کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


نوحه شهادت امام کاظم علیه السلام۷

×××××××××××××××××××××

امشب شب از قفس رها شدنه
فردا سحر طلوع بخت منه
شد وقت پریدن از حصار قفس
توی سر من هوای پر زدنه 2( 2
یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر ...
من ندارم یه ستاره تو هفت آسمونم
بار درده روی شونه های نیمه جونم
زرد زردم (بی رمق مثه برگ خزونم(2
می بارم تو قنوتم،شبیه ابر بارون
خدایا کن خلاصم،دیگه از دست هارون(5
امشب شب از قفس رها شدنه
فردا سحر طلوع بخت منه
شد وقت پریدن از حصار قفس
توی سر من هوای پر زدنه 2
من ندارم یه ستاره تو هفت آسمونم
بار درده روی شونه های نیمه جونم
زرد زردم (بی رمق مثه برگ خزونم(3
(می بارم تو قنوتم،شبیه ابر بارون
خدایا کن خلاصم،دیگه از دست هارون(2
( هر شب تا سحر خدا خدا می کنم
تا صبح لبم و وقف دعا می کنم (2
چند ساله که روزه هامو وقت غروب 2
با ضربه ی تازیونه وا میکنم 2
روز روشن برا من شبیه شب تاره
زنجیری که دور گردنه حلقه داره
مثل شب هام (میزنن منو روزا دوباره(2
مدام از چشم خیسم،بارون غم می باره
میشه تشیع ، تن من رو یه تخت پاره
(می بارم تو قنوتم ، شبیه ابر بارون
خدایا کن خلاصم،دیگه از دست هارون(3
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دردام مانده باشد ، صیاد رفته باشد
یک بار پرم را به قفس باز نکردن
این صید ز صیاد فراوان گله دارد
(وقتی که منو رو دستاشون میارن
بارون غم از غربت من می بارن( 2
رو پیکر من دسته ی گل میریزن
تو هفتا کفن تن منو میزارن 2
من بمیرم واسه غربت شاه شهیدان
من بمیرم واسه تشنه ی بر لب دریا
من بمیرم واسه پیکر مونده رو خاکا
تواین ساعات آخر،همش من میرم از حال
به یاد جسم پاره به روی خاک گودال ...
حسین ...
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب،عزیز مصطفی نبود
مگرکسی که کشته شدتنش برهنه میکنن
مگر که کهنه پیرهن به پیکرش روا نبود
حسین من ... حسین من ... حسین من ...

×××××××××××××××××××

تا کاظمینش با دل خون،از عشقت امشب

مولای ما جان میسپارد،با ناله ی خلصنی یارب2

(بمیرم 2 آقای من حاجت روا شد (2

بمیرم 2 در کنج (زندان کربلا شد(2

(میکوبم امشب بر سینه و سر 2

باب الحوائج ، موسی بن جعفر2 (2

(در کنج زندانی و ظالم

میزد تو را سیلی شبانه(2

(هر روز ، روزه بودی اما

افطاریت شد تازیانه(2

واویلا 2 دست تو در زنجیر بسته

واویلا 2 آقا چرا پایت شکسته 2

قلب تو خون و جسم تو لاغر 2

باب الحوائج موسی بن جعفر 2

(میکوبم امشب بر سینه و سر 2

باب الحوائج،موسی بن جعفر2 (2

(با اینکه روز خوش ندیدی

با اینکه حالت گشته مضطر(2

(باقیست جای شکرش اما

جسم تو گلباران شد آخر(2

واویلا 2 جان داده ای قعر سیه چال

واویلا 2 داری کفن ، الحمدلله

 

 (میکوبم امشب بر سینه و سر2

×زن ومرد همه یک صدا ... امام رضا ...

یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ...

کیا میخوان بریم کربلا ...×

مرغ دل یک بام دارد دو هوا

گه مدینه میرود گه کربلا

حسین حسین ...

