کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۱۶

***************

علیرضا خاکساری

به دفتر قلم شعر تر می گذارد 

سپس قافیه را شکر می گذارد

 

تو روح تهجد شدی پس خداوند

طلوع تو را در سحر می گذارد

 

بیا امشبی را سر از سجده بردار 

که سجاده پای تو سر می گذارد

 

علی هستی و قبل هرگونه خصلت

خدا در وجودت جگر می گذارد

 

تو که جای خود داری آقا نگاه

ابوحمزه ات هم اثر می گذارد 

 

نیفتد ز پا در دو عالم کسی که

به بزم تو پا بیشتر می گذارد 

 

نمیخواستم سجده ات کرده باشم

ولی هیبت تو مگر می گذارد؟

 

علی هستی ، الحق که حیدر نمایی

سلامٌ عَلی حضرت کربلایی

 

تویی ساقی چهارم خانواده 

منم تشنه ی جام لبریز باده

 

منم تا همیشه خمار نگاهت 

تویی علت مستی فوق العاده 

 

از ان ساعتی که زبان باز کردم

تو جاری شدی بر لبم بی اراده

 

از انجا که شاه دل ما حسین است

بخوانیمت `ای حضرت شاهزاده”

 

نه که قوم و خویش تو هستیم آقا

خدا رزق مان را به دست تو داده 

 

نشستی به جانم ادب حکم میکرد

که بنویسم از تو ولی ایستاده 

 

غزل با تکلف سرودن هنر نیست

قلم میزنم بعد از این صاف و ساده

 

مدد کن که از کربلای معلی 

بیایم بقیع تو پای پیاده

 

عزیز حسینی عزیز خدایی

سلامٌ علی حضرت کربلایی

 

تو دریا و سرچشمه ی هر چه رودی 

زلالی طهوری به رنگ شهودی 

 

سرشت تو از نور ذات الهی ست 

زمین و زمانی نبود و تو بودی 

 

بخوانند زین العبادت ملائک 

که سجاد و همواره گرم سجودی

 

همگی به همراه `سید علی” مان

می آییم سوی مدینه به زودی 

 

بنا میکنیم از سر نو حریمی

به کوری چشمان هر چه یهودی

 

به امید روزی که دیگر نماند 

نشانی ز قوم کثیف سعودی

 

به پایان برم شعر خود را در آخر 

به الهامی از شعر مرحوم `جودی”

 

پیام اور عشق و مهر و رهایی!

سلامٌ علی حضرت کربلایی

علیرضا خاکساری

********************

محــمد جواد شیرازی

السلام علیکَ یا اول

السلام علیکَ یا آخِر

السلام علیکَ یا باطن

السلام علیکَ یا ظاهِر

 

با همین اشک شوق بر کاغذ

می نویسم امامِ من سجاد

با صدای بلند می گویم

عشقِ شیعه ، ابالحسن.‌.. سجاد

 

من فقیرم ولی به رسم ادب

زندگی ام همه برای شما

خون ناقابلم که هیچ آقا

پدر و مادرم فدای شما

 

پدر و مادر تو را آقا

دوست دارم خودت که میدانی

پدرت فخر عالمین است و

مادرت بانویی است ایرانی

 

در میان مصیبتِ دنیا

تو زبان دعا به ما دادی

هر کجا کار ما گره خورده

یادِ ما ذکرِ ربنا دادی

 

آن کسانی که از شما دورند

بین زندان نفس محبوسند

شیعیانی که اهل دل هستند

با صحیفه همیشه مأنوسند

 

گل سجاده مستِ اذکارت

دل ما برده ای به یک غمزه

ای دمت گرم یاد ما بودی

یاد دادی به ما ابوحمزه

 

توشه باید گرفت در عالم

از مناجات راغبین شما

درِ توبه به روی ما باز است

با مناجات تائبین شما

 

در صلاة تو آمده ابلیس

شکل ماری تو را گزید اما

آنقدر محو ذات حق بودی

آخرش گفت: التماس دعا

 

نیمه شب ها به دوشتان کیسه

همه جا فکر سائلان بودی

ملجأ کودکان درمانده

بهر بیچارگان امان بودی

 

جان فدایت که بعد از عاشورا

کار تو بوده هر کجا گریه

آب می دیدی و دلت می سوخت

حافظ دین شدی تو با گریه

 

وقت ذبح چهارپا گفتی:

"آب خورده است این زبان بسته؟

پدرم گفته بود أنا العطشان

با نوک نیزه شد دهان بسته"

 

دست خالی رسیدم و دارم

چشم ، بر رحمت قدیم شما

بعد عمری مزارتان خاکی است

بی حرم ؛ قلبِ ما حریم شما

محــمد جواد شیرازی

********************

حسن لطفی

ای انیس قدیمی دلها

آفتاب بلند ناپیدا

 

تا خدا میبرد دلِ ما را

پَر ِ سجاده های سبز شما

 

من کجا و غبار مقدمتان

تو کجا، کوچه های این دنیا

 

من کی ام از قبیله ی مجنون

تو ولی از عشیره ی لیلا

 

من کی ام بی زبان ترین مردم

تو خدای بلاغتی اما

 

نفسی دِه که از تو دم بزنم

بال در صحن این حرم بزنم

 

آسمان موج شد تلاطم کرد

که خدا جلوه بین مردم کرد

 

آسمان جای خود از این محشر

عرش هم دست و پای خود گم کرد

 

عرش هم جای خود خدا خندید

لحظه ای که لبت تبسم کرد

 

آب با نیت دو رکعتِ عشق

با غبار شما تیمم کرد

 

همه دیدند با دوچشمانت

چشم های پدر تکلم کرد

 

خانه ات قبله ی غریبان است

پایتختت تمام ایران است

 

ای سراپای تو مثال حسین

دومین مرتضای آل حسین

 

روی دوش تو گیسوان علی

کنج لبهای توست خال حسین

 

با تماشای تو به سر میشد

شب و روز تمام سال حسین

 

خنده ای کن که در تو گُل کرده

همه زیبایی جمال حسین

 

سیر میدید چهره ات را عشق

به سرش بود اگر خیال حسین

 

شور آب آور حسین هستی

دومین حیدر حسین هستی

 

سرخوش از بانگ این طرب هستیم

مست شیرین ترین رطب هستیم

 

مثل موسیقی ِ شگفت بهار

نغمه هایی به روی لب هستیم

 

شجره نامه ای اگر داریم

همگی بر تو منتسب هستیم

 

ما همه خانه زاده تو یعنی

همه ی ما از این نسب هستیم

 

شکر حق ما ز آستان توایم

همگی از نوادگان توایم

 

به علی رفته ای غدیری تو

نه فقط شیر ،شیرگیری تو

 

اذن اگر داشتی عیان میشد

مثل عباس بی نظیری تو

 

هم رکابِ علی اکبرها

هم خروش سفیر تیری تو

 

شوره زاریم و خشکسال اما

چشمه ی روشن کویری تو

 

رشته های قنات میجوشد

از قنوتت چه آبگیری تو

 

خوش به حال دو دست خالی ما

لحظه هایی که دستگیری تو

 

با حضورت غم پدر سر شد

کربلا با تو کربلاتر شد

 

به دلت داغ مادرت افتاد

شعله بر باغ پرپرت افتاد

 

کربلا شد مدینه وقتی که

رَدِ زنجیر بر پرت افتاد

 

بین خیمه تو بودی و بابا

از سر زین برابرت افتاد

 

بین خیمه تو بودی اما آن

شعله بر روی پیکرت افتاد

 

چقدر سنگ و خاک و خاکستر

از سر بام بر سرت افتاد

 

ناله ات بین شام میپیچید

عمه آتش به معجرت افتاد

 

گرچه بالت اسیر سلسله بود

قاتلت خنده های حرمله بود

 حسن لطفی

**********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی