کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار ولادت حضرت امام هادی علیه السلام

*******

روز عید شادمانى را هلال آمد پدید

آفتابِ فضل، تابان گشت از کوه شکوه
ظلمت شب هاى هجران را وصال آمد پدید

روز، روزِ شادى و وقت نشاط آمد از آنک
بهترین روزهاى ماه و سال آمد پدید

اخترى گردید از برج ولایت جلوه گر
کز جمالش آیتى فرخنده فال آمد پدید

آسمان علم را تابنده ماه آمد عیان
بوستان شرع را خرم نهال آمد پدید

در سپهر عزّ و شوکت آفتاب آمد فراز
بر هماى دین و دانش پر و بال آمد پدید

دشمنان را مایه درد و الم شد آشکار
دوستان را دافع رنج و ملال آمد پدید

اى مسلمان دیده ات روشن که از لطف خدا
هادى الامّه شه احمد خصال آمد پدید

عشق و دل را موجبات اتّحاد آمد عیان
جان و تن را موجبات اتّصال آمد پدید

رکن دین، بحر سخا،غیث کرم، غوث امم
نور حق، شمس الضحى، فضل الکمال آمد پدید

عالمى فضل و تعالى، قلزمى علم و کمال
بر سریر جاه و اورنگ جلال آمد پدید

شوکت و جاه و سعادت را محیط، آمد عیان
حکمت و علم و فضیلت را جمال آمد پدید

جلوه دیگر به خود بگرفت عالم بهر آنک
بر رخ زیباى خلقت خط و خال آمد پدید

هر چه خواهى از خدا «طایى» بخواه امروز چون
بهر حاجت خواستن نیکو محال آمد پدید

طایى شمیرانى

*************************
بال کسی به اوج هوایت نمی رسد
حتی ملک به گرد دعایت نمی رسد

دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان
بر خاک ریشه های عبایت نمی رسد

آقا بدون نور تو حتی فرشته هم
گمراه می شود ؛ به هـدایت نمی رسد

تو چهارمین علی سریر ولایتی
درک زمین به فهم ولایت نمی رسد

فخر گدایی سر کویت همین بس است
صد پادشاه هم به گدایت نمی رسد

ما را غلام حضرت هادی نوشته اند
دیوانگان غیر ارادی نوشته اند

وقتی قرار شد که کمی سروری کنم
باید همیشه پای شما نوکری کنم

روی زمین که رد و نشان از شما کم است
باید نظر به نقطه ی بالاتری کنم

وقتی قرار شد به تو نزدیک تر شوم
باید که التماس به چشم تری کنم

بار رسالت غم تو روی دوش من
پس می توان به عشق تو پیغمبری کنم

با این گدایی سر کوی تو بی گمان
باید به کل عالمیان سروری کنم

چون دل میان زلف کسی ساده گم شدم
شکر خدا اسیر امام دهم شدم

مسعود اصلانی

*****************
هرکه را آسمانی اش کردند
در نگاه تو فانی اش کردند

هرکسی را که عطر و بوی تو داشت
غرقِ در مهربانی اش کردند

در بهشت خدا محبّ تو را
لایق حکمرانی اش کردند

و سپس عاشق ولایت را
تا ابد جاودانی اش کردند

از سبوی تو هرکسی مِی زد
مست آئینه خوانیش کردند

هر نبی را جدا جدا اوّل
پای درس تو فانی اش کردند

هرکسی را لیاقتی دادند
خرج دلبر جوانی اش کردند

با نگاهت دوباره زنده شدیم
تو نظر کرده ای که بنده شدیم

عشق سرمست دلربایی توست
عاشق جلوه ی خدایی توست

جـبرئیل آفـریـدن ای آقـا
ذرّه ای از هنرنمایی توست

ریزه خوار قدیمی ات حاتم
شغل حاتم فقط گدایی توست

از نگاه تو کفر می لرزد
این همان ارث مرتضایی توست

از دم تو مسیح جان گیرد
لیک عیسی خودش فدایی توست

کربلایی، مدینه ای، حاجی ست
هر محبّی که سامرایی توست

مست جام توایم یا هادی
ما غلام توایم یا هادی

دست خالی منم، کریم تویی
روح رحمان و یا رحیم تویی

فخر دارم به آسمان و زمین
چون امیر من از قدیم تویی

پیش دریای علم جاویدت
همه جاهل، فقط علیم تویی

عرش حق اعتبار دارد چون
ساکن کوی آن حریم تویی

بهر ایران بس است، استادِ

حضرت شاه عبدالعظیم تویی

تو کلیمُ اللَه از تبار علی
گفت موسی فقط کلیم تویی

کی شود شیعه ی شما گمراه؟
راه ایمان مستقیم تویی

با تو من تا خدا سفر کردم
با تو از لامکان گذر کردم

جامعه یک حدیث ناب تو بود
جامعه بهترین خطاب تو بود

هر سلامش معارفی کامل
این قدیمی ترین شراب تو بود

هست قرآن کتاب ختم رسل
به خدا جامعه کتاب تو بود

جامعه کٌُنهِ معرفت سازی است
این زیارت در احتساب تو بود

پشت چشمان تو بُود خورشید
پس طلوع از پس نقاب تو بود

سحری من خدا خدا کردم
لحن لبیک حق جواب تو بود

جامعه، نافله و عاشورا
از وصایای مستجاب تو بود

هادی فاطمه دعایم کن
متّقی در ره خدایم کن

هرکه در این سرا ولایت داشت
از ولای شما روایت داشت

هرکسی در مسیر ایمانش
به خدا از شما هدایت داشت

مورد لطف حضرت زهراست
دلت از هرکسی رضایت داشت

تا خدا رفت و رستگارش کرد
هرکه را چشم تو عنایت داشت

در مسیر عبورتان آقا
ملکی پر به زیر پایت داشت

بهر بخشیدن تمام بشر
خاک پای شما کفایت داشت

دست خالی نرفته هرکس که
سفری سوی سامرایت داشت

طالب عزّت و سرورم من
با شما انعکاس نورم من

می رسد بوی حضرت هادی
عطر گیسوی حضرت هادی

قبله ی عاشقان و سرمستان
خم ابروی حضرت هادی

شیر هم صید می شود بین
پیچشِ موی حضرت هادی

ماه شرمنده می شود نزد
رخ مهروی حضرت هادی

در گلستان یار، شد مهدی
گل خوشبوی حضرت هادی

فخر دارد به باغ های بهشت
تربت کوی حضرت هادی

هرکه را فیض طاعتش دادند
می ناب شهادتش دادند

حرف تو حرف ناب ایمان است
همه اش آیه های قرآن است

آن ولایت که گفته ای آقا
مرکز ثقل آن در ایران است

انقلابِ ولاییِ ایران
همه از التفات جانان است

لقب شیعه ی حقیقی ِ تو
به خدا لایق شهیدان است

گشته بیدار امّت اسلام
این همان وعده ی امامان است

دشمنی با گناه و استکبار
پر پرواز هر مسلمان است

هرکه تهدید می کند ما را
بی گمان در مسیر شیطان است

کاش می شد شهیدتان باشم
تا ابد رو سفیدتان باشم

گردش روزگار دست شماست
در خزان هم بهار دست شماست

من گرفتار سامرا هستم
اذن دیدار یار دست شماست

آبرو دارم از محبّت تو
هادیا، اعتبار دست شماست

ضرب شصتی نشان دشمن ده
یا علی ذوالفقار دست شماست

ای چهارم علی ز آل علی
کوثر خوشگوار دست شماست

بیقرارم تو التیامم ده
در دو عالم قرار دست شماست

شکر حق سائل شما هستم
روزیِ بی شمار دست شماست

من نمک گیر سفره ات هستم
از سبوی ولای تو مستم

جواد پرچمی

******************
الا ز خالق و خلقت سلام حضرت هادی
الا ولای تو فیض مدام حضرت هادی
الا کلام تو خیرالکلام حضرت هادی
الا به دست تو دین را زمام حضرت هادی
تویی به ملک الهی امام حضرت هادی
وصی حضرت خیرالانام حضرت هادی

***********

حساب فضل تو بیرون بود ز حد و شماره
ولادتت به جهان داد آبروی دوباره
سزد که چرخ فشاند به پات ماه و ستاره
کند به خاک درت سجده آفتاب هماره
اگر به یاد تو گیرند لحظه لحظه هزاره
فضائل تو نگردد تمام حضرت هادی

***********

تو جد مهدی و باب حسن ، عزیز جوادی
ولی کل خلایق امام کل عبادی
نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهادی
پناه خلقت و نور الفؤاد و باب مرادی
تو هادی ملک و جن و انس و رکن بلادی
به یمن توست فلک را نظام حضرت هادی

***********

تو در نه یم نور یم دو گوهر نابی
علی چارمی و حافظ چهار کتابی
به باغ دین پدرانت همه گل و تو گلابی
حیات خلق بود آب و تو حیات به آبی
به ملک نور تو ماهی به شهر علم تو بابی
چو جد خویش علیه السلام حضرت هادی

***********

گرفته ملک جهان را عطای واسعه تو
کتاب حشر بود صفحه ای ز واقعه تو
پر از صدای خدا لحظه لحظه سامعه تو
بهشت جاذبه تو جحیم دافعه تو
شناسنامه کل ائمه جامعه تو
تو راست معجزه در هر کلام حضرت هادی

***********

هزار ماه شب چارده اسیر هلالت
هزار مهر درخشنده ذره ای ز جمالت
هزار عرش کمالند نردبان کمالت
هزار سال فزون آسمان نیافت مثالت
هزارها متوکل اسیر قدر و جلالت
زهی جلال و کمال و مقام حضرت هادی

***********

تو کیستی که خداوند دادگر به تو نازد
حسن، حسین، علی با پیامبر به تو نازد
سلام بر تو که هم جد و هم پدر به تو نازد
بزرگ مصلح دین منجی بشر به تو نازد
امام عسگری آن نازنین پسر به تو نازد
تویی به خلق دو عالم امام حضرت هادی

***********

اگر چه گشت عدو حمله ور به صحن و سرایت
اگر چه نقش زمین گشت خشت های طلایت
مزار توست دل ما و جان ما به فدایت
هماره ریخته “میثم” دُر قصیده به پایت
پر است مدح وی از میوه های مدح و ثنایت
بریز شهد ولایش به کام حضرت هادی

استاد سازگار

********************************
به یمن تو گدای اهل بیتم
گدای هل اتای اهل بیتم

به لطف آستان مستجابت
مسلمان دعای اهل بیتم

به نام تو پس از عمری غریبی
غلام آشنای اهل بیتم

زیارت جامعه خواندی و حالا
سگ کهف الورای اهل بیتم

به احسان هدایت کردنن توست
اگر تحت لوای اهل بیتم

اگر چه کربلایی هستم اما
گدای سامرای اهل بیتم

ولی کبریا جانم فدایت
امام سامرا جانم فدایت

منم از مبتلایت مبتلاتر
منم از آشنایت آشناتر

اگر لطف کریمان به نداری است
منم از بینواها بینواتر

تو حالا که هزاران فیض داری
دل من از گدایانت گداتر

تو راه باز توحیدی،هر آنکه
به تو نزدیک تر پس با خدا تر

برایت دشمنت هم نذر می کرد
تو هستی از همه مشگل گشا تر

علی هستی و جدت هم علی بود
تویی با این حساب ابن الرضاتر

تو هم مثل پدر زهرا نژادی
عزیز خانه ی باب المرادی

تو در یکتائی ات یکتا شناسی
تو در آقایی ات اقا شناسی

لباس بندگی بر تن گرفتی
تو الحق بنده مولا شناسی

تو هنگام کریمی از گداها
نمی پرسی غریبی یا شناسی

تو در سیر نزولت هم صعود است
تو در روی زمین بالا شناسی

امام غائبت را مدح کردی
تو در امروز هم فردا شناسی

زیارت جامعه در اصل این است
زیارت نامه ی زهرا شناسی

زیارت جامعه یعنی ولایت
زیارت جامعه یعنی هدایت

دلت سرمنشاء خلق عظیم است
تجلی گاه رحمان و رحیم است

اقامت کن میان دل که عمری
دلم در کوی دلدارش مقیم است

هدایت کن مرا باگوشه چشمی
صراط تو صراط مستقیم است

اسیر گریه ام، ری زاده هستم
که از عشاق تو عبدالعظیم است

بهشت شیعه باشد سامرایت
حریمت عرش جنات النعیم است

بیا و شیعه را دریاب، آقا
قرار ما دم سرداب، آقا

احسان محسنی فر

*********************************
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما

با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما

گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن وسال شما

مثل جبرئیل می شود بالم
با همین غوره های های کال شما

روزگاری است در پی دلم اید
گرچه نا قابل است مال شما

بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید

هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند

کاش در صحن سامرات خدا
تا قیامت مرا غلام کند

پرو بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند

هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند

بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند

نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید

ای مسیحا ی سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی

علی ابن محمد ابن علی
نوه ی اول رضا هادی

نیست جز دامن کرامت تو
پرده خانه خدا هادی

ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی

به ملک هم نمی دهم هرگز
گریه زائر تو را هادی

یک شبی را کنار ما ماند ی
سر سجاده جامعه خواندی

تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی

با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی

مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی

نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی

سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی

با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم

ریشه های محبت ما تو
مزرعه های سبز دنیا تو

خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو

گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو

می نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو…..

چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات ؟ …آقا تو

تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی

دل من درکفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود

گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود

شکر حق می کنم صدای بلند
حضرت هادی ام امیر بود

آبرو خرج می کنی بسکه
کرم سفره ات کثیر بود

شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود

ریشه ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی

دوست دارم گدای تو باشم
سائل دست های تو باشم

مثل بال و پر کبوترها
دائما در هوای تو باشم

دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم

نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم

یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم

ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن

با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند

پای دلهای شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند

با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند

خوب شد بچه های خانه ما
پای درس شما بزرگ شدند

بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند

بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت

علی اکبر لطیفیان

*****************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی