کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۱۹ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

مرثیه حضرت علی اکبرعلیه السلام

****

ولدی علی اکبر

خون دل خوردم علی تا که تو آقا شده ای

پدرت پیر شده تا که تو رعنا شده ای

لشگر امروز به قَدِّ خَم ِ من میخندد

مَردَکی داد زد و گفت حسین تا شده ای

پا نکش روی زمین که پدرت میمیرد

با تقلایِ خودت قاتل بابا شده ای

**************

چگونه روضه نخواند دلی که تنها شد

چگونه راه رود آنکه قامتش تا شد

عصای دست منی روی خاک افتادی

ز جای خیز که پیر از غم تو بابا شد

چقدر پای تو ای سَرو، خونِ دل خوردم

که تا بزرگ‌ شدی قامت تو رعنا شد

به خیمه روضه ی غم میکند به پا زینب

که داغ اول این دشت سهم لیلا شد

بلند تا به کنار تو یا علی گفتم

به نام فاطمه درخیمه‌ها چه غوغا شد

برای بوسه ی روی تو غبطه ها خوردم

عجب که فرصت آن اینچنین مهیا شد

نگاه من به لب توست تا سخن گویی

ولی به جای لبت زخم صورتت واشد

کنار پهلوی از نیزه‌ها شکسته ی تو

دوباره تازه در این دشت داغ زهرا شد

دلم تنوره ی داغ است با لب خشکت

بریز آب بر این آتشی که برپا شد

ز تشنگی به حرم بسکه آب گفتی آه

ز شرم آه توخون دیده‌های سقا شد

********************

علی

مناجات با امام حسین علیه السلام

****
محمد فردوسی

تا میان روضه ات ما را مکان دادی حسین

دست ما گریه کنان برگ امان دادی حسین

تو نوشتی خواهرت هم پای آن را مُهر کرد

اشک دادی و به ما سود کلان دادی حسین

روضه خانه : طور سینا ، ما : کلیم گریه کن

در مناجات خودت ما را زبان دادی حسین

این دهه با سیل اشک ما مشخّص می شود

برکتی را که به شیر مادران دادی حسین

من : حبیب بن مظاهر ، تو : مسیح اهل بیت

لطف کردی و به این دل مرده جان دادی حسین

تا بریزد از سر و رویم غبار معصیت

مثل یک پرچم وجودم را تکان دادی حسین

رقّت قلبم زیاد و جسم و روحم شُسته شد

تا ز چای روضه ات یک استکان دادی حسین

من نمک گیر تو و اجداد و اولاد توام

چون به دست خالی من آب و نان دادی حسین

دست بالا بردی و از پشت در خیرت رسید

هر چه را که خواستم ، تو بیش از آن دادی حسین

دوست و دشمن ندارد ، بخشش تو حیدری ست

خاتمت را هم به دست ساربان دادی حسین

*********************

علی

اشعار اسارت آل الله – شام 

*********

فلک، در کربلا آل علی را میهمان کردی 
میها آب و نان بایست، شمشیر و سنان کردی 

حریم مصطفی را از حرم، در کربلا خواندی 
هلاک از تشنه کامی بر لب آب روان کردی 

غزالان حرم را تاختی از یثرب و بطحا 
گرفتارِ درنده گرگهای کوفیان کردی 

فلک، بی‏خانمان گردی که اولاد پیمبر را 
نمودی از وطن آواره و بی‏خانمان کردی 

گهرهای یتیمِ درجِ عصمت را به هم بستی 
به بزم زاده ‏ی مرجانه بردی، ارمغان کردی 
علی

غزل ولایی استاد سازگار

********************

یا مهدی (عج)

بیا پا بر سرم بگذار تا خاک درت گردم 
غبارم کن، به بادم ده، بگو دور سرت گردم

اگر چه کم تر از سنگم، بیا آیینه ام گردان 
که یک شب رو به رو با روی ازگل بهترت گردم

به جای آنکه باشم کوه آتش، هیزم خشکم 
سرا پا آتشم کن تا مگر خاکسترت گردم

نگاهم مرده،ای چشم خدا، اینک نگاهم کن 
که هر دم زنده از فیض نگاه دیگرت گردم

نه من آن قدر دارم تا شوم خاک سپاه تو 
مگر خاکم کنی تا پایمال لشکرت گردم

علی
غزل اخلاقی استاد سازگار 
******************** 
صدف بحرکمالات 
آن خدایی که تو را روز ازل جان بخشید 
ریشه و آب و گلت را گل ایمان بخشید
 
می توانست کند خوک و سگت خلق ولی 
بر تو با دست کرم صورت انسان بخشید
 
صدق و اخلاص و کمال و ادب و فضل و هنر 
عشق و ایثار و جوانمردی وایمان بخشید
 
خاک بودی صدف بحر کمالاتت کرد 
همچو دریات گهرهای فراوان بخشید
علی
غزل اخلاقی استاد سازگار 
******************** 
بد ترین درد 
بنده را تا به جگر تیر بلایی نرسد
بر لبش از خم هو جام ولایی نرسد
 
این سخن مصرع بیت الغزل عشّاق است 
دولت عشق به هر بی سر و پایی نرسد
 
بدترین درد که گفتند همان بی دردی است 
درد از او خواه که بی درد دوایی نرسد
 
گل لبخند اجابت به رویت وا نشود 
از دلت تا به هدف تیر دعایی نرسد
 
در حقیقت ز گدا زاده گدا زاده تر است 
پادشاهی که به فریاد گدایی نرسد
 
علی

اشعار اسارت آل الله – شام

*************************************

      ای سرت سعیِ صفای سنگ ها
      نیزه ات قبله نمای سنگ ها
       
      روی نی قرآن نمی خواندی اگر
      در نمی آمد صدای سنگ ها
       
      تا که پیدایت نمایم، شهر را
      گشته ام با ردّ پای سنگ ها
       
      می خورند و می خورند و می خورند
      وای از این اشتهای سنگ ها

علی

نوحه امام سجاد علیه السلام

*************************

یادگار  روزگار خون وخاکستر منم من

وارث خون حسین و همسفر با زینبم من

می کشم پر سوی رضوان

آمدم بابا حسین جان

ابتا یا ثارالله

شرح غمهای مرا کس نتواند که شمارد

مثنوی های غم من صد هزاران برگ دارد

خاطرم گشته پریشان

وای امان از شام ویران

ابتا یا ثارالله

علی

اشعارشهادت حضرت سجاد علیه السلام

******

مهدی نظری

ای سهل در این کوچه ها بال و پرم سوخت

از سوز درد تازیانه پیکرم سوخت

از بسکه خاکستر به رویم ریخت دشمن

عمامه را بردار که موی سرم سوخت

در خاطر من هست که دیروز طفلی

فریاد می زد عمه جانم معجرم سوخت!

شام غریبان لحظه های سخت ما بود

در بین آتش جا نماز مادرم سوخت

علی

اشعارامام سجاد علیه السلام – شهادت

****************

سلام اى چارمین نور الهى

کلیم وادى طور الهى

 

تو آن شاهى که در بزم مناجات

خدا مى‏کرد بر نامت مباهات

 

تو را سجاده داران مى ‏شناسند

تو را سجده گزاران مى ‏شناسند

 

تو سجادى تو سجاده نشینى

تو در زهد و ورع تنهاترینى

 

قیامت مى‏شود پیدا جبینت

به صوت «این زین العابدینت»

 

شبیه تو خدا عابد ندارد

مدینه غیر تو زاهد ندارد

 

تو با درماندگان خود شفیعى

تو با خیل جذامى‏ها رفیقى

 

سحرها نان و خرما روى دوشت

صداى سائلان تو به گوشت

 

فرزدق را تو شعر تازه دادى

تو بر شعر ترش آوازه دادى

  

تو میقاتى تو مشعر زاده هستى

عزیز من پیمبر زاده هستى

علی

اسارت آل الله – کوفه

*********

از خیمه همه اهل حرم را بردند

از پیش نگاهم جگرم را بردند

بستند تمام یاسها را به طناب

در بند اسارت پسرم را بردند

وقتی که بریدند سرم را ز قفا

انگشتر و خود و سِپرم را بردند

تا مادر خسته‌ام عزادار شود

پیراهن دست مادرم را بردند

علی

اشعاراسارت آل الله – کوفه

ورود به کوفه

سری به نیزه بلند است در مقابل زینب

سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب

سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است

مسیح ِ روی صلیب است در مقابل زینب

چه دلفریب صدایی، چه آیه های به جایی

که بعد خطبه ی خواهر شده مکمِل زینب

علی

نوحه اسارت آل الله – کوفه

*************

در کوفه ای اُمیدم ، سرت به نیزه دیدم

ای سَر و سامان زینب

قاری قرآن زینب

یابن اُمّی ای حسین جان

***
چشمانت بسته دیدم ، سرت شکسته دیدم

خواهرت ازاین غصه مرد

سنگ کینه بر سرت خورد

یابن اُمّی ای حسین جان

علی

اشعار شام غریبان

  • ۱۳۲۷ نمایش
  • اشعارشام غریبان

    ***************

    غلامرضا سازگار

    الا سفر به سوی کربلا کنید امشب

    همه زیارت خون خدا کنید امشب

    اگر به جانب مقتل عبورتان افتاد

    برای حضرت زهرا دعا کنید امشب

    برای آنکه رود در کنار نعش پدر

    رقیه را به بیابان رها کنید امشب

    نماز وتر به جا آورید بنشسته

    به دخت شیرخدا اقتدا کنید امشب

    علم به دست بگردید دور آل‌ ا...

    گره ز کار علمدار وا کنید امشب

    اگر به مطبخ خولی عبورتان افتاد

    زیارت سر از تن جدا کنید امشب

    علی

    نوحه شام غریبان

  • ۱۱۵۲ نمایش
  • نوحه شام غریبان

    ************

    یوسف رحیمی

    دریافت سبک

    توی دیار کرب‌وبلا ، وقت نماز عشقه حالا

    هستی‌شو روی دست می‌گیره ، عاشقونه به راه خدا

    تو قنوتش به آسمونا ، پر زد علی اصغر

    تو رکوعش برداشته ز خاک ، جسم علی اکبر

    روی خاکا سر می‌ذاره ، تو سجده‌های آخرش

    معراجشه از قتلگاه ، رو نیزه‌ها می‌ره سرش

    ******

    علی

    نوحه های روز عاشورا

    **********

    نوحه ۱

    کمی آهسته تر ای جان خواهر

    صدایت می کنم با دیده تر

    کمی آهسته تر تا که بیایم

    گلویت را ببوسم جان مادر

    مکش دامن از دستانم – مرو ای آرام جانم

    نگاهم کن سر گردانم

    بمان پیشم  –  برادر جان   – حبیب من

    بدون تو  – چه سازم ای  – غریب من

    وای حسین وای

    ز نایم بشنو آه نینوائی / قرار ما نبوده این جدائی

    تو می دانی که من طاقت ندارم

    ببینم ماه روی نیزه هائی

    نظر کن ای جان زینب – به چشم باران زینب

    بمان ای مهمان زینب

    به گیسوی   – پریشانت  – اسیرم من

    دعائی کن   – که قبل از تو  – بمیرم من

    وای حسین وای

    علی

    اشعار روز عاشورا

  • ۱۲۳۱ نمایش
  • اشعار روز عاشورا

    *****************

    آرام دل ستاره هفت آسمان من

    آتش مزن به هر قدم خود به جان من

    آهسته تر برو که تماشا کنم تورا

    دامن مکش ز دست من ای مهربان من

    این ناله های بی کسی ات می کشد مرا

    ذکر انا الغریب تو برده توان من

    علی

    نوحه های شب عاشورا

    *****

    زاده ی ام البنین امشب علمداری کند

    شاه را یاری کند

    بهر شش ماهه ز دیده اشک و خون جاری کند

    شاه را یاری کند

    *****************

    تماشا

    زینب امشب دلبرِ خود را تماشا می‌کند

    عصرِ فردا قتلگه را دشتِ غوغا می‌کند

    زینب امشب در میان خیمه‌ی عشقِ حسین

    خود نظاره بر قد و بالای زیبا می‌کند

    زینب امشب دردِ دل گوید به شاهِ کربلا

    عصر فردا عقده‌ی این ناله را وا می‌کند

    علی

    اشعار و مرثیه شب عاشورا

    ********

    همه اهل حرم دوروبَرت جمع شدند

    مسلم و عون و حبیب و پسرت جمع شدند

    با ندایِ ساقی و سر لشکرت جمع شدند

    اهلِ پرواز همه زیر پَرَت جمع شدند

    چون شنیدند دلِ زینب کبری خون است

    همه گفتند که خون دادنِ ما قانون است

    این یکی گفت که جانها به فدای سرِ تو

    آن یکی گفت شهادت حسرتِ نوکرِ تو

    علی