کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار مدح و میلاد حضرت امام علی النقی علیه السلام

*******************

از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد
و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد

به نور ناب نگاه چهارده خورشید
وجود و فطرت و ذات مرا منوّر کرد

زلال ناب ولایت به جان من نوشاند
سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد

به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را
زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد

سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت
به عطر سیب حسینی مرا معطّر کرد

مرا اسیر غزلهای چشم تو می خواست
نگاه روشنتان را کمیت پرور کرد

چگونه می شود الطاف بی کران تو را
چگونه می شود ای با شکوه باور کرد

خدا اراده نموده که شاعرت باشم
همیشه هر سحر جمعه زائرت باشم

به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما
ولایت تو مبانی اعتقادی ما

شکوه بی حد تفسیر شیعه برکت توست
رهین محضر تو فقه اجتهادی ما

میان چشم تو آیات فتح را دیدیم
خروش تو شده روحیه ی جهادی ما

و آیه آیه قنوتت ترنّم ملکوت
خلوص سجده تو مسلک عبادی ما

همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست
به لطف این که تو هستی امام هادی ما

اگر کم از جلوات جلالی ات گفتیم
بذار این همه را پای کم سوادی ما

شدیم مثل گدایان سامرائی تو
مگیر خرده بر این خواهش زیادی ما

چه می شود که گدایِ گدای تو باشیم
چه می شود بپذیری فدای تو باشیم

همیشه می وزد از مرقدت نسیم بهشت
پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت

کنار گنبد و گلدسته های تو دیدیم
شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت

عبور می‌کند از بین صحن اطهر تو
مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت

همیشه رزق من از دست با کرامت توست
میان جنت الاعلی تویی نعیم بهشت

همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد
شدم اسیر نگاهت شدم مقیم بهشت

دوباره شوق زیارت هوائیم کرده
منم کبوتر صحن تو، یا کریمِ بهشت

میان صحن و سرایت کبوترم کردی
تو بال های مرا نذر این حرم کردی

بخوان زیارت پر محتوای جامعه را
بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را

بخوان که روح بگیرد ولی شناسی مان
بخوان و شرح بده آیه آیه جامعه را

نگاه روشن تو ای «مَعادِنُ الرَّحمَه»
بنا نهاده در عالم بنای جامعه را

میان عرش و زمین ، در تمامی ملکوت
ببین تجلّی بی انتهای جامعه را

بگیر دست مرا، «عادَتُکُمُ الاِحسان»
ببار بر دل من روشنای جامعه را

تو خواستی که فقط پیرو ولی باشیم
همیشه در خط مولایمان علی باشیم

بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم
بخوان مرا که هوائی سامرا باشم

چه خوب می شود آقای من شوی تا من
تمام عمر در این آستان گدا باشم

مرا اسیر خودت کن که با عنایاتت
ز بندهای تعلق دگر رها باشم

نگاه روشنت اعجاز بی حدی دارد
طلا و مس نه، نظر کن که کیمیا باشم

تو خانه دل من را تکان بده شاید….
در آستانه تو زائر خدا باشم

بده برات زیارت که یک شب جمعه
کنار قبر شهیدان کربلا باشم

شوم دوباره دخیل دو قبر شش گوشه
فدائی تو و ارباب با وفا باشم

تمام دار و ندارم همه فدای حسین
چه می شود که بمیرم شبی برای حسین

یوسف رحیمی

**************************
امشب از جام ولایت سر خوشم
از دل و جان باده را سر می کشم
میکده دارد هوای دیگری
در طرب آورده می را ساغری
هر طرف آید ندای نوش نوش
می رسد از عالم بالا سروش
ملک ایمان را چراغانی کنید
سینه را جمله جوشانی کنید
از “سمانه” شد عیان روی نگار
کز رخش آمد به دنیا نو بهار
مه خجل از طلعت زیبای او
جمع مستان واله مینای او
در سرای فاطمه گل باز شد
گوئیا بار دگر اعجاز شد
دیده بگشوده به عالم نوگلی
که بود نور دو چشمان علی
تهنیت آید ز سوی کبریا
در حریم خانه ی ابن الرضا
او بود چشم و چراغ فاطمه
درد ها سازد بگردون خاتمه
زینت عرش است و ارکان وجود
مهره زیبای خلاق ودود
باز یاران، وا گل شادی شده
سالروز مولد هادی شده
عاشقان احساس مستی می کنند
خاک پایش کل هستی می کنند
می زند خنده به مستان روزگار
می سراید نغمه از شادی هزار
نوبهاران با دلی افروخته
بر تن گل جامه گل دوخته
در جنان زهرای اطهر لب گشاد
کامده دنیا گل باغ جواد
بهجت قلب علی مرتضاست
نور چشمان علی موسی الرضاست
***
حبیب الله موحد***

************************
*
ترجیع بند*
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام
فیض مدام، سلسله نورِ دائمی
پور جواد ابن رضا سبط کاظمی
در شأنت این بس است که جد شما رضاست
در فضلت این بس است که تو جدّ قائمی
تا پایه امامت و دین از تو قائم است
خود عرش فضل را به خدا از قوائمی
اینگونه گفت وصف تو را هر که با تو بود
هر شام در صلاتی و هر روز صائمی
یا حجّه الوفیّ، صفی هادی ای امام
ای حضرت کریم که عین المکارمی
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام
مهر دهم! حقیقت کامل، امام من!
آیینه جمیع فضائل، امام من!
لرزانده دستگاه خلافت شکوه تو!
خاک از توکلّت متوکل، امام من
چاره ندید خصم مگر آنکه همچو باب
بر تو خوراند زهر هلاهل امام من
لحظه به لحظه جان به تو مشتاق، هادیا!
لحظه به لحظه دل به تو مایل، امام من
ای که هنوز حلقه در را نکوفته
لطف تو داده حاجت سائل، امام من
نامت گره‌گشای تمامی مشکلات
لطفت کلید حل مسائل امام من
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام
زین العباد، ثانی سجّاد، یا علی
نور تو بر جواد، خدا داد، یا علی
تنها نه باب تو که به فردوس، فاطمه
از خنده تو گشت دلش شاد، یا علی
روشن به روی گندمی‌ات شد دل جواد
وقتی «سمانه» چون تو سمن زاد، یا علی
چون باب شهر علم نبی بود، جدّ تو
شد ملک علم و دین ز تو آباد، یا علی
در پای تو گریسته وحش درنده هم
ای بسته ولای تو آزاد، یا علی
تاریخ، ای حقیقت بیدار، چون علی
هرگز تو را نمی‌برد از یاد، یا علی
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام
***
محمد سعید میرزایی***

*********************

ای آفتاب شیعه ! ای مولای خوبی
یا حضرت هادی که محبوب قلوبی
ای متقی! معصوم! ای ماه مقرب
ای روی لب هایت همیشه ذکر یا رب
ای منتخب! ای آنکه نور ماه هستی
هادی ِ هر گمگشته ی گمراه هستی
ای یاور دین خدا،حافظ به اسرار
گنجینه ی علم خدا! ای خوب کردار
ای ذکر حق دائم نشسته بر لبانت
پیوسته می چرخد به تسبیح اش زبانت
اجداد تو جمله صداقت پیشه بودند
با بندگی و عشق از یک ریشه بودند
در راه حق،اجداد تو ایثار کردند
خود را فدای دین، فدای یار کردند
آری شما، مردان حق، خزّان علم اید
اهل کرم، اهل وفا، سرحد حلم اید
یعنی خدا دردانه ی افلاکتان کرد
ایمن شدید از فتنه ها و پاکتان کرد
پیغمبران قبل را تصدیق کردید
دین خدا را در زمین تبلیغ کردید
حق با شما و در شما، منکم...الیکم
آیات حق را در شما دیدند مردم
تنها گواهانید در دنیای فانی
ای "چارده" ماه بلند ِ آسمانی
خلق خدا را سوی او ارشاد کردید
ویرانه ی دل را شما آباد کردید
مهر شما یعنی سلامت، دوری از غم
انکارتان یعنی دَرَک...یعنی جهنم
بودید انواری به گرداگرد این عرش
تا آنکه نازل کردتان معبود بر فرش
روشن زمین از برکت نور شما شد
حب شما، سرمنشاء حب خدا شد
فعل شما خیر است،رفتار شما حق
گفتارتان صدق است،آری! صدق مطلق
اینک شهادت می دهم ایمان خود را
در راهتان من می گذارم جان خود را
من با دلم تسلیم تان هستم همیشه
در مکتب تعلیم تان هستم همیشه
جز با شما با هیچ کس پیمان ندارم
گر پا دهد در راهتان سر می گذارم
یا اولیاء الله ! در روز قیامت
من را امیدی هست...امید شفاعت
من را همیشه.. تا ابد... نعم الامیرید
من را شما ، امروز و فردا دست گیرید
باشد که از عشق شما و این محبت
من بازگردم نزدتان هنگام رجعت

***********************

شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی
سفری کنم و سری زنم به سرات یاعلی النقی
به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس
برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی
هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن
بنویس سردر مشق های سیات یاعلی النقی
بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت
شود آب های جهان اگر که دوات یاعلی النقی
بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم
که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی
تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی
و سروده ای غزل از زبان خدات یاعلی النقی
و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت
شده اید رب جلی ولی به صفات یاعلی النقی
ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن
و به شیر جان بده با مسیح نگات یاعلی النقی
منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو
که سلام می دهمت به شوق لقات یاعلی النقی
نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم
که گرفته ام به ولات برگ برات یاعلی النقی
بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم تورا
سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی

*****************************

نقی نامی که فخر آسمان است                             تلفظ کردنش خط دهان است
ز القاب امام هادی ماست                                     امامی که عزیز شیعیان است
امام ماه روی باوقاری                                     که جد حضرت صاحب زمان است
زلال چشمه های او پاک تر از                         همان نهری که در جنت روان است
نقی چون مظهر پاکی ست نامش                          برای قرن آلوده گران است
به نام مادر آیینه سوگند                                  همان که صبح چشمش جاودان است
نخواهد از نفس افتاد این عشق                               که از هادی به قلب عاشقان است
به کوری دو چشم آن حقیری                                  که از فرط حقارت بد دهان است
به هر دیوار این دنیا نوشتیم                                     نقی زیباترین نام جهان است

************************

خوش آن دل کز ازل دارد ولاى حضرت هادى

خوش آن سر کو بساید رخ به پاى حضرت هادى

دلا گر رستگارى خواهى از حول صف محشر

نما از حق طلب ظلّ لواى حضرت هادى

بجو از حق ولایش را همى جود و عطایش را

صفا ده گنج دل را از صفاى حضرت هادى

ببر نام گرامی اش که باشد حل هر مشکل

بکوب از جان در دولت سراى حضرت هادى

به هر دردى دوا نامش که در بازار حق عامش

شفا بخش امم دارالشفاى حضرت هادى

نبى اصل و على اسمى که جان عالمش قربان

که شد ایجاد دو عالم براى حضرت هادى

على بن محمد هادى دین حجت عاشر

که عاجز نطق قاصر در ثناى حضرت هادى

چگونه مدح شاهى را توان گفتن که مداحش

بُود همواره در قرآن خداى حضرت هادى

عبادت را بُود شرح قبولى دوستى او

قبول افتد اگر باشد رضاى حضرت هادى

بود جشن جنان حبش و بغضش آتش نیران

بود غلمان غلام آشناى حضرت هادى

غلامرضا آذر مشهدى

**********************

به سوى اهل عالمین، اى که سحاب رحمتى

جهان کویر تشنه و، تو ابر پر کرامتى

جلوه‏ ى کامل خدا، منشا چشمه ‏ى هدى

گم شدگان خسته را، تو پرچم هدایتى

کسى که مى‏ کند سفر، به هر کجا و هر طرف

رسد به کعبه‏ ى وصال، اگر کنى اشارتى

نماز قلب عاشقان، راز و نیاز عارفان

رمز مناجاتى و هم، قبله و باب حاجتى

تویى على چهارمین، بین ائمه هادیا

تو امتداد عترت و سلاله ‏ى نبوتى

عهد ولایت دلم، زیارت جامعه ‏ات

به روز بى کسى من، تو صاحب شفاعتى

شهاب

*****************************

امشب فزوده‏ اند صفاى مدینه را

نور خدا گرفته فضاى مدینه را

با جلوه‏ هاى اشرقت الارض قدسیان

بستند چلچراغ سماى مدینه را

روح الامین بیاد بهار نزول وحى

گلبوسه مى ‏زند سرو پاى مدینه را

بیت النبى و گنبد خضرا و مسجدش

بخشیده لطف صحن و سراى مدینه را

در وادى قبا به تماشا نشانده‏ اند

آن نخل هاى سبز قباى مدینه را

آن گونه خرم است که گویى گشوده ‏اند

بر هشت خلد پنجره‏ هاى مدینه را

عطر و گلاب لاله بدین گونه دلپذیر

تغییر داده حال و هواى مدینه را

نور جمال حضرت هادى است که اینچنین

روشن چو روز کرده فضاى مدینه را

ماهى دگر به محور خورشید عشق تافت

تا روشنى دهد همه جاى مدینه را

آنسان که بود هجرت والاى احمدى

تاریخ ساز شهر و بناى مدینه را

این وارث رسول هم از راز هجرتش

تا سامرا رساند صفاى مدینه را

گلبانگ شادى است بگوش فرشتگان

فریاد مکه را و نداى مدینه را

کاین ماه جلوه‏اى ز جمال محمد است

ابن الرضاى دوم آل محمد است

*************************

اشعار ولادت امام هادی (ع)

بالاتر از این هاست لوایی که تو داری
خورشید دمیده ز عبایی که تو داری
از بنده نوازی و عطایی که تو داری
آقای جهان است گدایی که تو داری

