کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۳

************

امشب همه عالم پر از شور حسین است
چشم ملایک روشن از نور حسین است
سینای دل یک شعله از طور حسین است
قلب رسول الله مسرور حسین است
خورشید ثاراللهیان امشب درخشید
چشم همه آزادگان را نور بخشید 
--
امشب عجب شوری دل دیوانه دارد
امشب یم رحمت به کف دردانه دارد
امشبمحَمد در بغل ریحانه دارد
امشب علی قرآن به روی شانه دارد
امشب ز هم واشد گل لبخند زهرا
آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا
--
این کیست مصباح الهدا فلک نجات است
شوینده لوح تمام سیئات است
این کام خشکش خضر را عین الحیات است
این هستی ما در حیات و در ممات است
دار و ندار انبیا ، هست خداوند
چشم خدا روی خدا دست خداوند
--
چشم نبی محو تماشای حسین است
کوثر گریبان چاک لبهای حسین است
خورشید محشر روی زیبای حسین است
کل قیامت قد و بالای حسین است
عشاق او در حشر روی باز دارند
با دیدن رویش به جنت ناز دارند
--
نام حسین اول به قلب ما نوشتند
آنگه گل مارا به مهر او سرشتند
آنانکه بذر حب او در سینه کشتند
نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند
فردای محشر چشمشان سوی حسین است
حور و قصور و خلدشان روی حسین است
--
از پاره های دل به خاکت گل نشاندم
سرمایه ام اشکی که بر پایت فشاندم
خود را ز هر سو بر سر کویت کشاندم
با الله قسم بی مهر تو قرآن نخواندم
صوم و صلاة و عشق و ایمانم تویی تو
گلواژه های صوت قرآنم تویی تو

؟؟؟

******************************

لال بودم مرا زبان دادند
منِ افتاده را توان دادند
زیر خورشیدِ گرمِ روزِ الست
مانده بودم که سایبان دادند
اِزدحامی عجیب بود امّا
به من از آن همه مکان دادند
خواستند کار عشق را بینند
حال و روزِ مرا نشان دادند
مثلِ آتش شدم مرا سوزاند
به دلم تا حسین جان دادند
نه چو مجنون نه مثلِ فرهادم
خوش به حالم حسین آبادم
***
اوّل عشق شور شیرین است
بعد از آن روزگار غمگین است
تا که عاشق شدم همه گفتند
روی پیشانیَت چرا چین است؟
روز اوّل که دیدمش گفتم
آنکه روزم سیه کند این است
جگرم را هر آنکه دید گریست
گفت این داغ ارثِ یاسین است
حا و سین ، یا و نون، مرا دریاب
که سرم روی شانه سنگین است
حا و سین، یا و نون مرا کُشته
شکر حق این جنون مرا کُشته
***
روز اوّل که دید آبم کرد
بعد از آن ساخت و خرابم کرد
به همین فکر می کنم هر روز
عاقبت عشق انتخابم کرد
هیچ کس روی من حساب نکرد
شکر حق مادرت حسابم کرد
تو خودت آمدی پِیَ ام، ورنه
هر دری رفته ام جوابم کرد
از دعاهای مادرت بوده
تا نگاه تو مستجابم کرد
حق بده بر دلم که دربند است
اوّلین عاشقت خداوند است
***
از جمالت بهار می ریزد
از جلالت وِقار می ریزد
حرف اصلاً نداری و از هر
خطبه ات اعتبار می ریزد
لحظه هایی که تیغ می گیری
عرقِ ذوالفقار می ریزد
چقدر سر، به زیر هر قدمت
لحظه های شکار می ریزد
چشم زینب به گیسویت حیران
چه خوش این آبشار می ریزد
شب پروانه است، بسم اله
هر که دیوانه است، بسم اله
***
با تو این آسمان نگین دارد
که خدا با تو همنشین دارد
تو علی هستی و علی با تو
دست حق را در آستین دارد
تو علی هستی و علی وقتی
می زند تیغ،آفرین دارد
تو علی هستی و علی یعنی
از رجز خوانیش زمین دارد-
می زند چرخ، گردِ خود هر روز
که علی ضربِ آتشین دارد
نام تو فاطمی است هم علوی
که هم آن دارد و، هم این دارد
فاطمه هم حسین می خواند
زیر دین کسی نمی ماند
***
در دلم درد بی شماری هست
چند وقتی است روزگاری هست
قسمتم نیست کربلا بروم
این چه غم این چه انتظاری هست
پلکهایم به کار می آید
به ضریح نوات غباری هست
سنگ فرش حرم بگو آیا؟
قسمتم از تو یک مزاری هست
سفره ات گرم می کنم بَلَدم
خوشی من همین نداری هست
تو که می خواستی مرا بکُشی
کاش می شد به کربلا بکِشی
***
تا گدایانِ پُشتِ در داری
تا که هستیم دردِ سر داری
دستت از پشتِ در برون آمد
خوب از شرم ما خبر داری
مثلِ منظومه ای و خورشیدی
دور خود چند تا قمر داری
پشتِ در آمدی ولی دیدم
که تو هم دست بر کمر داری
ارتباطیست از تو با جگرم
چقدر زخم بر جگر داری
تو همه باورِ اباالفضلی
سومین حیدر اباالفضلی
حسن لطفی

******************************

وقتی که آمدی به جهان عشق پا گرفت
آزادگی و عزت و غیرت بها گرفت
روزی که شمس طلعت رویت طلوع کرد
نورش تمام ارض و سما را فرا گرفت
وقتی قدم به عرصه ی گیتی گذاشتی
هستی ز یمن مقدم پاکت صفا گرفت
از برکت ولادت تو ای امیر جود
فطرس دوباره بال و پری از خدا گرفت
وقتی قرار شد که شود نام تو حسین
شهر مدینه عطر و بوی کربلا گرفت
روح الامین زدیده ی خود اشک شوق ریخت
وقتی که بوسه از لب تو مصطفی گرفت
تصویری از محبت و عشق و علاقه بود
آندم که روی دست، تو را مرتضی گرفت
وقتی که ماجرای غم و غربتت شنید
روز ولادتت دل خیر النسا گرفت
تا عرشیان به محضرت عرض ادب کنند
قنداقه ی شریف تو در عرش جا گرفت
آنروز غرق شور و شعف عالمین بود
ذکر لب ملک همه دم یا حسین بود
***

ای نور چشم ام ابیها خوش آمدی
ای مظهر شجاعت و تقوی خوش آمدی
ای پور هل أتی پسر کوثر نبی
یاسین و کهف و فاطر و طاها خوش آمدی
ای ترجمان واژه ی زیبای عاشقی
مجنون ز عشق تو شده لیلا خوش آمدی
گویند در ولادت تو تیر و نیزه ها
سردار سربریده ی سرها خوش آمدی
بر سر در بهشت نوشتند قدسیان
صلِّ علیکَ،  سید و مولا خوش آمدی
آید صدای حضرت حق از فراز عرش
کای صاحب اختیار دو دنیا خوش آمدی
ای جبرئیل خادم صحن و سرای تو
شش گوشه ی تو کعبه ی دلها خوش آمدی
امشب  که جای عمه ی سادات خالی است
گوید به جای او به تو زهرا خوش آمدی
اعجاز انبیا همه با اذن از تو بود
ای مقتدای موسی و عیسی خوش آمدی
نام تو در زمان بلا ذکر نوح شد
یوسف چو دید روی تو را قبض روح شد
***

ای بحر لطف و جود تو بی انتها حسین
شرمنده ی عطای تو شاه و گدا حسین
ای شاهکار خلقت و خورشید بی غروب
ای منجلی ز روی تو نور خدا حسین
آنکس که وا کند گره از کار عالمی
با یک نگاه خویش تو هستی تو یا حسین
ای در جزا و روز حساب تمام خلق
سوی تو چشم سلسله ی انبیا حسین
آنانکه در عزای تو عمری گریستند
خوانند یکصدا همه آنجا تو را حسین
آید ندا ز عرش که امروز روز توست
خواهد هر آنکه را که دلت، کن جدا حسین
امشب بیا و دست دعا را بلند کن
بهر ظهور مهدی آل عبا حسین
در سینه شوق تربت شش گوشه ام بود
کی می بری مرا تو به کرببلا حسین؟
این آرزوی هر شب و و روز غلام توست
در وقت جان سپردن و مرگم بیا حسین
ای نام اعظمت به زبانم علی الدوام
ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکلام
***

تو آمدی و دلبر اهل وفا شدی
آموزگار مکتب صبر و رضا شدی
بوسه گرفت از گلویت ختم الانبیا
دار و ندار حضرت خیر النسا شدی
کم داشت خانواده ی زهرائیان تو را
تو آمدی و خامس آل عبا شدی
پیش از زمان آمدنت هم،  امیر عشق
خلوت نشین مادر آئینه ها شدی
آری تو با درخشش شمس جمال خویش
خورشید روز و ماه شب تار ما شدی
هر چند در مدینه دلی خوش نداشتی
اما چه شد که راهی کرببلا شدی
ایام دلبری تو با زینبت گذشت
روزی فرا رسید که از او جدا شدی
زینب سوار محمل و یک عده بی حیا
اما تو خوب شد که روی نیزه ها شدی
آقا فدای عهد و وفایی که داشتی
تا اربعین هم نفس بچه ها شدی
بزم شراب و لعل لب و چوب خیزران
اشک سه ساله و غم یک قامتی کمان

جواد غفاریان

******************************

نور خدا در دل شب ها رسید

سپیده زد، شمس دلارآ رسید

خبر بده به فطرس ای جبرییل

دوای درد تو، مسیحا رسید

بیا خودت را برسان پیش او

بال و پرت سوخت، مداوا رسید

گدا.. گدا.. آی گدایان شهر!

رحمت واسعه به دنیا رسد

ملجاء هر شاه و گدا آمده

شاهِ شهیدِ شهدا آمده

***

آمده و نبی ست بالا سرش

گرفته قنداقه ی او در برش

بوسه زند گاه به دستان او

گاه به پیشانی و بر حنجرش

چه هدیه ای داده خدا بر نبی

خوشا به حال پدر و مادرش

آمده تا «حسینُ منّی» شود

تا که بخوانند چو پیغمبرش

خون خدا، جان پیمبر حسین

عشق علی، عزیز  مادر حسین

***

او و حسن زیور اهل بهشت

دو سیّد و سرور اهل بهشت

شد پدرش آل نبی را شجر

بار و برش گوهر اهل بهشت

سَیّدة ُالنّساء بود مادرش

مادر او مادر اهل بهشت

برادرش ساقی اولاد او

دو دست او ساغر اهل بهشت

بهشتی اند آلِ حسینِ علی

بهشت شد مالِ حسینِ علی

***

عرش خداوند نگهبان او

جان خداوند شده جان او

فاطمه جان بخواب چون می شود

روح امین سلسله جنبان او

گریه چو می نماید از تشنگی

ملائکه شوند گریان او

مشربه ی اوست لب مصطفا

ای به فدای لب و دندان او

نیست کسی تشنه به دور و برش

آب بود مهریه ی مادرش

***

شاه حسین است، و ما نوکریم

ز نوکری او همه سروریم

ما همگی کبوتر بام او

پر بکشد به هر کجا، می پریم

ناز فقط مال حسین است و بس

هر چه که او ناز کند می خرییم

فضیلت گریه به او این بود

ره به دعای خواهرش می بریم

حسین ای پادشه انس و جان

نوکریت عزّت و ایمانمان

***

تو را اِمامُ الشُّهدا خوانده اند

چشمه ی جوشان بقا خوانده اند

"لَحمُکَ مِن لَحمِ بَشَر" بود اگر

چرا تو را خون خدا خوانده اند

نَه خامس آل عبا، بل تو را

پنج تن آل عبا خوانده اند

تو همه شان بودی و در کربلا

حیف ترا جدا جدا خوانده اند

ای تن پاره پاره هر صبح و شام

علیکَ منّی سلامٌ سلام

امیر عظیمی

*********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی