کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

اشعار شهادت امام صادق علیه السلام - 1

***********************

مرغ دلم که شاخه ی طوباست جای او

ویرانه ی بقیع  بوَد مدّعای او

خواهد در آن دیار مقدّس کند مقام

اندر جوار صادق و نالد برای او

خواهد به تربتش که خراب است و بی چراغ

سوزد چو شمع و گریه کند در هوای او

خواهد به گرد مرقد بی زائرش مدام

پروانه وار گردد و جوید رضای او

خواهد ز داغ خون شده با قطره های اشک

آید برون ز چشمِ ترم در عزای او

آن کس که بود لطف و وفا پای تا به سر

زهر جفا بسوخت ز سر تا به پای او

علی

تاسف اینجاست که امروز شوالیه های آواز مهر سکوت بر لب زده اند و در مقابل کشتار کودکان و زنان و مردم بی گناه فلسطین از گفتن یک دریغ هم دریغ می کنند. کسانی که حتی از یک مصاحبه کوتاه رسانه ای دریغ می ورزند اما سال 88 به شدت فعال بودند؛ نه تنها برای آنچه به زعم خود «سرکوبی مردم در خیابانهای تهران» می خواندند در «BBC» و «Manoto» به همراه خوانندگان کاباره‌ای حاضر می شدند و عکس می گرفتند بلکه در تولید و ساخت موسیقی نیز برای کمک به جنبش مغز پسته ای! فعال بودند.

مطلب کامل را از اینجا بخوانید

 

 

علی

کسی می‌آید

  • ۱۴۰۳ نمایش
  •  کسی می‌آید

    و کسی گفت، چنین گفت، سفر سنگین است
    باد با قافله دیری است که سرسنگین است

    گفت، با زخم جگرکاه قدم باید سود
    بر نمکپوش ترین راه قدم باید سود

    گفت، ره خون جگر می‌دهد امشب همه را
    آب در کاسه‌ی سر می‌دهد امشب همه را

    سایه‌ها گزمه‌ی مرگند، زبان بربندید
    بار دزدان به کمینند سبک‌تر بندید

    مقصد آهسته بپرسید، کسان می‌شنوند
    پر مگویید که صاحب قفسان می‌شنوند

    گردباد است که پیچیده به خود می‌خیزد
    از پس گردنه‌ی کوه احد می‌خیزد

    نه تگرگ است، که آتش ز فلک می‌جوشد
    ور ز خشکای لب رود، نمک می‌جوشد

    زنده‌ها از تف لبسوز عطش، دود شده
    مرده‌ها در نفس باد، نمکسود شده

    دشت سر تا قدم از خون کسان رنگین است
    و کسی گفت، چنین گفت، سفر سنگین است

    خسته‌ای گفت که زاریم، ز ما در گذرید
    هفت سر عائله داریم، ز ما درگذرید

    گفت، گفتند و شنیدم گذر پر عسس است
    تا نمکسود شدن فاصله یک جیغ ‌بس است

    چیست واگرد سفر، جز دل سرد آوردن؟
    سر بی‌دردسر خویش به درد آوردن

    پای از این جاده بدزدید که مه در پیش است
    فتنه‌ی مادر فولادزره در پیش است

    پای از این جاده بدزدید، سلامت این است
    نشنیدید که گفتند سفر سنگین است؟

    و چنان رعد شنیدم که دلیری غرید
    نه دلیری، که از این بادیه شیری غرید


     اشعار کامل در ادامه مطلب

    کسی می آید


    علی