×××××××××××××××××××

خسته ام از این همه غم،از شب تار جدایی
ای همه دل خوشیم،ای رضا جانم کجایی؟
لحظه آخر بیا ای نور چشمان تر من2
کن نظاره ای رضا جان غرق در خون پیکر من2
یا بن زهرا نور عینی،نور چشمان حسینی...
گرچه در زندان هارونم،اگر در کاظمینم2
از همین جا زائر شش گوشه جدم حسینم2
در دلم دارم تمنا،بعد از این رنجی که بردم
کاش میشد مثل جدم،سر جدا جان میسپردم
یابن زهرا نور عینی،نور چشمان حسینی...
کاش این جسم مرا بر خاک غم ها میکشیدن
کاش میشد مثل عمویم دست من را میبریدن
کاش تا روز ازل از غصه جان بر لب نمایم
بی کفن بر خاک غم من هم سه روز،شب نمایم2
یابن زهرا نورعینی نور چشمان حسینی...
شعله ور از آتش غم در شب تنهائیم من
غرقه ی دریای اشکم کشته شیدائیم من
من که با اشک دو دیده سوده ی الماس سفتم
کنج تنهایی نشستم با حبیبم راز گفتم
من که عمری کنج زندان ناله دلگیر کردم
روی جسمم صد اثر از حلقه زنجیر دارم2
کس ندارد از دل زارم خبر یارب،غریبم
همرهم دارم نشان از سلسله بر تن،حبیبم
یابن زهرا نور عینی،نور چشمان حسینی
طاق کرده طاقتم را،غصه های بی کرانه
داغ در دل،سیلی و گه ضربه های تازیانه
هر کجا زد دشمنم با تازیانه بر سرمن
زنده میشد پیش چشمم خاطرات مادر من2
یابن زهرا نور عینی،نور چشمان حسینی
یک نفر میزد مرا هم،با که گویم زین همه سوز2
مادر من با چهل تن،در کشاکش بود آن روز2
صد بهارم در خزان آمد،نگار من نیامد
چشم من مانده به ره اما قرار من نیامد
یابن زهرا نور عینی،نور چشمان حسینی

×××××××××××××××××××

از تو نمانده غیر از عبایی در کنج زندان
وای از تن نحیف و امان از این چشم گریان2
زندان شده اسیرت،هر لحظه گوشه گیرت
از تو خجالت میکشد،این تازیانه
یک بار بهر تسکین،واکن زبان به نفرین
جان ها فدای این سکوت عاشقانه
(امشب میان سجده،آقا دعایمان کن2
زندانیان خویشیم،از خود رهایمان کن]2
مولا امام کاظم....
جرمت دراین زمانه چه بوده،جز بی گناهی2
در چاه غم اسیر است،خدایا،چه ماهی2
گرچه غمت به سر شد،دلتنگ دختر خود2
ماندی و مانده حسرتش به دل هماره
داری عجب نوایی،معصومه ام کجایی؟
بابایت امشب بی قرارت شد دوباره
آری دل تو هر شب گشته هوایی او2
پر کرده آسمان را بابا کجایی او2
مظلوم امام کاظم....
(باب المراد عالم به روی دوش غلامان2
تشییع پیکر تو کجا و آن شاه عطشان2(2
ای یوسف گرفتار،گرچه تو دیدی آزار
اما تنت به زیر دست وپا نمانده
گرچه غریب و تنها بودی همیشه اما
طفلانت دگر آواره در صحرا نمانده
بی خواب کربلا و بیتاب کاظمینیم2
عمری در انتظار منتقم حسینیم
×دو سه جمله اینجا روضه بخونم...آقا...مولا...×
گر چه در خاک رفت پیکر تو 
دیگر از تن جدا نشد سر تو
ناله ات تا به عرش رفت ولی
تازیانه نخورد دختر تو
×آقا موسی بن جعفر×
( ظلم بر عترتت رسید ولی
پشت در جان نداد مادر تو...(2
×همه صدا بزنید یازهرا...×

×××××××××××××××××××

در کنج بلا ای رضا جانم                             بر دیدن بابا ای رضا جانم

کاهیده گشته پیکرم گوشه ی زندان            جرم و گناه من بود یاری از قرآن

من به زندان می روم بهر حفظ آن                جام می دهم بهر خدا ای رضا جانم

در کنج بلا ای رضا جانم                             بر دیدن بابا ای رضا جانم

در زیر ستم جان به لب  دارم                      ذکر خلاصم کن خدا روز و شب دارم

روی دعا با سوز و آه سوی رب دارم                تا کی نمایم دعا ای رضا جانم

در کنج بلا ای رضا جانم                             بر دیدن بابا ای رضا جانم

با خواهرت معصومه گو این دم آخر               بابا ز دنیا می رود ای رضا جانم

از جور هالرون الرشید دشمن کافر                بر امر حق هستم رضا ای رضا جانم

در کنج بلا ای رضا جانم                             بر دیدن بابا ای رضا جانم
(فلاح(

×××××××××××××××××××

ابوالفضل آلوئیان

 

عمری کنج این زندونم

با هر چی غمه هم خونم

خسته ام از تموم دنیا

خلصنی خدا میخونم

(ای وای(3

پروانهِ ، اسیر قفسم

از کینه ها ، بریده نفسم

آخ ای رضا ، کجایی که بی کَسم

بابا تنهاس ، کجایی ای پسرم

وقت رفتن رسید و چشم به درم

ای وای ، ای وای

امون از این غربت

××××××

افتادم میون این چال

جسمم شد نحیف و بی حال

یاد روضه های گودال

(ای وای(3

اینجا درست ، یه گودیِ بلاست

اما کجا ، مثه کرببلاست؟

اینجا کجا ، یه سری رو نیزه هاست؟

غربت گریونِ روضه های حسین

عالم خاک صحن و سرای حسین

ای وای ، ای وای

امون از این غربت

دریافت سبک

 ×××××××××××××××××××
ابوالفضل آلوئیان
زمینه

 

غریب و تنها به کنج زندون

شدم دیگه از عالمی دلخون

باز شده روزم باتازیونه

بیا رضا رضا جان دارم میدم جون

غریب و بی کسم بیا

مثل ابر بهار میبارم

غریب و بی کسم بیا

سر به دیوار غم میزارم

آه ، به روی لبم خلصنی یارب

آه ، بیا راحتم کن خدا امشب

(وای ، امون(3 ، از این غریبی

××××××

نده عذابم تورو خدا قسم

از تازیونت بریده نفسم

کاهیده شد پیکرم نمی بینی

یه شمع آب شده اسیر قفسم

چسپیده شد به پیکرم

غل و زنجیر های اسارت

ولی به یادشامم و

یاد زینب و غم جسارت

آه ، اسیری من کجا و زینب

آه ، یه شام پر از بلا و زینب

(وای ، امون(3 ، از این غریبی

دریافت سبک

   ×××××××××××××××××××
محمد زنجانی

سلام ای عزیز دل عالمین

سلام ای امیر و شه کاظمین

شدی روضه خوان عزای حسین

تویی نور عین

میان زندان دو چشمت بر در

به روی لبهایت نوای مادر

من با دعای تو ، هستم گدای تو

ای شاه کاظمین ، جانم فدای تو

باب الحوائج

××××××

امان از غم جانگدازت امان

ز زخم زبانهای آن بد دهان

کند گریه بر تو زنی قد کمان

همان بی نشان

تنت بر روی دری افتاده

غمت بر دلها آتشی بنهاده

زندانی بلا ، بانی روضه ها

ای فاطمی نشان ، مولا ابا الرضا

باب الحوائج

××××××

دوباره دلم نینوایی شده

هوایی گنبد طلایی شده

توی این شبا کربلایی شده

هوایی شده

یه عمره قلبم برات محزونه

شب جمعه زهرا حرم مهمونه

با بال گریه ام ، در بین روضه ها

پرواز می‌کنم ، تا شهر کربلا

ارباب من حسین

دریافت سبک

   ×××××××××××××××××××
زمینه

  دلم زاره دلم زاره دلم زاره

تو سینم یه عالم غصه تلمباره

تو زندونم و روز و شب من تاره

به زحمت به سختی

نمازام و می‌خونم تو قل و زنجیر

همش یک یهودی

منو میزنه با ناسزا وتحقیر

به زیر شکنجش

بلنده صدای ناله های شبگیر

عذابم میده سندی بی سر و پا

منو میزنه بالگد بی مهابا

خدایا خدایا خدایا

می لرزه صدام شب آخره

دم مردنم دلم مضطره

من غریبم غریبم غریبم

××××××

تموم تنم از پا تا سرم زخمه

از این تازیونه بال و پرم زخمه

شکسته ساق پا و پیکرم زخمه

می‌بینم که هارون

تو زندون یه زن رقاصه میاره

به این سن رسیدم

هنوزم پی اذیت پی آزاره

یه پیرمرد مجروح

تو زندون بلا عمری گرفتاره

سرم رو روی خاک زندون میزارم

تو سینم یه عالم غم و غصه دارم

سوی مادرم رهسپام

شده حاجتم تو این لحظه ها

رضاجان من کنارم بیا

من غریبم غریبم غریبم

××××××

تو این لحظه ی آخر پریشون حالم

بلنده صدای آه و غم ونالم

آخه روضه خون روضه ی گودالم

به یادم می افته

غریب گیرش آوردن گل زهرا رو

به یادم می افته

شه تشنه لب و خنده ی اغیارو

به یادم می افته

تازوندن رو بدن ها همه اسبا رو

همه غصه و سوز و دردم همینه

که عمه سری رو به نیزه میبینه

یه عمره دل من حزینه

سری روی نی تنی برزمین

میگه فاطمه به صوت حزین

آه بنی بنی بنی

دریافت سبک

 ×××××××××××××××××××


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی