کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


شعرمولودی حضرت زینب سلام الله علیها

*********************

غلامرضا سازگار

رسید مژده که ماه جمادی الاولی ست

مه مبارک میلاد زینب کبراست

دهید مژده به ختم رسل که این مولود

ولادت دگر پارۀ تنت زهراست

خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر

که خیر، قطره و، خیر کثیر او دریاست

سزد چو فاطمه مصداق کوثرش خوانم

که او به فاطمه آیینۀ تمام نماست

محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن

جمال انورشان در جمال او پیداست

هنوز شیر ننوشیده چشم نگشوده

به سینه اش طپش قلب سیدالشهداست

مرا چه زهره که گویم ثنای دخت علی

خدا گواست که اوصاف او کلام خداست

مقام یذهب عنکم گرفت این دختر

یقین کنید که قرآن به عصمتش گویاست

نماز شب به نماز شبش نماید فخر

دعا به هر نفس او نیازمند دعاست

خجسته چهرۀ او مصحفی به چشم حسین

چه مصحفی که پر از آیه های کرب و بلاست

چه دختری که وجودش همیشه زین اب است

چه زینبی که بلاها به چشم او زیباست

زبان حیدریش کار ذوالفقار کند

خطابه های بلندش به شام و کوفه گواست

به صبر و همت و ایثار و اقتدار و کمال

اگر حسین دگر خوانمش رواست رواست

خدا جلال و، محمد کمال و، فاطمه زهد

علی خصال و، حسین آیت و حسن سیماست

چنان که یک دم او بی حسین ممکن نیست

یقین کنید که بی او حسین هم تنهاست

جمیل دیدن سیل بلا به دیدۀ او

گواه فوق جلالش ز مریم عذراست

سرور سینۀ مریم وجود عیسی بود

مدال سینۀ او داغ هیجده عیساست

نظام دین بود از گیسوی پریشانش

هزار نکتۀ باریک تر ز مو اینجاست

ز شعله نفس زینب است تا صف حشر

حرارتی که ز خون حسین در دل هاست

قسم به دین خدا می خورم که دین خدا

به صبر زینب و خون حسین پا بر جاست

خطابه اش همه آیات وحی و تفسیرش

نیازمند هزاران قصیدۀ غراست

سر بریدۀ فرزند فاطمه می گفت

که خون پاک مرا خطبۀ تو آب بقاست

امین وحی بیا و به اهل کوفه بگو

که این صدای خداوندگار بی همتاست

زبان شکر گشودن کنار مقتل خون

خدا گواست که فوق مقام صبر و رضاست

به موج خون تن صد پاره را گرفت به دست

که ای خدا بپذیر این یگانه هدیۀ ماست

شبی نشد که نماز شبش رود از دست

که لحظه لحظۀ شب هاش لیلة الاحیاست

الا قیام تو قد قامت قیام حسین

تویی که قامت دین با قیامتت شد راست

تویی که خطبۀ شامت یزید را لرزاند

تویی که شام ز نطقت به خصم شام عزاست

تویی که هر نفست یک خطابۀ پر شور

تویی که هر قدمت یک قیام عاشوراست

اگر که فاطمه خوانندت از جلال درست

اگر به غیر حسینت مثل زنند خطاست

جمال روح فزایت بهشت روح علی

نگاهت از دل پاک حسین عقده گشاست

هنوز حنجره ات را طنین صوت علی است

اگر چه گوش دل اهل کوفه ناشنواست

حسین بر سر نی گوش، پای خطبۀ تو

سر بریدۀ او مجلس تو را آراست

حسین کعبه و حج تو دور او گشتن

صفا و مروۀ تو قتلگاه و طشت طلاست

جبین شکستن عشاق در رسالۀ تو است

عذار شسته به خون تو بهترین فتواست

من و ثنای شما خانواده یا زینب

هزار شکر که طبعم هماره وقف شماست

کدام رتبه از این به که سال ها "میثم"

فقط برای شما خاندان مدیحه سراست

**************************

جواد پرچمی

کارِ ما امشب است با زینب

شبِ میلادِ نورها، زینب

سِرِّ وَالنجم و وَالضُحی زینب

دختر محورِ کسا زینب

سند صبر مرتضا زینب

السلام علیک یا زینب

**

ای نبوت به شأن زن زینب

اسدالله بت شکن زینب

فاطمه حیدر و حسن زینب

یک تنه کُلِّ پنج تن زینب

از ازل غرق خویشتن زینب

تا ابد غرقِ در خدا زینب

**

شب میلاد، گریه مرسوم است

زیر پایت بهشت معلوم است

 

قلم عاجز به وصف خانوم است

در حقیقت امام معصوم است

در لباس فرشته ها زینب

**

زینت روزگار بابایی

سند افتخار بابایی

در جلالت کنار بابایی

دختر باوقار بابایی

تو همان ذوالفقار بابایی

ای تجلیِّ لا فتی زینب

**

آمدی سروری به تو دادند

شأن پیغمبری به تو دادند

تبرِ حیدری به تو دادند

تا که بال و پری به تو دادند

لقب مادری به تو دادند

مات و حیرانت انبیا، زینب

**

آمدی و گدا شدیم همه

در مقامت فنا شدیم همه

در به در هر کجا شدیم همه

راهیِ کربلا شدیم همه

به خدا با خدا شدیم همه

قل هوالله را نَما، زینب

**

آمدی اِنّمَا الحیاتِ حسین

آمدی زمزم و فرات حسین

ساحل کشتی نجات حسین

سر پناه مخدرات حسین

خنده های تو خاطرات حسین

خَلقُک مِن حُسین، یا زینب

**

عشق خیر العمل درست کند

نامت از غم عسل درست کند

این برادر بغل درست کند

تا که ضرب المثل درست کند

سایه بان در محل درست کند

ای برادر تو را فدا زینب

**

سه برادر کبوترت بودند

بچه های برادرت بودند

راه بندانِ معبرت بودند

پاسبان های معجرت بودند

همه پروانه یِ سرت بودند

که مبادا به کوچه ها...زینب…

**

در مسیر تو یک نفر باشد

شمع روشن در این گذر باشد

ناشناسی به دور و بر باشد

تا مسیر تو بی خطر باشد

یک قبیله تو را سپر باشد

وای از روز کربلا... زینب

**

غصه و درد بی کران هم بود

کتک و سنگ بی امان هم بود

ترس از کشتن زنان هم بود

دور تو خولی و سنان هم بود

چادرت زیر دست و پا زینب

********************

نماز عشق به پا می کنم به نام حسین

به نای سینه نوا می کنم به نام حسین

 

تو زینبی و همه قاصرند از وصفت

کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین

 

به نام دلبرت اذن دخول می گیرم

طواف کوی تو را می کنم به نام حسین

 

به نام نامی معشوق شهره اند عشاق

تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین

 

من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را

میان سجده دعا می کنم به نام حسین

 

قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است

نماز سوی خدا می کنم به نام حسین

 

تو آمدی که بگویی برای قرب خدا

وجود خویش فدا می کنم به نام حسین

 

دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است

شب ولادت تو وقت صحبت عشق است

***

خدا عنان دل ما به دست تو داده

اسیر دام تو اما ز غیر آزاده

 

اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد

شود برای همیشه لبالب از باده

 

مقام  زین اَبی را به هرکسی ندهند

که این مدال فقط گردن تو افتاده

 

اگر که باز شود دیده ها ز نور اشک

اگر قدم بگذاریم بین این جاده

 

به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق

هنوز با کمری راست زینب اِستاده

 

خدا شهود شود بی حجاب در دل شب

 نشسته دختر زهرا میان سجاده

 

به بی نظیری تو اعتراف باید کرد

شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد

***

زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن

رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن

 

در این نگاه برای همیشه ای خواهر

تمام حسن خداوند را تماشا کن

 

به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه

به احترام حسین دست خویش بالا کن

 

به پشت معجر خود با کمی دعا کردن

تمام شهر پر از نور مثل زهرا کن

 

همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند

جلال بانوی مکه دوباره احیا کن

 

ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده

نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن

 

سلام دختر حیدر شریکة الارباب

بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب

***

کسی که دست توسل بر این سرا بزند

قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند

 

حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت

قدم برای زیارت به کربلا بزند

 

شناختی که من از دست هایتان دارم

بعید باشد اگر دست رد به ما بزند

 

همین کرامتتان شد سبب به هر شب و روز

که حلقه دور نگین کرم گدا بزند

 

تو قرص نان خودت را به سائلی دادی

که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند

تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست

حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند

اذان دمی که شده احترامتان واجب

به دست های شما بوسه مصطفی بزند

 

ز محضر همه سادات عذر می خواهم

اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند

 

خدا  نیاورد آن روز را که در شهری

کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند

 

به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت

که دست بر گره معجر شما بزند

قاسم نعمتی

*********

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی