کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۲۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

اشعار عید سعید غدیر خم 13

*******************

آیینه از نگاه تو مبهوت می شود
حیـرت، شـهید تیـغ دو ابروت می شود

محراب چشم تو همه را سر به راه کرد
شد سر به راه، هر که به چشمت نگاه کرد

در سایـه ات هر آنکه نشست آفتاب شد
حاتم گدای تو شد و عالیجناب شد

دنیا به زیر سایه ی دستـت پنـاه برد
هر کس که ماند زیر همین بارگاه، بُرد

دست کسی به پای مقامت نمی رسد
سیمرغ هم به قاف قیامت نمی رسد

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 12

************************

مولا اگر نبود،ولایت نداشتیم
روز حساب، باب شفاعت نداشتیم

عاشق نمی شدیم اگر مرتضی نبود
نسبت به اهل بیت ارادت نداشتیم

عشق علی که قسمت هرکس نمی شود
سلمان اگر نبود، سعادت نداشتیم

مولا اگر نبود، عجم سرشکسته بود
ما غیراز او امید حمایت نداشتیم

اسلام ما نتیجه ی لبخند مرتضی است
با زور تیغ ، میلِ هدایت نداشتیم

مولا اگر نبود، ری از دست رفته بود
تاریخ هشت سال رشادت نداشتیم

این انقلاب بی مددش پا نمی گرفت
شور قیام و شوق شهادت نداشتیم

ما از دعای خیرِ علی رزق می خوریم
این طور اگر نبود، روایت نداشتیم

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 11

************************

بحر طویل عید غدیر

ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم، از قفس خاکی تن بال زنم، لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم، گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم، مدح علی بر همه آغاز کنم، هان منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم، که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم، نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم، چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه مه و مهر منیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، همه جا بحر عنایت، همه جا نور لایت، شده از خالق معبود روایت، که بود عید ولایت، ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت و دمن، ریگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، یکسره کوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، فخر سُبل، هادی کل، مدح علی شیر خدا را

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 9

*********************

درظهر غدیر تا که موسای نبی

بوسه به رخ منور هارون زد

چشمان حسودان و بخیلان عرب

از شدت غم ، از حدقه بیرون زد

**

از مشرق دستهای پر مهر نبی

خورشید ولایت و امامت تابید

با شوق ملائک همه فریاد زدند:

« تا کور شود هر آنکه نتواند دید»

**

فرمود نبی به امر معبود وَدود

بر امت من علی امام است امام

این مژده ی من به شیعیانش، دوزخ

بر شیعه ی مرتضی حرام است حرام

**

گُل کرد سپیده ی تبسم به لبش

تا آیه ی «اکملتُ لکُم» نازل شد

فرمود: خوشا به حالتان ای مردم

با حُب علی دین شما کامل شد

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 10


*********************


شعر من از کرم اوست که ارزش دارد
عرش حق از قدم اوست که ارزش دارد
هیئت ام با علم اوست که ارزش دارد
خادمی حرم اوست که ارزش دارد


مست لایعقل صهبای غدیرم کردند
عمری است بر در این خانه اسیرم کردند


خواستم مدحیه های علوی بنویسم
عامیانه ولی بین المللی بنویسم
خواستم از دم عشق ازلی بنویسم
در دل خود صد وده بار “علی” بنویسم


مرتضی کیست که عالم همه دیوانه ی اوست ؟؟
این چه شمعی ست فقط فاطمه پروانه اوست ؟؟


گوئیا وحی رسیده نَبیَ الله ، بگو
همه را جمع کن و در وسط راه بگو
برو بر منبر و با یک دل آگاه بگو
” اَشهَدُ اَنَّ عَلیً وَلیُ الله “بگو

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 8

*********************

دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد

تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:

مومنین! ( یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت(
خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟

نام او عشق است، آری می‌شناسیدش : علی ست

من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم

با مددهای علی ابن ابی طالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی

تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی

با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی

تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 7

*********************

دلی که عارف بالله می شود ای دل

ملازم ولی الله می شود ای دل

دلی بدون علی امتحان نمی گردد

دلی که شک کند، از شیعیان نمی گردد

حقیقت همۀ دین حق، ولای علی است

خوشا دلی که ز اخلاص، مبتلای علی است

علی امیر دو عالم ستون دین خداست

علی قرار زمین و مدار عرش و سماست

علی بهشت برین و علی امام مبین

علی مدبّر و فرمانروای اهل یقین

چه بهتر آنکه علی از زبان خود گوید

به وصف حضرت خود با بیان خود گوید

منم که چهرۀ والای حیِّ دادارم

منم که صورت آئینه دار اَسرارم

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 6

*********************

بیا دوباره برای ما بخوان تو خطبه‌ی خلقت را

که پرده پرده فرو ریزی از این زمانه جهالت را

نه خالِ «نقطه» تو می‌خواهی، نه گیرِ خطّ «الف» هستی

بدون خال و خط آوردی چه خوش عروس بلاغت را

چه اتفاق پر از نوری در ارتفاع دلت رخ داد؟

که از زبان تو جاری کرد هزار چشمه‌ی حکمت را

بگو برای زمینی‌ها از آسمان و از اسرارش

تویی که چشم خدا هستی که دیده غیب و شهادت را

آهای صاحب انگشتر! دلم چه خوش شده حالا که

به دست‌های تو بخشیدند کلید آتش و جنت را

حدود مُلک تو دل‌هایی است که گِرد روح تو می‌چرخند

چه باک اگر که بیندازی شبی مهار خلافت را

علی

اشعار عید سعید غدیر خم 5

*********************

ما مسلمانیم و مُهر وحدت ما یا علی است

وحدت آن دارد که او را رهبر و مولا علی است

چیست وحدت؟ چنگ بر «حبل‌المتین» حق زدن

ای تمام مسلمین حبل‌المتین تنها علی است

تفرقه یعنی جدا از دامن حیدر شدن

متحد باشید ای یاران امام ما علی است

در سپهر وحدت و ایمان و عشق و اتحاد

محور توحید و خورشید جهان‌آرا علی است

من کی‌ام تا نفس پیغمبر امام من شود

فاش می‌گویم امام حضرت زهرا علی است

ما تمـام عمـر بـا قـرآن و عترت زیستیم

نیستیم آن دم که در خطّ ولایت نیستیم

علی

اشعار عید سعید غدیر خم  4

*********************

عمریست که ما عاشق و در جوش و خروشیم
شدعشق علی حلقه و ما حلقه به گوشیم
گیریم سزای همه شد آتش دوزخ
گر یار پسندد به خداوند خموشیم
ارزان نخریدیم غم عشق علی را
الله بهائی است که ارزان نفروشیم
ما بر سر آنیم که از میکده ی یار
جز جام می عشق به الله ننوشیم
جرم است اگر عشق و سزایش همه تکفیر
تا جان به تن ماست در این جرم بکوشیم
کندیم ز تن خرقه ی زهاد که گوئیم
جز خرقه ی درویشی عشاق نپوشیم
آتش زده بر سینه ی صد عاقل زاهد
این راز که از عشق علی خانه بدوشیم

علی

سرود عید غدیر خم- 2

*****************

سرور و مولا کیه کیه – علی مولا علی علی

امام زهرا کیه کیه – علی مولا علی علی

چه غم از این که قدر یک دنیا همه بلا داریم

یه کسی رو مثل علی تو همه دنیا داریم

نوشته رو عرش برینه – علی امیرالمومنینه

امام کل عالمینه۲

علی علی یا علی مولا

ذکر لب من اینه همیشه – علی مولا علی علی

هیچکی برا من علی نمیشه – علی مولا علی علی

من کی باشم که برعلی هزار تادل می بنده زهرا

تانام حیدر که میاد از ته دل می خنده زهرا

به خدا به عشقت اسیره زهرا – این ذکرو بر تو می گیره زهرا

الهی بر تو بمیره زهرا۲

علی علی یا علی مولا

علی

نوحه حضرت مسلم علیه السلام

****************

من و شهری پر از آدمای بی حیا

پشیمونم برات نامه نوشتم آقا

قسم میدم تو رو به جون زهرا نیا

نیا به کوفه ، یابن الزهرا

واویلا ، دل پریشون و حزین

واویلا ، از غمت شدم غمین

واویلا ، اشک چشمام و ببین

واویلا  یاحسین کوفه میا

علی

نوحه حضرت مسلم علیه السلام

****************

ندیده شهر کوفه زمن خونین جگرتر

ندیده کوچه هایش زمسلم در به در تر

خودم دانم دگر فردا به پیکر سر ندارم

به جسمم تا نفس دارم همین باشد شعارم

حسین کوفه میا

******

بسوز ای دل که باید بسوزی و بسازی

ز دست کوفیان و چنین مهمان نوازی

علی

اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام

*******************

کوفه بهر قتل من اصرار دارد یا حسین
کوفه بر بغض علی اقرار دارد یا حسین

کوچه های کوفه همرنگ مدینه گشته اند
دربهای بسته چون دیوار دارد یا حسین

موقع افطار هم کوفه به من آبی نداد
سفره ای خشکیده در افطار دارد یا حسین

کاش من مهمان یک قوم مسیحی می شدم
کوفه رسمی بدتر از کفار دارد یا حسین

در میان کوچه می گردم دعایت می کنم
مسلم تو دیده ای خونبار دارد یا حسین

علی

اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام

*******************

پیک مجروح تو شرمنده ات آقا شده است
یار آواره ات ای یار چه تنها شده است

عرق شرم من و اشک دو چشمان من است
اگر این شهر شبیه شب دریا شده است

خبرت آمده و دست به کارند همه
شهر آذین شده بازار چه غوغا شده است

سنگ ها دست به دست از همه جا جمع شده
پای خاکستر و آتش همه جا وا شده است

کوچه هایش چقدر مثل مدینه تنگ است
وای هر کوچه پر از روضه زهرا شده است

علی

اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام

*******************

چه کنم؟ نامه نوشتم که بیایی کوفه
کاش برگردی ازاین راه ونیایی کوفه

درشب عیدخضابی بکنم مستحب است
بسته بر صورت من به چه حنایی کوفه

بین یک کوچه باریک گرفتار شدم
کرده برپا چو مدینه چه عزایی کوفه

وای اگر آیه قرآن وسط راه افتد
وای آن هم وسط راه چه جایی کوفه

نگذارم که شود حج تو بی قربانی
بین بازار به پا کرده منایی کوفه

گر به جسم پدر تو نرسیده دستش
می کند با تن من عقده گشایی کوفه

علی

اشعارمناجات روزعرفه

 

 

*********************

 

 

قربان چشم یار که مانده به راه من

 

 

از دور هم به سوی تو باشد نگاه من

 

 

من از قرارگاه شب قدر آمدم

 

 

حالا غروب مزدلفه شد پناه من

 

 

بی چاره میشوم اگر از تو جدا شوم

 

 

دستم بگیر ای غم تو تکیه گاه من

 

 

دارم امید یک عرفه مَحرمم کنی

 

 

با من بگو بیا که تویی از سپاه من

علی

مناجات روز عرفه

 

 

************************

چه خوش است اگر ببینم عرفات، کربلا را
حرم عزیز زهرا، شب مشعر و منی را

 

 

چه نکوتر ار ببینم رخ یار را در آنجا

 

 

که توان به روی او دید جلوات کبریا را

 

 

چه خوش است اگر بپوشم به بدن لباس احرام

 

 

به حرم روم بخوانم به زبان دل خدا را

 

 

به خدای کعبه سوگند همه حجّ من حسین است

 

 

به دو صد منا نبخشم عرفات کربلا را

 

 

عرفات باشد آنجا که خدای حقتعالی

 

 

به حسین خود ببخشد همه جرم ماسوی را

 

 

علی

مناجات روز عرفه

 

 

*******************

 

 

کیست از این بی نوا بیچاره تر
کیست در کویت ز من آواره تر
کیست در آوارگی صاحب مکان
هر کجا باشم کنار لا مکان
کیست این درمانده را گردد مجیب
غیر تو ای بهترین یار و حبیب
من بذکر نامت عادت کرده ام
مستی از جام سعادت کرده ام
وای اگر رویت بگردانی ز من
مستیِ کویت بگردانی ز من
من بدرگاه تو رو آورده ام
دیده ای در جستجو آورده ام
هرکه از درگاه خود می رانَدَم
نازنین ارباب من می خوانَدَم
من غبار کاروان را دیده ام
سوز زنگ قافله بشنیده ام
من هم آخر کربلایی می شوم
با دعایی نینوایی می شوم
با حسین و زینب و عباس او
می شوم همراه باغ یاس او
بر دعای اصغرش دل بسته ام
بر سه ساله دخترش دل بسته ام
با علی اکبر من و هم عهدی ام
تا ابد پای رکاب مهدی ام
خرّم آنروزی که عبدت می شوم
با سر و جان خرج عهدت می شوم
محمود ژولیده

علی

به مناسبت زیارت مخصوص حضرت رضا علیه السلام

***************

دعا کنید شب گریه آورش نرسد

و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد

هنوز هم که جوادش نیامده از راه

دعا کنید نفسهای آخرش نرسد

بدون سرفه ی خونین جگر نمی ریزد

دعا کنید که زخمی به حنجرش نرسد

هزار شکر که معصومه با برادر نیست

وگرنه داشت دعایی که خواهرش نرسد

چنان به رویِ زمین می خورَد قدم به قدم

گمان کنم که به حجره به بسترش نرسد

نفس نفس زدنش سخت تر شده ای داد

خداکند که صدایش به مادرش نرسد

علی

به مناسبت زیارت مخصوص حضرت رضا علیه السلام

***************

با دل خویش گفتم اگر بیقراری

یا اگر حالِ پرواز تا طوس داری

لحظه ای هم مکن شک و تردید ، آری

دیده واکن ببین تا حرم رهسپاری

سر به دیوار باب الجوادش گذاری

تا دهد راه ، سلطان ، به کویش گدا را

گاه اگر دل کشد پر به سوی خراسان

این همان جذبۀ اوست از شهر رضوان

زائرِ خویش را او صدا کرده هر آن

هم خودش زائرش را دهد جان ز جانان

هم به دادش رسد لحظۀ دادنِ جان

علی

به مناسبت زیارت مخصوص حضرت رضا علیه السلام

***************

میسوزد از پا تا سرم                   شد لحظه های آخرم
منم که از نفس فتادم                بگو کجا هستی جوادم
***
جان میدهم دور از وطن           بـیــا و من را کن کفن
همچون گل خشکیده ام من      از بس به خود پیچیده ام من
***
میسوزم از سر تا بپا                هستم علی موسی الرضا
بیا بیا ای قرص ماهم                   براه تو باشد نگاهم
***
ماه شـبم تویی تویی                      ذکر لبم تویی تویی
هستم تماشایی جوادم                  چرا نمی آیی جوادم
***
غریبم و دلخسته ام                      بار سفر را بسته ام
بیا تو ای ماه منیرم     که روی ماهت راببینم

سید محسن حسینی

علی