کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۷۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۶

*******************

بهار از پشت چشمان تو ظاهر می شود روزی

زمین با ماه تابانت مجاور می شود روزی

صدایت می رسد از پشت پرچین ها و دالانها

سکوت راه، در گامت مسافر می شود روزی

به جز رنگین کمان در شهر، دیواری نمی ماند

خدا در کوچه های شهر عابر می شود روزی

بیابانها به گرد کوه ها چون تاک می پیچند

زمین، سرمست از این رقص مناظر می شود روزی

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۵

*******************

امشب لبالب می شود دخل همه خمّارها

وا می شود با جام می از تشنگان افطارها

گویند کافر می شوم مست و قلندر می شوم

بی پا و بی سر می شوم سر دسته عیّارها

از شوق دست افشانم و شعر جنون می خوانم و

در پای دار عشق چون حلاج ها تمّارها

تسبیح و جام و مهر و می تکلیف عقل و عشق کی ؟

من خسته ام از این همه تکرار استغفارها

از قلب قرآن و زبور ، انجیل و تورات و صحف

موعود می آید برون از کل استفسارها

از پرده گر آید برون توحید می گردد فزون

بت می تراشند از قد رعنای او حجّارها

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۴

*******************

باز هم روح الامین دارد غزل می آورد

صنعت ایهام و تشبیه و بدل می آورد

تا شود ابیات شعر من کمی دلچسب تر

واژه واژه بر لبم جام عسل می آورد

شعر شیرین مرا شور عجیبی داده است

واژه ی نابی که در چندین محل می آورد

چیست آن واژه که همراه ادایش جبرییل

جمله ی «حیّ علی خیرالعمل» می آورد

در میان شعرهای شاعران اهل بیت

دائماً این بیت را ضرب المثل می آورد:

یوسف مصری کجا و یوسف زهرا کجا؟

جلوه ی قطره کجا و جلوه ی دریا کجا؟

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۳

*******************

صبح الست بود و خدا بی حساب داد
آرامشی به هستی در اضطراب داد
عشق آفرید و عالم و آدم خطاب کرد
بر هر که بوده فرصت یک انتخاب داد
با چارده ظهور ،خدا پرده را گشود
من را به دست این دلِ خانه خراب داد
از من نبود حرفی و عشق از طُفیلشان
مشتی گرفت و خاک مرا پیچ و تاب داد
میخواست تا تبار مرا هم نشان دهد
آنجا به جای آب به خاکم شراب داد

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۲

*******************

محــمدجواد غفورزاده

دیشب به دست غم گره افتاد در دلم

یعنی هوای سامره افتاد در دلم

گفتم به خود که روز نیایش شب دعاست

ای غم برو که مقصد من سُرّ مَن رَأست

آن جا که انبیا به طوافش رسیده اند

سیمرغ ها به قله ی قافش رسیده اند

آن جا که چشم ها پلی از آب بسته اند

یعنی دخیل گریه به سرداب بسته اند

آن جا که جلوه گاه گل روی دلبر است

این عطر روح پرور از آن کوی دلبر است

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۱

*******************

پلک  بر هم زدی و شهر چراغانی شد

ماه، دیوانه ی آن حالت عرفانی شد

قل هوالله احد گفتی و همپایِ اذان

خاک ، آکنده از آن لهجه ی قرآنی شد

ماهیِ عشق، در آرامش اقیانوست

دل به امواج زد و صخره ی مرجانی شد

دکمه ی پیرهنت بین کتابم جا ماند

نخ به نخ شعر شد و مایه ی حیرانی شد

یوسف، آزاد شد از چاهِ حسادت ، اما

گوشه ی دهکده ای گمشده زندانی شد

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۰

*******************

باز امشب بوی طوفان می دهم            بوی دلتنگی باران می دهم

حلقه اش کی تیغ بر جانم کشید             باز آتش در نیستانم کشید

آه ای غوغای پنهان در دلم              کیستی ای زخم هجران در دلم

کیستی ای رنگ بی رنگی من                 همنشین وقت دلتنگی من

کیستی ای ناز جان افروخته                    انتظار دیدگان دوخته

کیستی ای ناله های ناصبور           کیستی ای راز دریاهای دور

کیستی ای زخمها را التیام             کیستی ای ذوالفقار در نیام

کهنه شد درد فراقت ای دریغ             کُشتی ام از اشتیاقت ای دریغ

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۹

*******************

گرفت ماه دو صد حلقه از ستاره به دست

به صفحه دف خورشید خوش تلألو بست

نسیم گرم سروش است روی مأذنه ها

دراین سماع ، سما رقص می کند چون مست

ندیده است زمین با تمام تجربه اش

چنین طراوات و شیدایی از زمان الست

به روی برف نشسته است رد پائی سبز

و این به معنی آن که بهار در راه است

طبیعت از نفس پاک مهر احیا شد

بمیرد آن که به یک عمر بوده مرده پرست

به پیش مقدم آن کس که عشق می آرد

به جای بارش باران فرشته می بارد

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۸

*******************

چه خوش می تابی ای ماه تمام نیمه ی شعبان

بتاب ای لحظه هایت را همه عمر جهان قربان

بتاب امشب که داری در بغل خورشید نور افشان

بتاب امشب بخوان با اختران تا صبحدم قرآن

بخوان با من که یار آمد

به باغ دل بهار آمد

به ملک جان قرار آمد

گل نرگس به بار آمد

علی

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۷

*******************

صفحات نه فلک شده پر ز خاطره

مه من نظاره کن به نجوم زاهره

دل هستی آمده یم نور باهره

آسمان گل بفشان به زمین سامره

که امین وحی حق به جهان صلا زده

گل نرگس آمده گل نرگس آمده

گل و باغ و باغبان شده گرم زمزمه

بلبلان غزل سرا به کنار گل همه

به غم فراق گل همه داده خاتمه

شده گرم تهنیت به عروس فاطمه

علی

سرود تولد حضرت مهدی عجل الله فرجه۶

*******************

ای گل نرگس مدد     ای گل نرگس

تویی قرارم تویی نگارم    تویی بهارم بی تو نزارم

نیمه ماه و جام می پر و پیمونه 
از عشق دلبر علی دل دیوونه

ترانه عشق تو رو داره می خونه

ای گل نرگس مدد     ای گل نرگس

ماه و ستاره از آسمون می باره         با قدم تو فصل بهاره

به عشق مولاش شیعه اسیره        دلی که داده پس نمیگیره

تویی که زمین و آسمون خاک پاهاته 
ماه و ستاره های کهکشون خال لبهاته

حاجتا روا به نگاه اون پلک چشماته

ای گل نرگس مدد     ای گل نرگس

علی

سرود تولد حضرت مهدی عجل الله فرجه۵

*******************

شبای بی کسی سر شد

شــاه و گــدا برابر شد

دیگــه زمـیـن منور شد شب وروزش

امشب گلای رازقی وا شد گره ی عاشقی وا شد 
دعاهای حیدر ثمر داد

وا شـــد درای عالم بالا  بـه روی مردم دنیا  
تا خدا به نرگس پسر داد

خدا بازم  بـا زمـیـنـیا مهربون شده

حالا وقت زندگی توی آسمون شده

دیگه فصل عاشقی پیرو جوون شده

یابن فاطمه آقا

چشای عـاشقم خیسه

کشیدن آسمون ریسه

علی

سرود تولد حضرت مهدی عجل الله فرجه۴

*******************

سهم گلستون  فصل زمستون اگه بیای همش بهاره
پا که بذاری تو هر دیاری دل دیگه غصه ای نداره

خدا منُ مجنون تو نوشته ( نوشته )
سهله و جمکرون تو بهشته ( بهشته )

چشات که جام عسلِ        مظمون صد تا غزلِ
صبر اگه می خوای دیگه نه       اگه که جون می خوای بله

یا ابا صالح ۲  بیا گل زهرا

آب و گل من   جون و دل من از عشق تو داره نشونه

عشق تو اومد  آتیش به دل زد   هر چی خدا بخواد همونه

ارباب خوبمون سرت سلامت ( سلامت )
وعده ما نیافته به قیامت ( قیامت )

سلام انبیاء به تو        درود اولیاء به تو
بیا دعا کنیم بده      اذن ظهور خدا به تو

یا ابا صالح ۲  بیا گل زهرا

علی

سرود تولد حضرت مهدی عجل الله فرجه۳

*******************

ای قبله نمازگزاران آسمان!       
 ای خلق عالمت به سر سفره میهمان! 
هجر تو کرده، قامت اسلام را کمان

الغوث یابن فاطمه! الغوث ( ادرکنی )، الأمان.

« عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان! »

 

ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا

ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا.  
تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا

خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟

« عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان! »

علی

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۶

*****************

خوب است ابتدا ز خدای کریم گفت

از لطف های واسطۀ آن رحیم گفت

باید پس از مرورِ ثناء الجمیل از آن

ذرّیَة الکرام و ابن الکریم گفت

از حب عشق حب خدا حب اهل بیت

از نعمت بزرگ، ز نور العظیم گفت

وقتی کلام فاضله گل می کند به لب

ممکن شود ز صاحب قلب سلیم گفت

باید ز نهرهای جنان گفت گاه گاه

وز میوه های ناب بهشت نعیم گفت

گاهی برای تلخی و تغییر ذائقه

باید ز دردهای عذابٍ اَلیم گفت

قرآن به سبک وحی بشارت دهد بما

آنجا که آیه های غلامٍ حلیم گفت

خواهی اگر سیادت نسل خلیل را

باید که از فداییِ ذبحٍ عظیم گفت

علی

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۵

*******************

حضرت علی اکبر(ع)

ما را نظر دوست خدا باورمان کرد

با یک صلوات از دگران برترمان کرد

ذکر صلواتی که خدا هدیه به ما داد

ذکریست که همسفرۀ پیغمبرمان کرد

هم سفرۀ پیغمبر اکرم شدن ما

فیضی ست که دور و بری حیدرمان کرد

با حب علی عاشق زهرا شده ایم و

این عشق غبار قدم مادرمان کرد

خاک قدم فاطمه بودیم که بی بی

با نام حسن عاشق عاشق ترمان کرد

با عشق حسن بوده گرفتار حسینیم

این کار حسین است اگر نوکرمان کرد

علی

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۴

*******************

این خانواده یوسفان بی بدیلند 
هر یک برای خویش خورشیدی جمیلند 
جاری ترین رودند در رگ های دنیا 
بهتر بگویم صد هزاران رود نیلند 
فرقی ندارد سنّ شان کم یا زیاد است 
کم سن و سالش عمر صد نوح و خلیلند 
بر هر نخ موی علی های قبیله 
صدها فرشته با وضو هر شب دخیلند 
بی پرده گویم کمترین هاشان مسیحند 
در معرفت استاد درس جبرئیلند 
در این میان یک تن شبیه مصطفی بود 
او هم علیِ خانه ی ارباب ما بود 
 ***
امشب زمین را عرش اعلی کردی اکبر 
با مقدمت یکباره غوغا کردی اکبر 
لبخند تو در سینه ها قند آب کرده 
با خنده لب ها را ز هم وا کردی اکبر 
علی

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۳

*******************

عطرخدادوباره در عالم وزیده است

کاسه بیاورید که باران چکیده است

خورشید آسمان شجاعت٬خدای عشق

ازروی بام خانه آقا دمیده است

امشب خدادوباره زمین را بهشت کرد

این هم زبرکت قدم نورسیده است

خورشید بهر بوسه زدن برقدوم او

از آسمان بسوی مدینه دویده است

واشد گلی که از ازل العشق تا ابد

مانند او مدینه به عمرش ندیده است

علی

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۲

*******************

گفتم ای دل به جان رسیدم گفت

زچه گفتم از آنچه دیدم گفت

زچه خم گشته قامتت گفتم

از غم هجر او خمیدم گفت

تو کجا و غمش کجا، گفتم

این بلا را به جان خریدم گفت

عجب از اشک آه تو گفتم

به خدا زین دو، روسپیدم گفت

با گناهان چه می کنی گفتم

که علی می دهد  نویدم گفت

به که دل بسته ای بگو  گفتم

کسته عشق آن شهیدم گفت

دیده ای کربلای او گفتم

این بود منتها امیدم گفت

علی

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۱

*******************

گزارش مادر

 لطف خدا شامل به هنگام دعا شد

چون نام من مقبول قلب مرتضا شد

منّت سرم بنهاد از بهر کنیزی

تا همسرم سلطان دشت لاله ها شد

اول کسی بودم که در بیت حسینی

فرزند زیبایی به دامانم عطا شد

تا اهل بیت از صورتش خورشید چیدند

در چشمشان پیدا جمال مصطفی شد

علی

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام10

*******************

امشب به شباب رهبر آمد

میلاد علی ­اکبر آمد

در ماه نبی علی عیان شد

یا آمنه را پیمبر آمد؟

یا فاطمه باز مجتبی زاد؟

یا آن که حسین دیگر آمد؟

خورشد حسین و ماه لیلا

با چهره نور گستر آمد

از گلبن سبز عشق و ایثار

بوی گل و عود و عنبر آمد

از مدح ملک بسی نکوتر

از وصف بشر فراتر آمد

علی

سرود ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۴

××××××××××××

ای به ولایت نور بصر جلوه ی رویت قرص قمر

ای دل و دلبر ، علی اکبر علی اکبر

سَروَر و سَر خیل سُعَدا یوسُف سَیّدُ الشّهدا

آیه ی کوثر ، علی اکبر علی اکبر

ای روح سیادت ای نور سعادت

مظهر ایثار و جهادی و شهامت

ای بر همه عالم الگوی رشادت

مظهر ایثار و جهادی و شهامت

یا علی اکبر علی اکبر علی اکبر

علی

شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۱۰

***************

مژده ای شیعه که باشد شب میلاد امشب

پا نهاده به جهان حضرت سجاد امشب

شهربانو بکند فخر به نسوان جهان

که خدا طرفه گلی ناز به او داد امشب

مرحبا پنجم شعبان شد و روز صلوات

زین بشارت دل عشاق بود شاد امشب

ای گدایان به در حضرت زهرا بروید

که دهد عیدی  آن مادر عباد امشب

که ز غم آل محــمد شده آزاد امشب

کاخ ظلم از برکات قدمش ویران شد

خانه آل امیه شده بر باد امشب

علی

شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۹

***************

ای انیس قدیمی دلها
آفتاب بلند ناپیدا
تا خدا می برد دلِ ما را
پَرِ سجاده های سبز شما
من کجا و غبار مقدمتان
تو کجا، کوچه های این دنیا
من کی ام از قبیله ی مجنون
تو ولی از عشیره ی لیلا
من کی ام بی زبان ترین مردم
تو خدای بلاغتی اما

نفسی دِه که از تو دم بزنم
بال در صحن این حرم بزنم
آسمان موج شد تلاطم کرد
که خدا جلوه بین مردم کرد

علی

شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۸

***************

محسن عرب خالقی

نشیب های دل من فراز می خواهد

فراز اشک مرا در نماز می خواهد

مؤید است به روحُ القُدس قلم اما

برای شعر سرودن نیاز می خواهد

اگر چه کرده دل من خیال پردازی

حقیقت است که عاشق مَجاز می خواهد

برای سفره ی بازش نیامدم اینجا

گدای این در، آغوش باز می خواهد

اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم

دلم دوباره شراب حجاز می خواهد

علی

شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۷

***************

علی اکبر لطیفیان

ماییم مست جام تو یا زین العابدین
خانه خراب نام تو یا زین العابدین
هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین
مست علی الدوام تو یا زین العابدین
پس می دهم سلام تو یا زین العابدین
دردم همینکه باتو دوا میشود بس است
ذکرم همینکه نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا می شود بس است
وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است

با رحمت مدام تو یا زین العبادین
با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟
آب دهان کیست چنین کیمیا گری

علی

شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۶

***************

من آمدم کلماتت به من زبان بدهند

زبان ساده ی رفتن به آسمان بدهند

من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند

و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند

به من که کور و کر و لال هستم و تاریک

مسیر چشمه ی نوری ز کهکشان بدهند

به من که گوشه ای از دوزخ خودم هستم

به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند

به من مجال ملاقات با خدا در شب

به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند

چه می شود که درآیم ز پیله ام امشب

تمام صبح جهان را به من نشان بدهند؟

منِ سفالِ ترک خورده می شوم آرام

اگر برای شکستن به من زمان بدهند

علی

شعر ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام۵

***************

سلام اى چارمین نور الهى
کلیم وادى طور الهى

تو آن شاهى که در بزم مناجات
خدا مى‏کرد با نامت مباهات

تو را سجاده داران مى‏شناسند
تو را سجده گزاران مى‏شناسند

تو سجادى تو سجاده نشینى
تو در زهد و ورع تنهاترینى

قیامت مى‏شود پیدا جبینت
به صوت «این زین العابدینت»

شبیه تو خدا عابد ندارد
مدینه غیر تو زاهد ندارد

تو با درماندگان خود شفیعى
تو با خیل جذامى‏ها رفیقى

سحرها نان و خرما روى دوشت
صداى سائلان تو به گوشت

فرزدق را تو شعر تازه دادى
تو بر شعر ترش آوازه دادى

تو میقاتى تو مشعر زاده هستى
عزیز من پیمبر زاده هستى

علی

سرود ولادت حضرت سجاد علیه السلام۳

*******************

سبک سرود

آیات کرم را دگر ایّام نزول است

میلاد سه دسته گل گلزار رسول است

نور سه ولادت ، تابیده به دلها

چشمان تو روشن ، یا امّ ابیها

یا زهرا یا زهرا

***

اشک شعف حوریه  جاری ز دوعین است

میلاد ابوفاضل و میلاد حسین است

تبریکِ دو عالم      با گرمی آوا

بر امّ بنین و     بر حضرت زهرا

یا زهرا یا زهرا

علی

سرود ولادت حضرت سجاد علیه السلام۲

*******************

نفس همنفسای خداس

پسر دختر ایرونیاس

دردونه ی ارباب ماس

تو رگاش خون پیمبره

دلبر علی ی اکبره

افتخاره همه ایرونه

مادرش عروس حیدره

زمین و زمونه شاده

بازم رو لبا فریاده

دلا مجنون سجاده

گدای زین العابدینیم

بهشت و عاقبت می بینیم

با خوبای عالم میشینیم

سیدنا یا علی جان

علی

سرود ولادت حضرت عباس علیه السلام۳

************

تو دستای آسمون

خنده ی ماهو بببین

امید همه ی نا امیدا رو ببین

رو دامن ام البنین

علم می زنه بوسه به دستات

حرم میزنه بوسه به چشمات

کرم می زنه بوسه لبهات

امیری مدد آقا ابالفضل

مثل سیبی که خدا دو قسمت کرد از میون

صورت طفلو نگاه با صورت اربابمون

ترانه ی زمین و آسمون

اینه به قدمای آقامون

علم می زنه بوسه به دستات

حرم میزنه بوسه به چشمات

کرم می زنه بوسه لبهات

امیری مدد آقا ابالفضل

سراسرش معجزه است

جلوه جلوه ی پا تا سرش

می گیره آسمونو زیر بالو پرش

با یه نگاه خواهرش

کشتی عشق حسین

به سمت ساحل اومده

پسر شیر خدا

ابوالفضائل اومده

علی

سرود ولادت حضرت عباس علیه السلام۲

************

نیمه ی شب بود و همه جا سوت و کور

می درخشید نـــوری از بلنـــــــدایی دور

اونی که با خنده هاش عالمو حیرون میکنه

با یه گوشه ی نگاش لیلی و مجنون میکنه

اونی که تا میرسه روی زمین

با یه بوسه از لباش حسین و مهمون میکنه

ابوالفضل/آخر دنیامی/تموم رویامی/عزیز مولامی

ابوالفضل مدد ابوالفضل مدد ابوالفضل مدد ابولفضل

***

اذونو تو گوشات گفته بابا حیدر

شد شبا لالاییت هو علی یا حیدر

پسری که از لباش هی میریزه قند و عسل

میگیره داداش حسین دلبرشو توی بغل

میبینه عشقو تو چشمای ابوالفضل و میگه

تو عــــلمـــدار منی عزیـــــزم از روز ازل

ابوالفضل/حضرت مهتابی/تو درّ نایابی/هستی اربابی

ابوالفضل مدد ابوالفضل مدد ابوالفضل مدد ابولفضل

علی

شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۸

***************

آن روز که آمدی به دنیا ای ماه

حیدر ز رخ تو بر نمی داشت نگاه

دیدند علی به زیر لب می­گوید:

لا حول ولا قوةالا بالله

سید محــمد بابامیری

******************

مدح حضرت عباس
دریا به وسعت نگهت چون دچار شد
از آبروی حیدری ات بی قرار شد

تا بر زمین رسیدی و چشمت گشوده ای
خورشید و مه رسید و سپس روزگار شد

وقتی قمر به عرصه ی شب پا نهاده است
خجلت زده ز جلوه ی رویت کنار شد

رو زد به ساقی همه عالم، سرشت ما
بعدش ملازم سر کویش، شمار شد

وقت سحر گدا به درت رو نهاده است
وقت سحر گدایی تان اعتبار شد

هنگام رزم دشمنت از ترس در فرار
یک دسته در مواجهه ات تار و مار شد
علی


شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۷

***************

باید حسین دم بزند از فضائلت

وقتی حسینی است تمام خصائلت

تعبیرهای ما همه محدود و نارساست

در شرح بیکرانی اوصاف کاملت

بی شک در آن به غیر جمال حسین نیست

آئینه ای اگر بگذاری مقابلت

ای کاشف الکروب عزیزان فاطمه

غم می بری ز قلب همه با شمائلت

در آستانة تو گدایی بهانه است

دلتنگ دیدن تو شده باز سائلت

با زورق شکسته ی دل سال های سال

پهلو گرفته ایم حوالی ساحلت

بی شک خدا سرشته تو را از گل حسین

سقای با فضیلت و دریا دل حسین

علی

شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۶

***************

درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته

بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته

از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه

این کمان آرشی را از عجم برداشته

این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست

در حسینیه کسی انگار دم برداشته

من که باور می کنم این طفل وقت بازیش

ماه را از آسمان ها دست کم برداشته

من که باور می کنم این طفل از روز نخست

گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته

پرده های اشک در چشمان بی تاب علی

پرده ها از راز دستان قلم برداشته

علی
شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۵
***************
علی اشتری
چه خوب شد الطاف بالا بیشتر شد
باران گرفت و خشکی لب ها تر شد
دیشب حسین، امشب ابوفاضل و فردا
چه خوب این شب ها دل ما در به در شد
امروز اگر با آبرویم دست من نیست
با معجزات عشق شد کاری اگر شد
بعد از نماز مغرب خورشید وقتی
شب رفت و رفت و رفت نزدیک سحر شد
آمد صدای جبرئیل از عرش بالا
ام البنین مژده که فرزندت پسر شد
از این به بعد این مزرعه ها یاس دارد
از این به بعد این روزگار عباس دارد
علی


شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۴

***************

محــمد سهرابی

السلام ای فکر فرداهای من

پیشواز روز عاشورای من

السلام ای غمزه ی کاری شده

عشوه ی از قبل معماری شده

ای خدای زارعان کشت ها

ای به مسجدهای مردم خشت ها

کیستی ای داغ عرفان بر جبین

در تحرّک اولین کوه زمین

من تو را دیدم که در نذری قدیم

برتری می یافت نامت بر کلیم


علی

شعر ولادت حضرت عباس علیه السلام۳

***************

حسن لطفی

جمعمان جمع که تا نقش خیالی بزنیم

کوچه باغی برویم و پر و بالی بزنیم

پای حافظ مِی ای از شعر زلالی بزنیم

جمعمان جمع بیایید که فالی بزنیم

شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

بگذارید از این فاصله بویی بکشیم

درِ خُم را بگشاییم و سبویی بکشیم

تیغ ابروی کجش را به گلویی بکشیم

صد و سی و سه نفس نعره ی هویی بکشیم

علی

اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۹

************

حسین آذری

بیا به ساحت خورشیــد اِنَّما برویــم

به دیدن گــلی از گلشـــن کَسا برویم

مدینه گشته چراغان ز نور بارقــه اش

زده است دست تمنا شفق به صاعقه اش

جهان به درج ولایت یکی گوهر دارد

بــه گـاهواره ی عزت علـی پسر دارد

ببین به خانه زهرا حضور فوج ملــک

گرفتـــه راه سما را خروش موج ملک

مهی ز گستره ی آسمـان فرود آمــد

بــه گوش بادیه آوای رود رود آمـد

کسی که خُلد برین را خدا به نامش کرد

ملک زمین و زمان انس و جان سلامش کرد


علی

اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۸

************

امیر عظیمی

باز هم شعر سر شور و تغزّل دارد

دفتر من چقدر رایحه ی گل دارد

به نگاه تو قلم دست توسل دارد

جلوه ی ذات خدایی، لک لبیک حسین

دلبر کرببلایی، لک لبیک حسین

بر گِل شیعه نوشتند شما اربابی

ای گُل شیعه نوشتند شما اربابی

به دل شیعه نوشتند شما اربابی

دارد این زمزمه از عرش خدا می آید

لفظ "ارباب"، خدایی به شما می آید

ای که شد زائر تو، شمس و قمر، ارض و فلک

ای که هستی به سر سفره ی هر شیعه نمک

علی

اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۷

************

نقد هستی را خدا بر آل طاها هدیه کرد

تا علی را غنچه ای بی مثل و همتا هدیه کرد

در بهشت آرزو با خلقت نور حسین

عشق را عشق آفرین مفهوم و معنا هدیه کرد

در سپهر عشق و آزادی خدای ذوالجلال

در پگاه نور خورشیدی دل آرا هدیه کرد

باز بحر بیکرانِ رحمت حق موج زد

گوهری از بحر لطف خود به زهرا هدیه کرد

غنچۀ لب های حیدر با تبسم باز شد

زین گل سرخی که بر او حق تعالی هدیه کرد

علی

اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۶

************

به کسی کار ندارم که بهشتم لیلی است

بت بتخانه ورهبان کنشتم لیلی است

خاک من خاک جنون است وسرشتم لیلی است

هرچه درمکتب استاد نوشتم لیلی است

جز به این حرف ندارد قلم من میلی

دفترم پرشده ازلیلی لیلی لیلی

***

می نویسم لیلی تا که بخوانیم حسین

تا جنون رابه نهایت برسانیم حسین

آنکه بی او نفسی هم نتوانیم حسین

وقت یک ذکرهمه هم ضربانیم :حسین

علی

اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۵

************

امشب خبر از عالم بالا رسیده است

روشن ترین ستاره ی دنیا رسیده است

این بار دوم است که شاعر نوشته است

خورشید خانواده ی زهرا رسیده است

دیروز نور شبّر و امروز هم به خاک

نور شبیرحضرت مولا رسیده است

در نیل غصه مانده بیا مرده دل بیا

موسی رسیده است مسیحا رسیده است

علی

سرود ولادت امام حسین علیه السلام۵

************

محسن طالبی پور

دلا همه شاده توی خونه مولا

شکوفه سیبه روی دامن زهرا

صدا صدای قدمای حسینه

تموم دنیا زیر پای حسینه

اومد تا دلامون زیرو رو شه

اومد تا برا ما آبروشه

یا مولا ثارالله

سرو تن و قلبم همه مال حسینه

بهشت موعودم بین الحرمینه

خدا دوباره به ما زندگی داده

میخوام برم تا کرببلا پیاده

امشب که دلم کرده هواتو

هدیه کن به من فیض دعاتو

یا مولا ثارالله

علی

سرود ولادت امام حسین علیه السلام۴

************

میثم مومن نژاد

ﺟﺒﺮﻳﻴﻞ اﻣﺸﺐ ز ﺧﺎﻟﻖ ، ﺗﻬﻨﻴﺖ ﮔﻮﻳﺪ ﺑﻪ اﺣﻤﺪ

اﻱ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﺳﻴﺪ اﻫﻞ ﺷﺒﺎﺏ ﺟﻨﺖ ﺁﻣﺪ

ﺑﺒﻮﺳﺪ ﺭﻭﻱ اﻭ ، ﺭﺳﻮﻝ ﻋﺎﻟﻤﻴﻦ

ﺻﻠﻮ ﻋﻠﻲ اﻟﻨﺒﻲ ، ﺻﻠﻮ ﻋﻠﻲ اﻟﺤﺴﻴﻦ

ﺭﺏ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ

ﺣﺴﻴﻦ ﺟﺎﻧﻢ ﺣﺴﻴﻦ

علی

سرود ولادت امام حسین علیه السلام۳

************

یوسف رحیمی

ستاره های سحر، میریزه چشم تر

به راه خورشید عشق و آشنایی

تـو آسمونـا رهـا ، دلای زائـرا

تا بشن دوبـاره همـه کربلائی

میلاد امام مهر و وفاست ، کعبه ی دل آسمونیاست

گهواره ش شده آغوش نبی ، اومده زینت دوش نبی

حتی پر قنداقه ش هم ، این شبا اعجاز می کنه

فطرس پر سوخته داره ، دوباه پرواز می کنه

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۶

*******************

صفای زندگیم آیه های قرآنت

بیا به ما برکت ده به برکت نانت

تویی که کعبه به دور سر تو می گردد

رسول آینه ها! هستی ام به قربانت

کسی که عطر گدایت بر مشامش خورد

چنان اُویس قرن می شود پریشانت

تویی که ماه بود مُهر جانماز شبت

تویی که حضرت حیدر شده مسلمانت

شبی بیا و مرا زائر حریمت کن

چرا که عطر خدا می وزد ز ایوانت

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۵

*******************

رسول خدا از حرا می رسد

کلید در گنج لا می رسد

دل از شوق دیدار پر می زند

پرستوی مهر و وفا می رسد

ز دل عقدۀ درد وا می شود

طبیب دل و دردها می رسد

گرفته به کف رایت عدل را

به فریاد هر بینوا می رسد

درخت غم از ریشه بر می کند

به دل ها امید و رجا می رسد

ز دارالشفای خدا مرهمی

به زخم دل مبتلا می رسد


علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۴

*******************

ای جان جهان جان محــمد

با نام خدا بخوان محــمد

ای باعث ممکنات اقرأ

ای خواجه ی کائنات اقرأ

ای قدر و جلالتت مبارک

فرمان رسالتت مبارک

ای رشته ی نه فلک به چنگت

تا چند مکان به تخته سنگت

تو پیک مقدس نجاتی

تو روح حیات را حیاتی

ای درّ یتیم و باب خلقت

ای سینه ی تو کتاب خلقت

ای گمشده آفتاب، احمد

امشب ز حرا بتاب، احمد

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۳

*******************

آنچه در دل بود هوس دارم

هوس او به هر نفَس دارم

مبریدم ز کوى او به رحیل

کاروانى پر از جرس دارم

بى مغیلان هواى کعبه چه سود

در رهش میل خار و خس دارم

گر شوم صید ابرویت، سوگند

رغبت گوشه قفس دارم

آنچنانم به زلف تو دربند

نه ره پیش و راه پس دارم

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۲

*******************

به نام خالق آئینه ها به نام خدا
به نام صاحب آدینه ها به نام خدا
به نام حضرت ایزد خدای عزوجل
به نام حضرت امجد خدای شعر و غزل
اگرچه با قلمی که شکسته بنویسم
به یمن این شب و روز خجسته بنویسم
خوشا به حال من و دفتر غزل خیزم
به شوق و شور و شعف واژه واژه میریزم
صدای بال و پر جبرییل می آید
صدای گام بلند خلیل می آید
علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۱

*******************

غلامرضا سازگار

به آن خدای که بخشد به انس و جان، جان را

به آن نبی که فروغش گرفت امکان را

اگر سعادت دنیا و آخرت خواهید

ز اهل بیت بگیرید حکم قرآن را

که اهلبیت، خدا را مظاهر حلمند

که اهلبیت همان راسخون فی العلمند

قسم به جان محــمد که سیّد دو سراست

قسم به سوره کوثر که سوره زهراست

که شیعه راست دو میلاد از کرامت حق

یکی به قلب غدیر و یکی به غار حراست

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۰

*******************

ای بشر را رهبر آگاه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

ای خدایت تا ابد همراه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

ای خلایق را چراغ راه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

یا محــمد یا رسول الله أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

آفتاب آفرینش چند در غار حرایی

مکّه نه، عالم سراسر چشم گشته تا بر آیی

ای سراج نور تا بی انتها روشنگری کن

ای دو عالم خاک پایت سر برآر و سروری کن

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۹

*******************

سینه ی پاکم شده غار حرا

پیک خدا آمده در این سرا

نای وجودم دم احمد گرفت

تا نفسم بوی محــمد گرفت

از طرف داور ربّ جلیل

روح شدم با نفس جبرئیل

بوی خدا خیزد از آب و گلم

آیه ی «اقرا» شده ذکر دلم

من سفر غـار حرا کرده‌ام

من ز محــمد خبر آورده‌ام

غار حرا مرکز وحی خداست

مشرق خورشید سپهر هداست

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۸

*******************

غلامرضا سازگار

ای خضر حیات جان، محــمد

با نام خدا بخوان، محــمد

ای مشعل نور تیره گی سوز

ای آیت روشنی بر افروز

روز همه شام تار تا کی

خورشید، درون غار تا کی؟

ای خاتم انبیا محــمد

از غار برون بیا، محــمد  

در کلّ وجود رهبری کن

بر عرش کمال محوری کن

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۷

*******************

دامن کوهسار و غار حراست

بانگ اقرأ بلند از همه جاست

دم روح القدس ترانه ی وحی

حکم اقرأ صدا صدای خداست

این سروش مبارک جبریل

این ندای نجات انسان هاست

یا محــمد زمان بعثت تواست

این ندا مژده ی نبّوت تواست

ای وجودت پر از پیام خدا

ای به جان و تنت سلام خدا

علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۳

 ××××××××××××××××

محــمد زنجانی

دوباره شب عشق و شوره ، غصه دیگه از دلها دوره

آسمون مکه از امشب ، غرق سرورو و غرق نوره

نوبت شادی عاشقا اومده

چون شب بعثت حضرت احمده

دوباره میخونن تمومی دلهای شیدا

محــمد نبی شد امیر همه اهل دنیا

مولا ابالزهرا مدد

علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۲

 ××××××××××××××××

جشن دلبر ، عید مبعث     کف بزن در ، عید مبعث

گلشن دین با صفا شد    با صفا شد

ذکر دل یا مصطفی شد مصطفی شد

ذکر دل یا مصطفی شد

یا ابا الزّهرا مدد

 ××××××

میرسد از ، حیّ سرمد    بانگ اقرأ ، یا محــمد

تو رسول کبریایی ، کبریایی

تو نبی تو مصطفایی  مصطفایی

تو نبی تو مصطفایی

یا ابا الزّهرا مدد

علی

شعر شهادت امام کاظم علیه السلام۸

×××××××××××××××××××

مهدی نظری

کاش از او خبری را به پسر می بردند

که برای پدرش خون جگر می بردند

همه از غصه ی زندان بلا بی خبرند

لااقل کاش به معصومه خبر می بردند

کاشکی عطر سلام سحر دختر را

با نسیم سحری سوی پدر می بردند

پیرمردی که خدا را به نظر می آورد

سجده بر خاک درش اهل نظر می بردندد

گریه اش بوی مناجات علی را می داد

فیض از گریه ی او شام و سحر می بردند

علی

شعر شهادت امام کاظم علیه السلام۷

×××××××××××××××××××

مهدی علی قاسمی

دوباره سائلی آمد به دربار تو یا سلطان

دوباره بر سر خوانت شده ریزه خورت مهمان

اگر روزی کند مادر به دردت می خورم آخر

مگر صحن و سرای تو نمی خواهد سگ دربان؟

نگاه لطف تو بدکاره را هم بُرد در سجده

تفضل کن بر این عاصی نظر کن از سر احسان

برای غربتت آقا شده این روضه ها برپا

که زهرا مادرت باشد برای تو مصیبت خوان

دمِ عجل وفاتی را تو ارث از فاطمه داری

شبیه مادرت این روزها جسمت شده بی جان

شنیدم در دل زندان شکسته ساق پای تو

شنیدم حتک حرمت شد به اجداد شما آسان

علی

شعر شهادت امام کاظم علیه السلام۶

×××××××××××××××××××

ای هــزاران مـوسی اَت از طـور آورده سلام

وی مسیحا برده بر حبل‌المتینت اعتصام

موسـی جعفـر، امـام العـارفین، نـورالهدی

روی قرآن، پشت دین، کهف التُّقی، خیرالانام

گوهر شش‌ بحر نـور استی و بحـر پنج دُر

خــود امـام ابـن امـام ابـن امـام ابن امام

صحن زیبایت همـان صحن امیرالمؤمنین

کـاظمینت کـربلا و مـرقدت بیـت‌الحرام

جان به خاک آستانت فرش چون بال ملک

دل در اطراف حریمت چون کبوتر گِردِ بام

هر دری از صحن زیبایت دو صد باب‌المراد

هـر قـدم از خـاک زوّار تـو یک دارالسلام

علی

شعر شهادت امام کاظم علیه السلام۵

×××××××××××××××××××

دستم به دامن تو که آقا تری از آن

کز روی خشم سخت بگیری به دیگران

رخصت بده یکی دو غزل درد دل کنم

یعنی سلام خوب خوش اخلاق مهربان

آقا، سلامِ گرگ ولی بی طمع که نیست

ما را که نیست دغدغه ای غیر آب و نان

در اوج درد آمده بودم زیارتت

یادت اگر که نیست نشانی به آن نشان -

که تا به تو رسیدم از ذهن من پرید

آن حرف ها که بود تمامش نوک زبان!

از لطف دست های پر از مهربانیت

رد می شوند مردم آزاده همچنان -

علی

نوحه شهادت امام کاظم علیه السلام۴

××××××××××××××××××××

چشـم امـید مـا ، در روز نتـایـج

به شفاعت توست ، یا باب الحوائج

السلام ای نور دو عین       گره گشای عالمین

غریب شهر کاظمین

واویلتا واویلتا

×××

در گوشه ی زندان ، بسته بال و پرت

می گرید سلسله ، بر زخم پیکرت

با آنکه غرق سجودی      بر چهره داری کبودى

وای از قاتل یهودی

واویلتا واویلتا

علی

نوحه شهادت امام کاظم علیه السلام۳

×××××××××××××××××××

با حلقه های زنجیر مأنوس اشک و آهم
زندان سرد و تاریک گردیده قتلگاهم
آه؛ با شور کربلایی/ دارم به لب نوایی/ یافاطمه کجایی
من مثل حسین تشنه لب می میرم
با اشک دو عین تشنه لب می میرم 
××
با اینکه شیعیانم بگذشته از شماره 
تشییع پیکرم شد بر روی تخته پاره 
آه؛ من دیده ام به زندان/ با دیده های گریان/ بانوی مو پریشان
دشمن می رسد می دهد آزارم
از درد لگد تا سحر بیدارم 
علی

نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها۳

××××××××××××××××××××

ای کوثر کوثر   زینب یا زینب آه زینب یا زینب

مدد بنت الحیدر   زینب یا زینب آه زینب یا زینب

یا عصمت الله      نور وجه الله

مظلومه یار        ابا عبدالله

زینب یا زینب...

 

محزون کربلا  زینب یا زینب آه زینب یا زینب

دلخون کربلا   زینب یا زینب آه زینب یا زینب

با غصه همراه      داری به لب آه

دیدی حسینت        را در قتلگاه

زینب یا زینب...

علی

نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها۲

××××××××××××××××××××

تا لحظه ی آخر ، می تپه دل ِ خواهرت برات

یادمه هنوزم ، غربت و غم ِ آخرین نگات

آرامش قلب و ، دل بیقرارم ، برادر ، برادر

منتظرت هستم ، بیایی کنارم ، برادر ، برادر

یادمه ، سرتو بریدن من دیدم

روی خاک ، تن تو کشیدن من دیدم

اسبای ، بی حیا رسیدن  من دیدم

واویلا ، حسین من ، غریب ِ مادر

××

رفتی و نگفتی ، با این همه غربت  چیکار کنم

با روزای سخت  و ، تاریک ِ اسارت  چیکار کنم

یه سال و نیمه که ، براتو می سوزم ، برادر ، برادر

گریه برای تو ، کار ِ شب و روزم ، برادر ، برادر

رو لبم ، هر نفس هر نفس یک آهه

چشمای ، خواهرت مونده بر این راهه

بوی سیب ، بوی گودی ِ قتلگاهه

واویلا ، حسین من ، غریب ِ مادر

علی

نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها۱

××××××××××××××××××××

تماشایی شد حال زارم ، غریب و تنها جان سپارم

کجایی ای دار و ندارم ، حسین جان

بین دستانم پینه بسته ، شده زینب خیلی شکسته

شدم از هجران تو خسته ، حسین جان

حسین جان ، کجایی ببینی تو احوال من

به سینه بچسبانم این پیراهن ، شده وقت رفتن

شده تمام گیسوی من سپید

خبر نداری زینب چه ها کشید

مقابل من راس تو را برید

یابن الزهرا مظلوم کربلا

علی

اشعار وفات حضرت زینب سلام الله علیها۷

×××××××××××××××××××

گفته بودم که دیر یا زود از

راه می آیی و مرا با خود

بعد یک سال و نیم خون گریه

میبری تا وصال خود، تا خود

××
چقدر چشم من به راهت بود

صبح و شب نامتان به روی لب

آمدی و خوش آمدی اما

دیر کردی و پیر شد زینب

علی

اشعار وفات حضرت زینب سلام الله علیها۶

×××××××××××××××××××

ای مــادر پیـامبـران در مقــامِ صبر

تا حشر، صابـران جهـان را امـامِ صبر

از سن کودکـی سخنت نـوش فاطمه

مثـل حسـین، زینـت آغـوش فـاطمه

سـر تـا قـدم تمـام تجـلای حیدری

زیـن ابـی و زینـب کبــرای حیدری

بیـن دو آفتــاب ولایــت ستــاره‌ای

در چشـم اهـل‌بیت، حسین دوبـاره‌ای

علی

اشعار وفات حضرت زینب سلام الله علیها۵

×××××××××××××××××××

تو کیستی که عقل مجنون توست

عشق به تو عاشق و مدیون توست

تویی جگرگوشه ی آل کسا

به درک تو فهم رسا، نارسا

چشم علی محو تماشای تو

به جای پای فاطمه پای تو

هیچ گلی ندیده خندیدنت

به غیر لحظه ی حسین دیدنت

دایه ی تو ز کودکی غم شده

قامت غم در غم تو خم شده

کتاب عشق و عقل تألیف توست

مُهر به لب، زبان ز توصیف توست

علی

اشعار وفات حضرت زینب سلام الله علیها۴

×××××××××××××××××××

علی ناظمی

صورت به خاک مانده و چشمم به در بیا

ای یاور غریب ترین محتضر بیا

پایین نرفت بعد تو آب خوش از گلوم

تا بیشتر ازین نگدازد جگر بیا

خشکیده ام به یاد تو لب می زنم به هم

با آب قهرم ای غم چشمان تر بیا

خورشید یار گریهٔ هر روزهٔ من ست

مهمان آفتاب سه روزه، دگر بیا

می میرم و به یاد زمین خوردن توام

افتاده ام به زانوی غم، زودتر بیا

کابوس قتلگاه رهایم نمی کند

زجر مرا مخواه از این بیشتر، بیا

علی

اشعار وفات حضرت زینب سلام الله علیها۳

×××××××××××××××××××

من آن یاس کبود لاله پوشم
که داغ لاله ها شد بار دوشم
گرفتار غم و آزاده دهر
خریدار بلا و گل فروشم

در این شهر غریب از مردمی ها
صدای آشنا آید به گوشم
سری خواند به روی نیزه قرآن
که آوایش ز سر برده است هوشم
گمانم صوت قرآن حسین است
حسین است این و صوت او سروشم
سرت نازم برادر جان حسینم
چرا افکندی از جوش و خروشم
تو استادی و من شاگرد دَرست
که با قرآن خود کردی خموشم

علی

سرود ولادت امام علی علیه السلام۲

×××××××××××××××××××

عشق رسول الله     آینه ی الله

چشماش و واکرده   تو حرم الله

ذکرخدای ازلی ، شده همش

علی علی علی علی

 ××××××

امیر بی همتا              پهلونِ یکتا

تو روز مرد میگم    دوست دارم بابا

ای شه ملک لافتی ، از حرمت

منوببر به کربلا

علی

اشعار ولادت امام علی علیه السلام۱۴

××××××××××××××××××××

امشب ای کعبه زیارت کن زیارت کن خدا را

همچو جـان برگیر در بر جان ختم‌الانبیا را

چشم شـو سـر تا قدم، بنگر جمال کبریا را

بوسه زن خاک قـدم‌های علـی مرتضی را

رکـن ارکـان الهـی نــور حسـن ابتـدا را

پر کن از نور ولایت وسعت ارض و سما را

××××

کعبـه! امشب آبـرو از مقـدم حیـدر گرفتی

خانۀ حقـی و صاحـب‌خانه را در بـرگرفتی

دل به حیدر دادی امـا دل ز پیغمبر گرفتی

جاودان مانی که امشب زندگی از سر گرفتی

علی

اشعار ولادت امام علی علیه السلام۱۳

××××××××××××××××××××

بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علی ست

هر که گوید یا علی، در روز محشر با علی ست

در طواف کعبه گر با دیده ی دل بنگری

هر طرف آئینه ای باشد کزان پیدا علی ست

گر خدا خوانم علی را، کفر باشد کفر محض

به که گویم المثنای حق یکتا علی ست

ای یهودی، ای مسیحی، ای مسلمان، ای فلان!

رکن کعبه، چلچراغ مسجد الاقصی علی ست

در شب معراج احمد نور از لب نور بود

دید در افلاک، ماه لیله الاسرا علی ست

مردگان دم می گرفتند ز عیسای مسیح

غافل از آن که مسیحای دو صد عیسی علی ست

علی

اشعار ولادت امام علی علیه السلام۱۲

××××××××××××××××××××

چشم وا کن احد آیینهء عبرت شد و رفت

دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت

آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد

با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد

داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود

چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود

داد و بیداد برادر که برادر تنهاست

جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست

یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند

همه دنبال فلانی و فلانی رفتند

علی

اشعار ولادت امام علی علیه السلام۱۱

××××××××××××××××××××

به اوج می برد امشب مرا هوای شما

که عشق را بنویسم، فقط برای شما

نگاه می کنم اینجا به رد پای شما

و می رسم به خدا، تا خدا… خدای شما

که آفرید شما را زمین هوایی شد

وَ کعبه کعبه شد و خانه ای خدایی شد

و بال حور و مَلَک فرش این قدم ها شد

زمین برای حضور تو در تمنّا شد

ز اشک شوق ملائک ستاره پیدا شد

و عشق بر تن هفت آسمان هویدا شد

علی