کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه



شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۱۴
***************
همین که بوی تو را با خودش بیارد باد
به خاکِ پات می اُفتیم، هرچه بادا باد
هزار مرتبه ممنون چشم مست توأیم
از اینکه قرعه ی مستی به نام ما افتاد
به دام حلقه ی مویت چنان اسیر شدیم
که هیچ وقت نخواهیم شد از آن آزاد
چه اتّفاق قشنگی ست این که در شعبان
فقط به صفحه ی تقویم حک شده میلاد
نمازِ پنجم شعبان، به مَسلک عشق است
به سمت قبله ی رخسار حضرت سجّاد
خدا به یُمن قدمهاش بر بنی آدم
برای بال گشودن به عرش، فرصت داد
همیشه دامن پُر خیر شهر بانو، سبز
بهشت خانه ی آقای ما حسین، آباد
علی، دوباره علی، باز هم علی، یا رب
عنایتی که نگردد حسین، دشمنْ شاد
چگونه نعشه ی دنیا شود کسی که فقط
به ذکر حیدر کرّار می شود معتاد
علیّ عالی اعلاست، زِینِ الله و
علیّ دوّم ارباب ماست زِینُ العباد
شب ولادتیِ هر علیِّ آل علی
دعای ماست رسیدن به صحن گوهرشاد
دعا به کسوت شاگرد در می آید و بس
اگر صحیفه ی سجّادیه شود اُستاد
نمی رسیم به حال بُکاء و خوف و رجاء
مگر دعای ابوحمزه ای کند امداد
به اقتدای دو تا چشم خیس پیغمبر
بناست گریه بریزیم پای این اعیاد
تلاش می کند امّا غم اسیری را
اسیر واقعه هرگز نمی برد از یاد
محــمد قاسمی
 ***************************
درلوح جهان همیشه آزاد تویی
آن واقعه رامعنی فریاد تویی
یک بار دگر به تو پناه آوردیم
الگوی بشر امام سجاد تویی
در عرصۀ زندگی خدا با اوبود
چون نام خدا درهمه جا با اوبود
پیغمبر عشق امام بیمار من است
یک عمر غم کرببلا با او بود
از راز ونیاز در دلش غوغا بود
بیدارترین پدیدۀ شبها بود
یک عمراگرچه حرفی ازدرد نزد
درسینۀ او نهضت عاشورا بود
منسوب به یک شهادت خونین بود
درلوح دلش عدالت خونین بود
تا قصة کربلا نمیرد هرگز
اوحامل یک رسالت خونین بود
درکرببلا دل به شهیدان دادی
آن واقعه راتو بهترین فریادی
مقبول ترین بندة درگاه تویی
زیرا که توعبد عابدین سجادی
درساحت تو هنوز هم می مانم
درپای تواشک دیده می افشانم
لبریز مناجات ودعا می گردم
وقتی که صحیفة تورامی خوانم
پایان نماز باتو معنا دارد
سجادة باز باتو معنا دارد
دستان دعای من فقط روبه تواست
چون رازونیاز باتو معنادارد
همواره بروی لب تبسم داری
بامذهب لاله ها تفاهم داری
تو زینت عابدان عالم هستی
سجادی وجا دردل مردم داری
دل پا کتر ین بهار دینی آقا
خوش عطر ترین مرد زمینی آقا
من جز تو پناه دیگری نشناسم
تو حضرت زین العابدینی آقا
با علم وعمل همیشه توام هستی
دردین وسراط خویش محکم هستی
مولای نیایشی وآقای نماز
توزینت عابدان عالم هستی
در درگه معبودپرازخواهش بود
لبریز وفا ومهر وآسایش بود
رودی شدوعاقبت به دریا پیوست
مردی که دلش ساحل آرامش بود
اوشاهد آن واقعة خونین بود
یک عمر دلش شکسته وغمگین بود
آنروز اگر چه غرق بیماری شد
صد شکر که حکمت خدا دراین بود
فرامرز عرب عامری
*************************
عید است و من شراب زاده
عازم به خُمم به عزم باده
می زاده اگر شراب نوشد
در دیدن خویشِ خویش کوشد
من زاده ی خم و خویش خامم
گه واجبم و گهی حرامم
در سینه ی من بجز طرب نیست
هرگز غم دوست مستحب نیست
من با همه فقرم و نداری
هرگز نکشیده ام خماری
پس نعره ز استخوان بر ارم
پهنای فلک دهان در آرم
ای جوش جهان بر آتش تو
ای دست همه در آتش تو
بنشین که ارادتی بخیزم
از روی سعادتی بخیزم
ای تیغ فصاحت و بلاغت
ای داده به کیمیا سعادت
سجاده ی تو پر از حیات است
اشک تو خود از مطهرات است
ای مست نماز تو ملائک
ای بسته به راز تو ملائک
ای مصحف تو کلام عالم
ای در کف تو زمام عالم
ای کعبه ی ازدحام دیده
ای محتشم هُشام دیده
برخیز و طواف کن حرم را
از کعبه مگیر این کرم را
بگذار که حاجیان حیران
دنبال نگاه تو چو جیران
ای دلبر مکّی و عراقی
معراج سعادت نراقی
سبحانک یا من اسمهُ فیه
ای مجلس انس فیهِ ما فیه
ای یاد تو شاه نامه ی من
زلف تو سیاه نامه ی من
ای نیم شرر ز تو به ققنوس
ای یک نم حکمت تو قابوس
ای یاد تو کامل بهایی
من ناقصم و تو پر بهایی
خاقان فلک تویی، و لا غیر
سیمرغ، سفیر توست، لا طیر
ای خسرو تخت و تاج و دیهیم
شیرین حرکات هفت اقلیم
دستم نرسد اگر به تختت
تخت تو بلند همچو بختت
نِشتر برسان که رگ رسیده
ای زاده ی پارس، سگ رسیده
ای خاک نشین صاف و ساده
ای حُرّ فلک، اسیر زاده
ای زاده ی مکه و مدینه
ای اصغر و اکبر و سکینه
ای یاد تو کامل الزیارات
ای ذکر تو بهترین تجارات
ایران ز تو دارد این بقا را
ای مادر تو عروس زهرا
تو مصحف پاک و تازه داری
در هر ورقش اجازه داری
تو با دل زینب عفیفه
دیدی که چه رفت بر صحیفه
یعقوب بیا که غم بزرگ است
یوسف جگرش به دست گرگ است
چون پای شه از رکاب افتاد
مابین دو نهر آب افتاد
خون بود خضاب روی ماهش
غم بود بساط رو به راهش
ناگاه به فکر چاره افتاد
برخاست ولی دوباره افتاد
پس تکیه به نیزه زد به گودال
با شمر خطاب کرد آن حال
تا هستم و می کشم نفس را
غارت مکنید این قفس را
من در حرمم غزاله دارم
آهو روشی سه ساله دارم
«معنی» نده طول این سخن را
آشفته مکن تو مرد و زن را
محــمد سهرابی
*********************
سوی مجنون برسانید که لیلایی هست
ما شنیدیم در این شهر که آقائی هست
دورِ این خانه شلوغ است اگر جائی هست
دردمندیم و دلی خوش که مداوائی هست
شب عید است بیائید حنا بگذاریم
سر به خاکِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم
***
تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد
پَرِ گهواره­ ی تو روحِ مسیحا دارد
و حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد
نوه­ ی حضرت زهراست تماشا دارد
جلوه­ ی تام علی بر تو مبارکبادا
سومین نام علی بر تو مبارکبادا
***
فطرسی آمده و از تو پری می خواهد
از تو عیسی نفسِ ناب تری می خواهد
یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می خواهد
که غبارِ قدمت رفته گَری می خواهد
یا کریمیم و سرِ جاده­ ی تو شیعه شدیم
ما کنارِ پرِ سجاده­ ی تو شیعه شدیم
***
عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد
تازه شاید که سرش بر کفِ پایت برسد
چشمِ جبریل اگر سوی عبایت برسد
نه محال است مقامش به گدایت برسد
نه فقط پهنه­ ی افلاک نمک گیر تواند
تو از این کشور و این خاک نمک گیر تواند
***
مثلِ پیراهنِ یوسف که به کنعان آمد
مثلِ ابری که سرِ خاک بیابان آمد
صاحب خانه ­ی خود جانبِ ایران آمد
خانه­ی مادریش شاهِ خراسان آمد
خاکِ ما خانه­ ی تو سایه مطلق داری
حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری
***
عشقِ ایرانیِ ما کارِ بنایت با ماست
حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست
طاقِ گلدسته، رواق، آینه هایت با ماست
خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست
طرحِ زیباتری از باغِ جنان می سازیم
و ضریحِ نویی با فرشچیان می سازیم
***
مصلحت بود اگر شیرِ خدا می گشتی
تو علی هستی و شمشیرِ خدا می گشتی
مست از جلوه­ی تکبیرِ خدا می گشتی
تکسوارِ عرب و شیرِ خدا می گشتی
بازوی هاشمیت تیغ اگر بر می داشت
کربلا زیرِ قدم هات تَرَک بر می داشت
***
رخصتت بود اگر یک تنه لشکر بودی
میمنه، میسره بودی و مکرّر بودی
ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی
رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی
کربلا دید پدر را نفست یاری کرد
وه که با نامِ تو عباس  علمداری کرد
***
واژه ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد
خطبه ات شورِ علی در دلِ پیکار آورد
چه بلائی به سرِ کاخِ ستمکار آورد
شیعه را با شب و شمشیر و دعا با آورد
با تو در شام عجب معرکه بر پا شده است
که دعا گوی شما زینبِ کبری شده است
حسن لطفی
*************************
مهر قبولی دعا میگیرم امشب
بال و پر پرواز را میگیرم امشب
عالم به دستان علی بن الحسین است
اذن بقیع و کربلا میگیرم امشب
علیرضا خاکساری
 ************************
هم یار آشنای منی زین العابدین
هم زینت دعای منی زین العابدین
سجاده را به عشق شما پهن میکنم
تو ذکر سجده های منی زین العابدین
علیرضا خاکساری
 ***********************
سه دسته گل
هنگـامِ عطای خـالـقِ لـم یزلیست
الــطافِ الهـی آشکارا و جلیست
میلاد سه دسته گلِ زهرا و علی
سجّاد و ابالفضل و حسین اِبنِ علیست
*******
دل بی محن
این نغمه ی مرد و زن،به هرانجمن است
آمد به جهان،حسین و دل بی مَحَن است
شادنـد نبـی و علـی و زهرا زیـرا
میـلادِ بـرادرِ عـزیـزِ حسن است
***
اذان حرم
عمریست دخیل عَلمِ عبّا سم
مُشتاق اذان حرمِ عبّا سم
با دست تهی آمده ام اُمِّ بنین
مُحتاج عطا و کرمِ عبّا سم
دام دل
***
از روز ازل ، بـه دام دل اُفتـادم
مستـانه نـوای عاشقی سر دادم
طوق است به گردن و به گوشم حلقه
من بنده ی عشق حضرت سجّادم
حمید رضا گلرخی
*********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی