو به خدا باز شده یعنی که
حرم الله ترین مرقد دنیا این است
امیرحسام یوسفی
**
وقتی که چشم آسمان از سوز غم می سوخت
گنبد گریبان چاک می کرد و حرم می سوخت
محــمد موحدی مهرآبادی
**
عکس روی تو در این جام شراب افتادست...
یعنی امروز ملایک ز نگاهت مستند...
حسین عباسی فر
**
وقتی که خدا خواست به قبر تو بنازد
یک پنجره از گنبد تو رو به خودش ساخت
محــمد موحدی مهرآبادی
**
آسمان فرصت پرواز بلند است ولى
قصه این است چه اندازه کبوتر باشى...
الهه عارف
**
بی شک غم خرابی گنبد بهانه بود
تا که خدا مرا به غمت آشنا کند
**
نکند در حرمت از غم مادر گفتند
که دل گنبد تو ریخت شبیه دل تو
**
گیرم که "سُرّ مَن رَای" باشد مزار تو
وقتی کبوتر نیست گنبد هم عزادار است
محــمد موحدی مهرآبادی
**
آسمان خواست رخت را به تماشا ببرد
زین سبب آمده تا گنبد صحنت بشود
عظیمی
**
نفرین بر آن ستاره ی شومی که چشم زد
آن گنبد قشنگ تو را از حسودیش...
حسین عباسی فر
**
ای خبرساز ترین گنبد عالم برخیز
خبر غربت آقای مرا شرح بده
**
صدفت باز شده راز دلت را دیدم
که چه آشفته شده حالت این مروارید
امیرحسام یوسفی
 
**
آسمان دید که در هیات ما نام تو بود
ابر آورد بگوید که منم گریه کنم...
حسین عباسی فر
**
باز تکرار همان حادثه، اما این بار
زهرخمپاره شد و بر جگر گنبد خورد
مجتبی خرسندی
**
گنبد و زخم و ترک، بمب و شهید و مرقدت
این فرازی سامرایی از کتاب کربلاست
مهدی نعیمی
**
گنبدی ساخته ام از جگر خون شده ام...
دل ما را به مزاری ز غمت، ویران ساز
اصغر اعرابی
**
گنبد بهانه بود دلم را طلا کنی
بانی شدی که قلب مرا سامرا کنی
محــمد موحدی مهرآبادی
**
گنبدت بار غمت را نتوانست کشید
از غم غربتتان پیرُهن خویش درید
مصطفی گودرزی
**
پیچیده شمیم حرمت در همه عالم
از شیشه عطری که شکستند درش را
مهدی نظری

***********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی