کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

نوحه و سبک

  • ۱۲۷۰ نمایش
  • حضرت مسلم بن عقیل (ع)نوحه

    دریافت سبک
    ****************

    ندیده شهر کوفه         زمن خونین جگرتر

    ندیده کوچه هایش      زمسلم در به در تر2

    خودم دانم دگر فردا به پیکر سر ندارم

    به جسمم تا نفس دارم  همین باشد شعارم

    حسین کوفه میا

    ******

    بسوز ای دل که باید       بسوزی و بسازی

    ز دست کوفیان و         چنین مهمان نوازی

    بنال ای دل که شام آخر عمرم رسیده

    به حالم هر چه میخواهی ببار ای ابر دیده

    حسین کوفه میا

    ******

    خودم آواره جائی    دو طفلم جای دیگر

    ببینم هر دو طفلم      ولی دنیـای دیگر

    دو دلبند و خودم هر سه فدای یک نگاهت

    نیا کوفه که دانم گردد اینجا قتلگاهت

    ­­­­­­­­حسین کوفه میا

    *********************************

    ورود کاروان به کریلانوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    =================

    برادر این چه دشت و      کدامین سرزمین است

    که در هر گوشه صدها    مصیبت در کمین است

    نمیدانم چرا قلبم نمیگنجد به سینه

    بود تا فرصتی ما را تو بر گردان مدینه

    بیا ای دلربا رویم از کربلا

    ******
    من از قرآن زهرا     همین یک سوره دارم

    به هفده آیه تو        قسـم دلشوره دارم

    تو تنها یادگار مـادرم هستی حسین جان

    چرا بر کُشتن زینب کمر بستی حسین جان

    بیا ای دلربا رویم از کربلا

    ******
    چه استقبالی از ما     بجا آورده کوفه

    ندانم این سپاه از       کجا آورده کوفه

    اگر مهمانشان گردیده ایم شمشیرشان چیست

    اگر دعوت شدیم اینجا سنان و تیرشان چیست

    بیا ای دلربا رویم از کربلا


    *********************************

    حضرت رقیه (س)نوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    ==============

    غریبانه که منزل    در این ویرانه کرده

    که بوی آشنایش     مـرا دیوانه کرده

    گمانم میهمان نـازنینی دارم امشب

    گمانم سر زده بر من سر سالارم امشب

    ابا مظلوم حسین

    ­­­­­­­­******

    ز یکسو ظلمت شب    ز سوئی دیده کم سو

    ولی من میشناسم      تو را از عطر گیسو

    نمیبینم رخ مــاه تو را ای سر بریده

    ولی عطر تو میگوید که بابایم رسیده

    ­­­­­­­­ابا مظلوم حسین

    ­­­­­­­­******

    اگر چه غرق خون و     پر از خاکستری تو

    هنوزم از تمام             فلک زیباتری تو

    ز بس از لعل لبهـایت هوای بوسه دارم

    که روی بوسهای از لعل خشکت جان گذارم

    ­­­­­­­­ابا مظلوم حسین

    *********************************

    طفلان حضرت زینب (س)نوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    =============

    خدایا درد خود را    به جز تو با که گویم

    کمر بستـه            عـدویم بریزد آبرویم

    زبانزد بوده در عالم امانت داری من

    امانتهای زینب شد فدای یاری من

    شده جان بر لبم خجل از زینبم

    ******

    ­­­­­­­­ندانم با چه روئی     به زینب روبرو شد

    چسان گویم بریده    دو سر و باغ او شد

    برم سوی حرم جسم دو سر باز دلیـــرم

    ولی از خجلت زینب سرم بالا نگیرم

    ­­­­­­­­شده جان بر لبم خجل از زینبم

    ******

    ­­­­­­­­همه یارانم اینجا       همیشه یاورم کو

    رسیدم خیمه اما      خدایـا خواهرم کو

    رساندم هر شهیدی را مرا دلداریم داد

    ولی حالا از او یک سایه بینم داد و بیداد

    ­­­­­­­­شده جان بر لبم خجل از زینبم

    *********************************

    حضرت عبدالله ابن الحسن (ع)نوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    ==============

    اگر چه در نثارت      سری قابل ندارم

    مگر چون نـوجوان و    یتیمم دل ندارم

    ندارم ترسی از مرگ و شهادت ای عمو جان

    شهادت در رهت باشد سعادت ای عمو جان

    عمو جانم حسین

    ­­­­­­­­******

    گلی بی بــــاغبانم    ولـی در سایه تو

    تو قـــرآنی و من یک        زهجـده آیه تو

    نمیخواهم ز خیل کشتگانت جـا بمانم

    بود ننگم اگر بعد از تو در دنیــا بمانم

    عمو جانم حسین

    ­­­­­­­­­­­­­­­­******

    به خیمه تا که دیدم     پـــریده رنگ زینب

    یقینم شد عمو جان   تو افتــادی ز مرکب

    رسیدم تا که دستـــانم ره خنجر بگیرد

    مگر من مردهام شمر از عمویم سر بگیرد

    عمو جانم حسین

    *********************************

    حضرت قاسم ابن الحسن (ع)نوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    ===============

    یتیم لشکر من     چه آمد بر سر تو

    نمانده غیـر بویت     نشان از پیکر تو

    چه شد ای یوسف من با تن و پیراهن تو

    شبـــاهت هم ندارد آنچه بینم با تن تو

    عزیزم قاسمم

    ******

    زره پوشیدههــا را        هزاران پاره شد تن

    تو که جوشن نبودت        واویـــلا بر تو و من

    اگر چه نیش هر زخمی تو را نوشین عسل شد

    برایت نیزهها آماده از جنگ جمل شد

    ­­­­­­­­عزیزم قاسمم

    ******

    ز بس گلچین زده داس     به جسمت ای گل یاس

    که جســم کوچک تو             شده هم قد عباس

    سُم هر مرکبـــی دیدم حنا بسته ز خونت

    به گریه میکشم از موج خــاک و خون برونت

    عزیزم قاسمم

    *********************************

    حضرت علی اصغر (ع)نوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    ==========

    بخند ای غنچه من    که آمد بـــاغبانت

    پدر آمد که آبــــی      رساند بر دهانت

    گمــــانم لحظهای دیگر شود حل مشکل تو

    بنوش آب ای عزیزم هر چه میخواهد دل تو

    علی اصغرم

    ­­­­­­­­******

    برو هــمـــــراه بابا      خدا پشت و پناهت

    که بهـــــر دادن آب      برد از خیمه گاهت

    تحمل کن کمی دیگر شوی سیراب علیجان

    نمیگردی دگر از تشنگی بی تاب علیجان

    علی اصغرم

    ******

    نمی دانم عزیــزم       چرا دلشوره دارم

    نباشی عـازم جنگ       ولی من بیقرارم

    منم دلواپست ای غنچــهام پرپر نگردی

    زبانم لال علی جــــانم مبادا بر نگردی

    علی اصغرم

    **********************************

    حضرت علی اکبر (ع)نوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    ==========

    ز پا افتاده بـابـا          علی اکبر تو

    تنم شد اربـا اربـا      فدائی سر تو

    تو را خواندم که دست مهر تو چشمم ببندد

    نخواندم تـــا تو را گریانم و دشمن بخندد

    ابا المظلوم حسین

    ******

    صدایت کردم اما     سراپا اضطرابم

    مبادا دیدن من      بگیرد جان بابم

    اگر شوق تماشایت نبود ای مهربانم

    کجا میخواندمت، تا خون بگرید باغبانم

    ­­­­­­­­ابا المظلوم حسین

    ******

    پدر جان در همان دم    که افتادم ز مرکب

    شنیدم نالههای          زنی با عطر زینب

    یقینم شد که دارم میهمـان نازنینی

    تو را خواندم بیائی مــادر خود را ببینی

    ابا المظلوم حسین

    *********************************

    حضرت عباس (ع)

     (به سبک ندیده شهر کوفه)

    ==========

    تو ای آئینه ی من    شکستی و شکستم

    ببین بی دستی تو     چه کاری داده دستم

    کسی هرگز مرا اینگونه جان بر لب ندیده

    غمی هرگز حسینت را نکــرده قد خمیده

    مرو عباس من

    ­­­­­­­­******

    فلک حیران و مات    مـرام و مذهب تو

    دهد شرح وفایت       ترکهـای لب تو

    به دریا تشنه رفتی تشنه تر برگشتی عباس

    بمیرم ای گلم لب تشنه پرپـر گشتی عباس

    مرو عباس من

    ­­­­­­­­******

    گر از جـا برنخیزی      بدان کارم تمامست

    ببین خیل حـرامی   روان سوی خیامست

    بود تا فرصتی باقی ز جــا خیز ای برادر

    مبادا دست نامحــرم ببندد دست خواهر

    مرو عباس من

    *********************************

    روز عاشورا وداع   نوحه

    (به سبک ندیده شهر کوفه)

    ==========

    چه بی صبر و قراری      بـرای نیزه خوردن

    که نشناسی سر از پا   بـرای سر سپردن

    کمی آهسته ای روحم برون از جسم من شو

    کمی آهستهتــر آمادهی بی سر شدن شو

    حسین آهسته تر  - سوی مقتل برو

    ­­­­­­­­******

    من و تو ای عزیـزم         یکی روح دو جسمیم

    یکی چون مهر و خورشید   اگر چه با دو اسمیم

    نگردید و نگردد بی تو عمــرم طی برادر

    بدان مرگ تو یعنی مرگ زینب  ای برادر

    ­­­­­­­­ حسین آهسته تر  - سوی مقتل برو

    ******

    اگر می دادی اذنی      زنان هاشمی را

    نشان میدادم اینجا    شکوه فاطمی را

    اگر رخصت دهی میدان روم ای نازنینم

    کنم ثـــابت یل شیر امیرالمومنینم

    ­­­­­­­­ حسین آهسته تر  - سوی مقتل برو

    ****************************

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی