نوحه امام سجاد علیه السلام
نوحه امام سجاد علیه السلام
*************************
یادگار روزگار خون وخاکستر منم من
وارث خون حسین و همسفر با زینبم من
می کشم پر سوی رضوان
آمدم بابا حسین جان
ابتا یا ثاراله
شرح غمهای مرا کس نتواند که شمارد
مثنوی های غم من صد هزاران برگ دارد
خاطرم گشته پریشان
وای امان از شام ویران
ابتا یا ثاراله
با تن تب دار وبین بانگ شور وبانگ تکبیر
آمدم از کوفه تا شام همره با کند وزنجیر
می شنیدم طعن ودشنام
کربلا تا کوفه و شام
ابتا یا ثاراله
************************
من شمس ولا و مهِ بی مثل و قرینم
انوار هدایت به سماوات و زمینم
من نور مبینم زین العابدینم
من جان حسینم... جانانِ حسینم
****
در بند اسارت چه مصائب که ندیدم
من در رهِ قرآن چه ستمها که کشیدم
احیاگر دینم... زین العابدینم...
من جان حسینم...جانانِ حسینم
*هم از غم هفتاد و دو تن ناله زن هستم
هم غصّه خوره دلبر خونین بدن هستم
هم آن و هم اینم... زین العابدینم...
من جان حسینم...جانانِ حسینم
*چون لاله ی سرخی که شدم نوحه گر یاس
همناله زِ سوزِ شررِ عَمّیَ العباس
با امِّ بنینَم... زین العابدینم...
من جان حسینم...جانانِ حسینم
*****************************
عزای آقا زین العابدین است
شهادتِ سیّدِ ساجدین است
امام عالمین یادگار حسین(ع)
عمری به غصه مبتلا بود گریه کنِ کرببلا بود
*به یاد روضه های دشت بلا
زینب و قتلگاه و طشتِ طلا
دلبر بی سرش ، اکبرش اصغرش
به یاد قدهای خمیده علقمه و دستِ بُریده
***********************
ای فروغ انجم آل رسول ای علیّ دوم آل رسول
ای ولایت ضامن دنیا و دین سیّدِ سجّاد ، زین العابدین
ای فلک ریزه خوری از خوانِ تو هستی ای جانِ جهان قربان تو
هم علیِّ دوّم آل عبا هم علیّ دوّم خونِ خدا
دیگر اینجا من نگویم زان حدیث خود از این مُجمل مفصّل خوان حدیث
کشتیِ توحید را لنگر تویی چهارده معصوم را مظهر تویی
گرچه زهر کینه گشته قاتلت لیک سوزد یادِ یک صحرا دلت
یاد یک صحرا که پر از لاله بود غرق اشک و مهدِ سوز و ناله بود
یابن زهرا(س)،ای امام عالمین عمرِ تو شد نذر گریه بر حسین
تو به خاک اشک چهره سوده ای شاهدِ اوج مصائب بوده ای
دیده ای در پیش چشمان پدر اِرباً اِرباً گشتنِ جسم پسر
دیده ای در های و هوی کارزار حلقِ طفل و تیر خصمِ نابکار
دیده ای که جای گل ،اصحابِ ننگ بر سرِ داماد افکندند سنگ
دیده ای یک پهلوان را سرنگون ساقیِ بی دست را در خاک و خون
دیده ای با اشکِ خونین ، آه آه چکمه ی شمر و سرِ خونین شاه
از ستمکاران جفا را دیده ای آن ذبیح مِن قفا را دیده ی
************************
من یادگارم از – هفتاد و دو لاله
شد انقلاب من – اشک چهل ساله
اسیر اعدا – شدم تو دنیا – زبعد بابا – وای
زده شکوفه – به شام و کوفه – نهال غمها – وای
فصل خزان - گلهای مرا چید
اشک مرا – دشمن دید و خندید
سر تو – روی نی درخشید
بابا حسین بابا یابن زهرا (3)
***
از بس که بر غم ها – دیده گشودم من
ای کاش از مادر – زاده نبودم من
بابا نبودی – ببینی آتش – گرفته جانم – وای
من قطعه قطعه – زماجرای – زخم زبانم - وای
شام بلا – بر ما شد جسارت
خسته دلم - شد در این اسارت
خزان شد – باباجان بهارت
بابا حسین بابا یابن زهرا
**************************
من یوسف سر گشته ی بازار عشقم
طبیب جان عاشقان بــیمار عــشــقم
من یادگارم از – هفتاد و دو لاله
شد انقلاب من – اشک چهل ساله
***
من یادگار کربــــــلا پــــور حــــســینم
موسی و محو جلوه ی طور حسیــنم
خورشیدم و تابنده از نور حسینم
چون لاله ی پژمرده ام ، تبدار عشقم
از بس که بر غم ها – دیده گشودم من
ای کاش از مادر – زاده نبودم من
بابا حسین جانم بابا حسین جانم
****
تا زنده بودم در جهان خون گریه کردم
از داغ عاشوراییان خون گریه کردم
از دیدن آب روان،خون گریه کردم
تا سوی خود خواندی مرا،دادار عشقم
شام بلا برما –ظلم وجسارتشد
خسته دل و جانم در این اسارت شد
بابا حسین جانم بابا حسین جانم
***
چون از کنار قتلگه ، گذر نمودم
بر جسم خونین پدر نظر گشودم
گر عمه ام زینب نبود جان داده بودم
ممنون دلنوازی آن یار عشقم
مارا به روی ناقه ی عریان نشاندند
در کوچه ها بازار ها هرسو کشاندید
خاکستر از هر بام و در بر ما فشاندند
غافل که من نور خدا سردار عشقم
من رأس هفتاد و دوتن بر نیزه دیدم
خونین مهی تابنده بر هر نیزه دیدم
بر جسم و جانم بوسه از سر نیزه دیدم
خلیل دشت کربلا غمخوار عشقم
سرویها
**********************
زمینه شهادت امام سجاد
شد آسمان سینه ها به رنگ ماتم و عزا
ز داغ زین العابدین مدینه شد کرب وبلا۲
یادگار کربلا زکینه جان بر لب است
جان به لب ز غصه ی شام و غم زینب است
علی بن الحسین۴
امان زماجرای شام زطعنه و زخم زبان
زسنگ و خاکستر بام محله ی یهودیان۲
یاد مجلس شراب و هلهله میگریست
یاد ششماهو تیر حرمله میگریست
علی بن الحسین…
حامد الواری
*************************
نوحه امام سجاد علیه السلام
منم زینالعابدینم – امامِ ناقه نشینم
به پیش چشم چهل سال – تنی بیسر را ببینم
پدر جان – بر نی دیدم سرت را
به سینه – گرفتم پیکرت را
شنیدم – صدایِ مادرت را
به دستانِ خود یک بوریا را
کشیدم دورِ جسمِ تو بابا
ز هر جای آمد بویِ تو از – خاکِ صحرا
واویلا – غریبِ کربلا
من و عمّه غم کشیدیم
چهل منزل ما چه دیدیم
امان از روزی که در شام – دمِ دروازه رسیدیم
الهی مرا مادر نمیزاد
به پیشم – حرامی – دادِ بیداد
یکی زد نعره – شادی تمام است
که از حیدر وقتِ انتقام است
دیاری که خون شد قلبِ زینب – شهر شام است
دلِ مرد علقمه سوخت – دلِ آلِ فاطمه سوخت
ز خاکسترهایِ از بام –
سر و صورتها همه سوخت
امان از – نگاهِ خیرهسرها
غرورِ – همه معجر به سرها
بمیرم – برایِ در به درها
امان از نامَحرمهایِ شامی
شراب و صدها چشمِ حرامی
به چوبِ خیزران شد به تو بیاحترامی
واویلا غریبِ کربلا
قاسم نعمتی
********************