ما خاک بخیلیم و شما ابر سخایی
محبوب شده از کرمت شغل گدایی

چون جامه که بر قامت زیبا بنشیند
مهر تو به دلهای مصفا بنشیند
هرکس به دلش مهر تو آقا بنشیند
مهرش به دل حضرت زهرا بنشیند

لطف خود زهراست که ما اهل یقینیم
آن روز دعا کرده که امروز چنینیم

تو آینه داری و کلام تو گهر بار
در وصف تو ماندند…چه گفتار و چه اشعار
حقا که زلالی و نجیبی و نسب دار
بر شیر ندارد اثری زوزه ی کفتار

در عالم از این نکته هزاران اثر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد

بیراهه نرفتیم اگر هادی ما اوست
ذکر ولی الله همان جلوه ی یا هوست
چون شیشه ی عطری که به یک واسطه خوشبوست
در چنته ی ما نیست به جز مرحمت دوست

العبدُ و ما فی یده کان لمولاه
از برکت خورشید کند جلوه گری ماه

تو هادی مایی و جهان بی تو سراب است
اوصاف تو در آیه ی تطهیر کتاب است
تو عشق مدامی و دمت مستی ناب است
جای ولی الله کجا بزم شراب است؟

یک آیه بخوان آتش کفرش به یم افتد
یک شعر بگو کاخ و سرایش به هم افتد

گفتند شراب و دلت ای ماه کجا رفت
از مجلس بغداد سوی شام بلا رفت
لب پاره شد و ناله ی زینب به هوا رفت
خون از لب شه، روح زجان اُسرا رفت

شد مجلس اغیار همان بزم خرابه
وقتی که سر افتاد به دامان ربابه

سیدعلی رکن الدین

*****************
یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم
داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم

از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانم کرد

کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است

کلماتی که پر از رایحهً غار حراست
خط به خط جامعه آیینهً قرآن خداست

عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسه ی ظرفیت من پر شده است

همه ی عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو

من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانی دفتر دارم

شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو

دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد

بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم

تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران

من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتی ست حقیر ای باران

یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران

نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران

ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم ، غدیر ای باران

پسر حضرت دریا! دل مارا دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران

سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران

سید حمیدرضا برقعی

***************
شروع عشق به نام خدا به نام شما
من آفریده شدم تا شوم غلام شما
هزار شکر نبوده هنوز روی سرم
به غیر سایه ی لطف علی الدوام شما
کبوتر دل من که نمی پرد همه جا
از آن زمان که گرفتار شد به دام شما
برای آنکه جنان را فقط نگاه کند
نشسته است شب و روز روی بام شما
خوشا به حال کسی که شده در این دنیا
مسیر زندگی اش روشن از کلام شما

شما تمامی دار و ندار من هستید
تمام عمر همه اعتبار من هستید

جهان به زیر قدوم تو خار می گردد
نفس زنی همه عالم بهار می گردد
برای عرض ارادت به محضرت، خورشید
به سمت گنبد تو رهسپار می گردد
یکی دو شب که نه ، هر شب به سامرا، مهتاب
میان صحن تو مثل غبار می گردد
اگر که تیغ دو ابروت می کشد ، جانم
هزار بار به پایت نثار می گردد
اگر به عشق تو مردم شما نخور غصه
یک عاشقت کم از این صد هزار می گردد

همیشه زنده بود هرکسی فدای تو شد
و خوش به حالش اگر خاک سامرای تو شد

دلم بهانه گرفته، بهانه ات هادی
نشسته ام چو گدا پشت خانه ات هادی
نگاه کن به خدا آب و نان نمی خواهم
تمام حاجت من آستانه ات هادی
بخوان تو جامعه را تنگ شد دلم امشب
برای زمزمه ی عاشقانه ات هادی
به عرش نقل محافل بیان مدح شماست
و جبرئیل بخواند ترانه ات هادی
تو آمدی که گرفتاری ام شروع شود
شوم اسیر تو و آب و دانه ات هادی

تو آمدی که بدانم جلال یعنی چه !
تو آمدی که ببینم جمال یعنی چه !

بگیر دست مرا تا به سامرا ببری
بگیر دست مرا عرش کبریا ببری
ببین که دور و بر من غریبه بسیار است
بگیر دست مرا ، یار آشنا، ببری
تو رهنمای منی ، تا نیامده شیطان
بگیر دست مرا تا سوی خدا ببری
همه یقین من این است راه حق آنجاست
به هر کجا که دلت خواست تا مرا ببری
به آن ضریح تو سوگند می دهم مولا
مرا تو یک شب جمعه به کربلا ببری

که روضه خوان بشوم در حریم خون خدا :
میان آن همه لشکر …حسین… وا…تنها…”

رضا رسول زاده

*************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی